به گزارش خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» از مشهد، مسعودی عصر روز گذشته در جلسه کرسی آزاداندیشی با عنوان «بازخوانی اندیشه شریعتی» در دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد بیان کرد: معمولا برای بحث از افراد آنان را در قاب اندیشه کلیتر قرار میدهیم زمانی که عنوان میکنیم غزالی شخصیتی اشعری مذهب بود که گرایشات صوفیانه داشت این یک نگاه کلی است که در مورد شریعتی نیز باید همین قاب اندیشه را دنبال کرد، شریعتی را میتوان در قالب روشنفکر دینی یا نواندیش دینی قرار داد و زمانی که میخواهیم بدانیم چه نوع دیدگاهی دارد باید وی را از این دید سنجید.
استاد فلسفه الهیات با اشاره به اینکه روشنفکران عالمانی هستند که دردمند دردهای جامعه خود و آسیبشناس اجتماعی هستند و برای این دردها راهکار ارائه میدهند، گفت: شریعتی نیز دردمند دردهای اجتماعی زمان خود بود و از طرف دیگر روشنفکری با پسوند دینی بود.
مسعودی ادامه داد: چنانچه روشنفکر به معنویات توجه نکند روشنفکر سکولار است و چنانچه روشنفکری به معنویات توجه داشته باشد روشنفکری دینی است که از 150 سال قبل چنین روشنفکرانی به وجود آمدند و این افراد با توجه به دغدغههای که داشتند به یک مشکل مشترک رسیدند که به آن سنت و مدرنیته میگویند.
آزادی باید برای همگان وجود داشته باشد
در ادامه این جلسه سعید شریعتی گفت: اتفاقاتی که در این سالها در فضاهای دانشگاهی رخ داد باعث شد بخشی از این فضا تضعیف شود و درنهایت آشفتگی در این فضا به وجود آمد.
پژوهشگر جهاد دانشگاهی با اشاره به اینکه برای سیاستمداران، نزدیکبینی یک خطر بزرگ است، بیان داشت: ملاحظاتی باعث شد در این سالها فضای دانشگاهی از آن شکل فعال خود فاصله بگیرد و بخشی از گرایشات فکری فرصت بیان خود را از دست بدهد.
وی با بیان اینکه یک موضع انتقادی در خصوص این فضا دارم، خاطرنشان کرد: امید است این فضا بهبود یابد و تا زمانی که این فضا ایجاد نشود جلساتی مانند کرسیهای آزاداندیشی کارکرد خود را از دست میدهد؛ بنابراین آزاداندیشی باید برای همگان باشد.
شریعتی ادامه داد: هر نوع بحثی در خصوص هر مکتب فکری یک پیششرطهایی دارد که چنانچه توجه نشود تنوعی از موضوعات در خصوص شریعتی و سایرین ایجاد می شود.
این پژوهشگر دلیل این تعدد طیفها را مفهومی نگاه نکردن به اندیشه شریعتی دانست و تصریح کرد: برخی، تکههایی از بحثهای شریعتی اخذ کردهاند و آنگاه به ارائه نظر پرداختهاند؛ این در حالی است که شریعتی را باید در مجموعهای از منظومه فکری نگاه کرد و چنانچه به این نکته نپردازیم قطعا دچار بدفهمی خواهیم شد.
وی ادامه داد: بحثهای شریعتی بسیار متنوع هستند و به هر موضوعی در خصوص انسان سرک کشیده و تنوعی از موضوعات گوناگون دارد که این تنوع هم مثبت و هم میتواند آسیبزا باشد؛ زیرا ممکن است متفکر به صورت عمیق وارد این تنوع موضوعی نشود.
شریعتی فردی سنتی با عینکی مدرنیته است
در ادامه قاسمزاده گفت: برخی عنوان میکنند شریعتی مربوط به سالهای دهه 40 و تا حدودی اوایل دهه 50 است بنابراین چرا باید امروز به شریعتی بپردازیم؟
این دانشجو ادامه داد: شریعتی دیدگاهها و مفاهیم بسیار زندهای دارد؛ شریعتی را شخصی میدانم که مفاهیم سنتی را یا زنده کرده و یا زندههای آن را جدا کرد.
قاسمزاده افزود: شریعتی یک نگاه جدید نسبت به مفاهیم دارد به طور مثال نیاز بود که شریعتی در خصوص امام حسین (ع) سخن بگوید و بسیاری از بزرگان عنوان میکنند شریعتی خلایی را پر کرد که به هیچ وجه روحانیت نمیتوانستند این خلا را پر کنند.
این فعال دانشجو تصریح کرد: شریعتی آمد تا سنت بماند و چنانچه قرار است سنت بماند با دیدگاههای هزار و 400 سال پیش نمیتوانست زنده بماند شریعتی کتاب« فاطمه فاطمه» را مینویسد اما به پهلوی شکسته حضرت زهرا (س) نمیپردازد این کتاب را می نویسند و تقدیم میکند به کسانی که عقیده داشتند زن باید در خانه بماند.
