به گزارش گروه تشکلهای دانشجویی خبرگزاری دانشجو، " یک مسئلهی حسّاس کنونی، مسئلهی هستهای است ... طرف مقابل به مرگ گرفته که به تب راضی بشوید ... مسئولین ما میگویند ما به ۱۹۰۰۰۰ سو احتیاج داریم. ممکن است این نیاز مال امسال و دو سال دیگر و پنج سال دیگر نباشد، امّا این نیاز قطعی کشور است، خب، باید نیاز کشور تأمین بشود. اصل حرفی که آمریکاییها در این قضیه دارند، حرف ناحقّی است. یک کشوری احتیاج به انرژی هستهای دارد، خودش با تلاش خود، با دنبالگیری خود، بدون اینکه از کسی دزدی کند، بدون اینکه با کسی ساختوپاخت بکند، توانسته این علم را، این دانش را، این فنّاوری را برای خود فراهم کند؛ حالا واایستادهاند که نه، نباید. خب چرا؟ این «نباید» چه منطقی دارد؟ میگویند ما از بمب هستهای میترسیم! اوّلاً تضمین برای جلوگیری از سلاح هستهای راههای خودش را دارد؛ اشکالی هم ندارد. ثانیاً اگر بنا است که راجع به مسئلهی سلاح هستهای کسی نگران باشد، آن، آمریکا نیست. آمریکا که خودش چند هزار کلاهک هستهای دارد، چند هزار بمب هستهای دارد، و خودش به کار برده؛ خب به شما چه! شما چه کسی هستید که بایستی نگران این باشید که فلان کشور به سلاح هستهای دست پیدا میکند یا نمیکند؛ ... اصل حرف آنها حرف ناحقّی است ... مسئلهی ظرفیّت غنیسازی یک مسئله است که خیلی مهم است؛ مسئلهی تحقیق و توسعه که قطعاً باید رعایت بشود؛ حفظ تشکیلاتی که دشمن قادر به تخریب آن نیست. روی «فردو» تکیه میکنند، چون غیر قابل دسترسی است برای آنها؛ میگویند جایی که ما نمیتوانیم به آن ضربه بزنیم، نباید داشته باشید! این خندهآور نیست؟"
فرازهایی از بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با مسئولین نظام ۱۳۹۳/۴/۱۶
اندکی پیش از توافق وین در تیرماه 1394 و در بحبوحه مذاکرات هسته ای و درست در شرایطی دولت تدبير !!! و اميد !!! طي 23 ماه مذاكره با 1+5 حل تمام مشكلات كشور حتي آب خوردن مردم !!! را هم به حل و فصل پرونده هسته اي _ آنگونه كه خود مي پندارد _ گره زده بود و عملاً طرح و برنامه ی جايگزينی در صورت شكست مذاكرات از جمله پرداختن به ابعاد مختلف اقتصاد مقاومتي را تدارك نديده بود ، یکی از رسانه های وابسته به دستگاه حاکمه آمریکا به نام پالیتیکو (POLITICO) از طرح های جایگزین آمریکا در صورت شکست مذاکرات برای متوقف ساختن برنامه هسته ای ایران خبر داد که از آن به Plan B تعبیر نمودند.
يكي از طرح هاي جايگزين (Plan B) آنها اجراي پروژه اي موسوم به بمب هاي بتن شكن MOP بود كه آمريكايي ها در خلال مذاكرات هسته ای با دولت تدبیر !!! و امید !!! ، سه بار ماكت فردو را در ایالت نیومکزیکو به وسيله اين بمب ها بمباران كرده و در روزهاي منتهي به ضرب الاجل توافق وين خبر آن را رسانه اي نمودند تا از اين رهگذر در طرف ايراني ايجاد رعب و وحشت نمايند و امتياز بيشتري بگيرند. شكي نيست كه اين اقدامات بيشتر به منظور پروپاگانداي رسانه اي صورت مي گيرد و آمريكايي ها هرگز جرأت چنين اقدام نابخردانه اي را ندارند زيرا حكومتي كه طي 70 سال گذشته تنها از طريق نظامي گري حرف خود را به كرسي نشانده ، اگر مي توانست با اقدام نظامي ، انقلاب اسلامي را متوقف كند هرگز از اين كار دريغ نكرده و مسير مذاكره را انتخاب نمي نمود. در اثبات این تئوری در بیانیه های پیشین ، سخن بسیار رفته است.
