به گزارش خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» از زاهدان، شامگاه گذشته همایشی تحت عنوان "مشکلات استان و راهکارهای پیش رو" با رویکرد بررسی اقدامات استانداری و مسائل امنیتی اخیر استان سیستان و بلوچستان در دانشگاه علوم پزشکی زاهدان برگزار شد که در این جلسه مهدی جهانتیغی، تحلیلگر مسائل بینالمللی به عنوان مهمان برنامه مسائلی را در باب اتفاقات امنیتی اخیر منطقه جنوب شرق و ارتباط آن با استکبار جهانی مطرح کرد.
متن کامل سخنان به شرح زیر است:
از اوایل دهه ۸۰ به بعد مسائل امنیتی در سیستان و بلوچستان گره خورد به برخی از راهبردهایی که در حوزه امنیتی کشورهای غربی بصورت ویژه پیاده میکردند؛ اگر در دهه اول انقلاب، برخی حوادث را در استان فاکتور بگیریم عمده ناامنیهایی که در این زمان با آن روبرو هستیم از جنس شرارتها و مواد مخدر و … است؛ اما از اوایل دهه ۸۰ گروهکهایی وارد صحنه امنیتی سیستان و بلوچستان شدند که بسیاری از موضوعات امنیتی را در ارتباط آشکار و پنهانی با غرب نشان میدهند.
آن چیزی که بیش از همه مطرح شده است ارتباط گروهک جند الشیطان با کشورهای غربی است که بخش بزرگی از اعترافات آن در رسانهها هم منتشر شد؛ اینکه سرکرده این گروه رسما اعتراف به ارتباطات با سرویسهای اطلاعاتی غربی داشته و در مسیر دیدار با فرستاده ویژه اوباما دستگیر شده است، همه، این مساله را در پی دارد که ناامنیها در جنوب شرق کاملا هدفمند و در یک پازل کلان بینالمللی دارد شکل میگیرد.
برای اولین بار ما با ناامنیها از جنس انتحاری روبرو هستیم یا اینکه که در پشت لایههای این حوادث افسران اطلاعاتی سرویسهای خارجی در پشت این قضایا نشستهاند و دارند این مسائل را مدیریت میکنند؛ امروز شما میتوانید ببینید که در چند روز اخیر روزنامه نیویورک تایمز به صراحت میگوید که منابع غربی از انفجار اتوبوس بلوار ثارالله و شهادت تعدادی از پاسداران جمهوری اسلامی در زاهدان خبر داشته و این ارتباطات از خیلی قبل با عبدالمالک ریگی گفته شده است.
بعد از منهدم شدن گروهک ریگی خود این گروهک به چند گروه تقسیم شد از جمله گروه انصار ایران به سرکردگی محمد شفیع و گروه جیش العدل به سرکردگی محمد ظاهر که هردو در منطقه جنوب شرق کشور فعال شدند.
گروه انصار ایران در کارنامهاش حادثه تروریستی تاسوعای حسینی در چابهار و شهادت دو تن از دانشجویان محافظت از مسجد جامع این شهر را دارد؛ اما این گروه خیلی زود منهدم شد و سرکرده آن به طرز مشکوکی از صحنه حذف شد.
گروه دیگری که باقی ماند گروهی بود به نام جیش العدل که بصورت مجازی چند ماه فعالیت خود را در فضای مجازی آغاز کرد؛ آنها اساسنامه مفصلی را نوشتند که ما امروز مطلع هستیم، بخش زیادی از این اساسنامه توسط برخی از چهرههای سازمان منافقین طراحی شده است و همچنین اطلاع داریم که بخش بزرگی از این اساسنامه را بعضی از اعضای سازمان منافقین در کویته پاکستان به باقی ماندگان گروهک ریگی ارائه دادند.
ارتباط گروهک عبدالمالک ملعون قبلتر از این هم با منافقین برقرار شده بود به گونهای که سازمان منافقین عهدهدار بحثهای جاسوسی و انفجارها در مورد گروهک ریگی شده بود و این جالب است که امروز در اعتراف روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز آمده است که سرویس اطلاعاتی آمریکا بعنوان جاسوس از آنها استفاده میکند؛ و این از آن نکاتی است که باید به آن توجه کرد، یعنی ما از اوایل دهه ۸۰ با برخی گروههای تروریستی مواجه هستیم که بخشی از ماموریت آنها جمع آوری اطلاعات از محیط داخلی ایران و خواص تا محیط سیستان وبلوچستان است.
امروز شما مشاهده میکنید که منابع غربی هم معترفند به اینکه علاوه بر ماموریتهای ویژهای که برای گروهک عبدالمالک طراحی کرده بودند، ماموریتهای ویژهٔ جاسوسی نیز برای آنها برنامهریزی کرده بودند.
در هرصورت بزرگترین گروهکی که از گروه عبدالمالک منشعب شد گروهکی به سرکردگی فردی به نام محمدظاهر با اسم مستعارصلاح الدین فاروقی بود که از افراد عملیاتی گروهک عبدالمالک بود.