وی افزود: شریعتی هنوز زنده است زیرا از مفاهیم زنده بهره برده است.
وی با اشاره به اینکه تمامی انسانها با باز کردن کتابهای شریعتی دغدغههای خود را مییابند ابراز داشت: برخی خود را روشنفکر میدانند این درحالی است که روشنفکر نیستند من شریعتی را آزادراهی میدانم بین سنت و مدرنیته.
نگاه شریعتی به سنت برگرفته از مبانی غربی است
در ادامه فاطمینسب با اشاره به اینکه نگاهی که شریعتی به سنت دارد نگاهی با مبانی غربی است گفت: شریعتی علوم انسانی را از داخل ایران فرا نگرفت بلکه این علوم را در دانشگاههای غرب و با مفاهیم غرب آموزش دید.
مسئول جامعه اسلامی دانشگاه فردوسی تصریح کرد: زمانی که شریعتی به مفاهیم اسلام نگاه میکند با یک دید و نرم افزار غربی به این مفاهیم مینگرد.
شریعتی به بازخوانی سنت و مدرنیته پرداخته است
در ادامه مسعودی با اشاره به اینکه شریعتی عنوان میکند که روح غالب بر فرهنگش اسلامی است بیان کرد: شریعتی قائل به دو منبع معرفتی بود دکتر شریعتی و سایر روشنفکران دینی ما راهحل اصلیشان برای دغدغههای اجتماعی، راهحلی متفکرانه براساس بازخوانی سنت و مدرنیته بوده زیرا معتقد بودند هم از طریق سنت و هم مدرنیته میتوان به آن رسید.
استاد فلسفه الهیات ادامه داد: اما این بازخوانی از دریچه سنت به مدرنیته نبوده و من معتقدم باید این دو منبع را یعنی سنت و مدرنیته را روبهروی هم قرار داد.
وی یادآور شد: شریعتی سنت و مدرنیته را در کنار هم قرار میدهد و به بازخوانی این دو میپردازد.
یکی از اشکلات شریعتی به علوم غرب نگاه پوزیتویستی است
در ادامه شریعتی، پژوهشگر جهاد دانشگاهی گفت: این دیدگاه که شریعتی با نگاه غربی مینگرد ناشی از نگاه جزء نگری است که نسبت به شریعتی وجود دارد.
وی با اشاره به اینکه باید از خود شریعتی الهام گرفت و باید دید شریعتی به مسائل چگونه مینگرد ابراز داشت: زمانی که شریعتی از غرب سخن میگوید دو موضع متفاوت را مورد توجه دارد بنابراین ما دو مدل غرب داریم؛ زمانی که با یک نگاه فکری و تاریخی مواجه هستیم و زمانی دیگر بهعنوان یک سیستم سیاسی؛ بنابراین قصه این دو غرب متفاوت است.
وی ادامه داد: یکی از اشکالاتی که شریعتی به علوم غرب دارد نگاه پوزیتویستی آنان به علوم است و این امر به صراحت در دیدگاههای شریعتی مشاهده میشود.
این پژوهشگر تصریح کرد: امروز مدرنیته را در مجموعه دستاوردهای مادی وغیرمادی غرب نگاه میکنیم به نظر میرسد شریعتی تجدد را تعریف میکند و عنوان میکند که غرب به ما تجدد داد اما تمدن به همراه نداشت.
شریعتی یادآور شد: دکتر شریعتی به ما عنوان میکند زمانی که از غرب سخن میگویم باید مشخص کنیم از کدام نگاه و به کدام غرب نگاه میکنیم بنابراین باید توجه کرد از کدام منظر به غرب مینگریم از منظر سیستم سیاسی یا از منظر فکری و تاریخی.
وی ابراز داشت :شریعتی عنوان میکند آنچه از غرب میتوانیم بهره گیریم متدولوژی و عقلانیت است، بسیاری از موضعگیریهای که از شریعتی عنوان میکنیم به غربگرایی وی اشاره دارد وعنوان میکنیم شریعتی غربگراست این در حالی است که منظور شریعتی سیستم حکومتی آنان نیست بلکه سیستم فکری آنان است.
وی ادامه داد: بنابراین باید مراقب نگاه ذاتانگارانه بود و اینکه عنوان کنیم به دلیل اینکه نگاه من با غرب نمیخواند پس نباید با غرب دادوستد کرد کاملا اشتباه است.
شریعتی مسلمانی است با رگههای کمونیست
در ادامه قاسمیزاده با بیان اینکه شریعتی سنت و مدرنیته را نگاه میدارد اما گونه اصلاح شده آن را، تصریح کرد: شریعتی نه مدرنیته و نه سنت صرف را ندارد بلکه گونه اصلاح شده آن را در نظر میگیرد.
این فعال دانشجویی بااشاره به اینکه شریعتی به هیچ وجه پوزیتیویست نیست بلکه عنوان میکند شریعتی پست مدرن است که هر دو در اشتباه هستند خاطرنشان کرد: شریعتی یک شخصیت نیست بلکه یک فرایند است که حرکات آن از صد سال پیش آغاز شده و چنانچه بخواهیم شریعتی را نقد کنیم باید به نقد این فرایند بپردازیم.