در سوابق این فرد آن چیزی که بخشی از آن در رسانهها آمده و بخشی از آن هم در این جلسه خدمت شما گفته میشود این است که این فرد از لحاظ تئوریپردازی شبیه به عبدالمالک نیست، ولی از لحاظ جسارتهای عملیاتی مقداری شباهت با عبدالمالک دارد؛ در این گروه شخصیتی وجود دارد بنام آقای عبدالرئوف ریگی که برادر بزرگتر عبدالمالک میباشد؛ عبدالرئوف ریگی درس خوانده و استاد یکی از حوزههای علمیه سیستان و بلوچستان است که بر اثر تفکرات تندی که داشته است با برخی از اساتید درگیر میشود و در اعترافات عبدالمالک نیز میباشد که بیشتر قتلهایی که انجام داده با توجیه شرعی عبدالرئوف صورت گرفته است.
ما میتوانیم بگوییم که عبدالرئوف پشت صحنه توجیهات شرعی و بخش تئوریک جریان گروه عبدالمالک بود که بعدها با ترکیب جیش العدل ظهور کردند. گروه جیش العدل که با اساسنامهای که توسط سازمان منافقین تنظیم شده بود، وارد کار شد؛ در این اساسنامه عبدالرئوف همچنان در نقش مفتی این گروه معرفی شد و محمد ظاهر که برخلاف عبدالمالک اعتقاد داشت، نباید تصویری از او منتشر بشود بعنوان فرمانده یا امیر این جریان معرفی گردید.
عبدالرئوف دوست داشت که همچنان بعنوان یک بزرگتر در کنار این گروه باشد؛ رابط اصلی سرویس اطلاعاتی عربستان با گروه جیش العدل در ابتدا خود عبدالرئوف بود؛ وی در ابتدا سفرهای متعددی به کشورهای منطقه مخصوصا عربستان، قطر و امارات داشت و در آنجا پولهای کلانی را دریافت میکرد و در این اواخر با گروهک سپاه صحابه نیز در پاکستان ارتباط میگیرد و حتی وارد برخی وصلتهای خانوادگی با برخی از چهرههای تروریست در پاکستان میشود.
در مجموع تفاوت عبدالرئوف با محمد ظاهر در این است که عبدالرئوف چهرهای مذهبی و غیرعملیاتی دارد اما محمدظاهر دارای چهره عملیاتی است که این با هم تفاوت دیدگاههای زیادی دارند.
عبدالرئوف پس از مدتی با محمدظاهر دچار اختلاف میشود، یکی از اصلیترین دلایل اختلاف این است که عبدالرئوف حاضر نمیشود پولهای کلانی که از عربستان و دیگر کشورها گرفته است را در اختیار محمدظاهر قرار بدهد و عملا بین اینها برای گرفتن فرماندهی اعضای باقیمانده از گروهک ریگی درگیری صورت میگیرد که حتی عبدالرئوف پولهایی که دریافت میکند در امارات در یک شرکت خصوصی سرمایه گزاری میکند.
نهایتا این اختلافات باعث تشکیل گروه جدید توسط عبدالرئوف به نام جیش النصر میشود و در نهایت این اختلافات به قدری قوی میشود که عبدالرئوف حکم تکفیر محمدظاهر را صادر کرده و محمدظاهر متقابلا عبدالرئوف را به قتل میرساند.
اکنون محمد ظاهر عملا به عنصر بیرقیبی در بین باقی ماندههای گروهک ریگی تبدیل شده است.
به هر حال گروهک جیش العدل باید در گام دوم به سمت عملیاتهایی گسترده برود تا بتواند خود را به عنوان جایگزین عبدالرئوف برای ارتباط با سرویسهای غربی معرفی کند، دوباره بر سر زبانها بیافتد و پولهای شیوخ عرب و سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل را به سمت خود جذب کند.
عملیاتهای تروریستی گسترده صورت گرفته در هفته نیروی انتظامی و جو رسانهای که بوجود آمد در همین راستا بود تا بتواند جنگ روانی را برای اهداف خود برنامهریزی کنند.
به هر حال محمد ظاهر با این اتفاقات میتواند سرویس اطلاعاتی عربستان را متقاعد کند که جانشین مناسبی برای عبدالرئوف باشد و در اولین گام شبکه العربیه که در اختیار عبدالرئوف بوده در اختیار محمدظاهر قرار میگیرد و محمدظاهر بعد از مدتها از پشت صحنه بیرون آمده و دو تا تصویر جدید از آن منتشر میشود.
پیش از این شبکه الجزیره مسئول بازتاب رسانهای حرکتهای تروریستی در جنوب شرق بود که پس از مدتی عربستان برای انتقام از ایران در جریان سوریه شبکه العربیه را وارد صحنه میکند.
بحث دیگری که اصرار دارم در اینجا بگویم این است که به هر حال مسائل امنیتی نباید در جنوب شرق تعطیل بشود یعنی فضای قومیتی و مذهبی که در سیستان و بلوچستان است یک فرصتی را در اختیار کشورهای استکباری قرار داده است که آنها مرتبا در نقشه سیستان و بلوچستان مساله ناامنی را ادامه بدهند.
بنابراین اگر عبدالمالک برود عبدالرئوف میآید و اگر عبدالرئوف برود محمدظاهر میآید ،یعنی حتی گزینههای دیگری هم مطرح هستند که بعنوان گزینههای ذخیره هستند و آمریکاییها و کشورهای غربی میخواهند بحثهایی را از این قبیل در جنوب شرق کشور ادامه بدهند و اگر تا به حال نتوانستهاند گروههای بزرگی را شکل بدهند بخاطر این است که عملا بحثهای تروریستی در بین مردم منطقه از قبیل شیعه و سنی جایگاهی ندارد و تعداد این گروهها در رقمی نیست که بخواهد دستگاههای امنیتی ما را در یک چالش جدی قرار بدهد.
مساله بعدی که تاکید میکنم این است که بعد از انتخابات ریاست جمهوری در کشور و انتخاب روحانی بعنوان رییس جمهور، فضایی در کشور حاکم شد که اکثریت اهل سنت به روحانی رای دادند و این رای به روحانی بعنوان یک کشوری که همه گروهها و اقشار آمدهاند و به یک گزینه درون نظام رای دادهاند قطعا تروریستها را مجاب میکند تا به نحوی تلاش کنند تا این مساله را تحت تاثیر قرار دهند.
در شرایطی که بسیاری از کشورهای منطقه در اطراف ما مثل عربستان هیچگونه انتخاباتی ندارند که حتی هیچ مسئولی با رای مستقیم و غیرمستقیم مردم انتخاب نمیشود ما بدون هیچ مشکلی انتخابات را برگزار کردیم.
یکی دیگر از بحثهایی که باید گفته شود این است که گروهکهای تروریستی در جنوب شرق باید ناامنیهایی را صورت دهند تا آمریکاییها و عربستانیها بیایند در مسئله سوریه ایران را تحت فشار قرار دهند و اگرنه ما در سیستان و بلوچستان جبران میکنیم که نمونه بارز آن هم قضیهٔ مرزبانان بود که اتفاق افتاد.
اکنون مجددا غربیها وارد صحنه جنوب شرق شدند تا ناامنیهایی را در این منطقه بوجود بیاورند و این بار ناامنیها را از سطح نیروهای انتظامی به سطح اجتماعی جامعه سوق دادهاند که میبینید در منطقه بلوچستان معلمین را به شهادت میرسانند؛ این بار با ترور معلمها پا را فراتر گذاشتند و گفتند که ما با این کار سطح اجتماعی و تفرقه بین شیعه و سنی در منطقه را تحت تاثیر قرار میدهیم تا ایران در سوریه و در ائتلاف داعش شریک آمریکا بشود همانگونه که دیدید همزمان با این اتفاقات نامه اوباما به رهبر انقلاب صورت پذیرفت.
نکته زیبایی که یک باردیگر برای ما مشخص شده است این است که امروز جریان عبدالمالک پازلی از جریان کل اپوزیسیون علیه جمهوری اسلامی بود که محمدظاهر و گروهش هم ادامه همان جریان هستند.
یعنی اگر شرایط به نحوی شد که بعد از فتنه ۸۸ بعد از آن توهینی که پیاده نظام فتنه به راه انداخته بودند و به امام حسین (ع) هم توهین کردند و عبدالمالک وارد عرصه شد و اعلام کرد که ما آمادهایم تا به اعضای جنبش سبز آموزش نظامی و آموزش انفجار بدهیم، امروز داریم میبینیم که محمدظاهر دارد همانگونه با العربیه مصاحبه میکند و مطرح میکند.
محمدظاهر در مصاحبه العربیه میگوید که حبس سران فتنه در خانه دلیلی است که ما باید به سمت مبارزه مسلحانه برویم و این نشان میدهد که وجود جریان فتنه در داخل ایران و تروریستها در پشت مرزها که هردو در اختیار آمریکاییها هستند و هردو یک پازل را تکمیل میکنند؛ چرا که نه سران فتنه اینها را طرد کردند و نه آنها سران فتنه را طرد کردند.
از طرفی دیگر هم محمدظاهر در مصاحبه با العربیه تاکید میکند که ما با گروههای اپوزیسیون در ایران رابطه خوبی داریم همچنان که در رابطه عبدالمالک و نوری زاد در گذشته دیدیم و همچنانی که این روابط خوب را از عبدالمالک با آقای سازگارا در صدای آمریکا دیدیم و همچنانی که روابط عبدالمالک با تمامی جریانات سلطنت طلب و کمونیستی و … دیدیم الآن هم میبینیم.