وی ادامه داد: شریعتی مسلمانی است که رگههای از کمونیست دارد البته مارکس را نیز میکوبد.
قاسمیزاده تأکید کرد: در آن دوره نگاه به سنت با دید مدرن نیاز آن زمان بود بنابراین باید با نگاه مدرن به مسائل سنتی مینگریستند.
وی یادآور شد: به جای اینکه ما کتب شریعتی را بخوانیم، برخی کشورها مانند مصر این کتب را میخوانند و چنانچه این روند ادامه یابد شاهد این امر خواهیم بود که آنها پیشرفت خواهند کرد و ما در جا خواهیم ماند.
این فعال دانشجویی تأکید کرد: به طور مثال در کتب مولانا آنقدر وی را کوبیدیم که ترکیه مولانا را از آن خود کرد، کدام نویسنده آن دوران را دارید که مفاهیمی زنده داشته باشد؟ اکثر نویسندگان آن دوران اندیشهشان همانجا ماند و مرد اما برای اندیشه شریعتی این اتفاق رخ نداد زیرا مفاهیم شریعتی مفاهیم زنده و پویایی هستند.
آثار شریعتی را نباید به عنوان یک نمونه اسلامی معرفی کرد
مسئول جامعه اسلامی دانشگاه فردوسی در ادامه بیان کرد: در قسمتهایی از آثار شریعتی، وی از اندیشه غرب تأثیر پذیرفته است باید آثار شریعتی را دستهبندی کرد و بیان کرد این آثار درچه حوزهای نوشته شدهاند.
فاطمینسب تأکید کرد: آثار شریعتی را نباید به عنوان یک نمونه اسلامی برای اطراف تبلیغ کرد.
شریعتی نه غرب زده است و نه غربستیز
در ادامه مسعودی، استاد فلسفه الهیات با اشاره به اینکه مدرنیته فرایندی است که از پنج قرن پیش در غرب رخ داده که عقبههای فکری خود را دارد یادآور شد: چنانچه تمدن جدید غربی را مدرنیته بدانیم این درخت مدرنیته غرب ریشههایش دستگاه فطری ارزشی هستند و میوههای آن مسائلی مانند شهرنشینی، دمکراسی و ... میباشند.
وی با اشاره به اینکه ریشههای اصلی مدرنیته را سکولاریسم، اومانیسم و ناسیونالیسم میدانم تصریح کرد: زمانی که از اسلام و مدرنیته سخن میگویم منظور همان ریشههای فطری و ارزشی هستند و دنیای جدید با این ریشهها تحقق یافته است.
وی ادامه داد: چنانچه در دیدگاه دینی خود نظام سیاسی را براساس امامت مشاهده میکنیم نتیجه یک نوع دستگاه معرفتی ماست.
مسعودی افزود: برخی عنوان کردند ما هم میتوانیم میوهها و ریشههای غربی را اخذ کنیم شریعتی درچنین جریانی قرار گرفته است؛ از یک طرف مدرنیته غرب را اخذ کرد و از طرف دیگر ریشههای سنتی داشت و بنابر روحیه سوسیالیستی که دارد نمیتواند این تضاد طبقاتی را قبول کند و راه حل آن را ایجاد یک پرتستانسیالیست اسلامی میدانست.
استاد فلسفه الهیات تأکید کرد: پروژه روشنفکری پیش از اقبال، برای حل مشکلات، رفتاردرمانی را مطرح میکند اما از اقبال به بعد پروژهای به عنوان شناخت درمانی کلید خورد و عنوان میکردند که باید فهمهای دینی ما تغییر کند.
وی در پایان گفت: شریعتی نه غربزده است و نه غربستیز.
نقد شریعتی به روحانیت نیست بلکه به طبقه روحانیت است
در ادامه این جلسه شریعتی، پژوهشگر جهاد دانشگاهی خاطرنشان کرد: شریعتی مجدد سنت است به این معنا که در صدد است سنت را به روز کند و در این راستا معتقد است که در فرایند اسلام تاریخی تحریف به وجود آمده و برداشتهای غلطی از آن شده است.
وی ادامه داد: تمام تلاشهای شریعتی این است که باید مفاهیمی را که در این راستا دچار بدفهمی شدهاند را به متن قرآن برگردانیم همه مسئله شریعتی نسبت به غرب کنار رفتن خدا از حوزه فکری غرب است.
این پژوهشگر با تأکید بر اینکه چنانچه اومانیسم شریعتی را نشناسیم هیچ یک از مفاهیم شریعتی را نمی توانیم بشناسیم یادآور شد: نگاه و نقد شریعتی به روحانیت به عنوان یک قشر ممتاز است مسئله شریعتی روحانیت نیست بلکه یک طبقه اختصاصی به روحانیت است شریعتی نقد طبقاتی دارد.