در همان روزها بسیاری از کارشناسان برجسته آمریکایی از جمله رابرت هنسون (Robert Henson) ، سردبير مجله سلاحهاي هوايي و همچنین سم گاردينر (Sam Gardiner) ، سرهنگ بازنشسته نيروي هوايي آمريکا که متخصص رزمايشهاي نظامي نیز است با صراحت به عدم توانایی این بمب چندین میلیون دلاری در نفوذ به عمق تأسیسات فردو _ البته در صورت پذیرش چنین ریسک حماقت باری از سوی آمریکا_ اذعان می داشتند.
اما به راستی تأسیسات اتمی فردو چه ویژگی منحصر به فردی داشت که تا این اندازه آمریکایی ها نسبت به آن حساس شده و از هیچ تلاشی برای تعطیلی آن فروگذار نکردند و صد البته به واسطه مقاومت شجاعانه !!! غیورمردان تیم مذاکره کننده هسته ایِ دولت اعتدال !!! به هدف خود رسیدند و این مرکز بسیار مهم و حیاتی را عملاً تعطیل نمودند.
در ادامه به ارائه پاره ای توضیحات پیرامون تأسیسات غنی سازی فردو می پردازیم:
1) تأسیسات غنی سازی فردو:
همان طور که مستحضر هستید در زنجیره صنعت هسته ای ایران ، تنها مرکز غنی سازی اورانیوم در سایت نطنز واقع شده بود که این مجتمع دارای دو سالن اصلی A و B می باشد که مجموعاً ظرفیت نصب حدود 48،000 سانتریفیوژ را داراست و از این ظرفیت ، رقمی در حدود 16،000 سانتریفیوژ _ از نوع IR1 با توان غنی سازی 1.2 swu _ نصب گردیده و مابقی هم به سرعت در حال تکمیل ظرفیت بودند تا اینکه دولت اعتدال !!! روی کار آمد و همه چیز متوقف شد.
سالن A نطنز روی سطح زمین واقع شده و سالن B که همه ی آن سانتریفیوژها در آنجا نصب شده بود در زیر زمین قرار دارد. علیرغم اینکه سالن B در عمق زمین واقع شده اما در برابر حملات هوایی دشمن و بمب های سنگر شکن MOP _ در صورت پذیرش چنین ریسک حماقت باری از سوی دشمنان _ آسیب پذیر می باشد. بنابر این نظام جمهوری اسلامی بر اساس تئوری پدافند غیر عامل و اصل بازدارندگی و ایجاد رعب و وحشت در دل دشمنان ، تأسیسات فردو را در اطراف قم ایجاد نمود که در برابر هرگونه حمله هوایی دشمن ، کاملاً مقاوم بوده و هیچ آسیبی متوجه تجهیزات آن نخواهد بود.
با توجه به آنچه گذشت ، مهمترین ویژگی ای که سایت فردو را از دیگر مراکز هسته ای کشور متمایز می سازد و بیش از همه حساسیت دشمنان را برای به تعطیلی کشاندن آن بر می انگیزد همانا وجود این تأسیسات در اعماق زمین است که در این رابطه اشاره به این نکته ضروری است که این سایت در زیر کوه و در عمق 80 متری از کف واقع شده و با توجه به ارتفاع خود کوه ، کارشناسان عمق اصلی تأسیسات فردو را بین 120 تا 140 متر زیر زمین ارزیابی می کنند که این امر به صورت منحصر به فرد منجر به آسیب ناپذیر شدن فردو گردیده است.
تأسیسات غنی سازی فردو ظرفیت نصب 2976 سانتریفیوژ را داراست که از این ظرفیت ، تعداد 2710 سانتریفیوژ نصب گردیده بود و اگر دولت یازدهم اندکی دیرتر روی کار می آمد مابقی ظرفیت نیز تکمیل می شد. خاطرنشان می سازد دانشمندان هسته ای کشورمان غنی سازی 5% در سایت غنی سازی نطنز و غنی سازی 20% را در سایت غنی سازی فردو صورت می دادند.
همانطور که پیشتر اشاره شد یکی از خطوط قرمز رهبر انقلاب برای مذاکرات هسته ای همانا "حفظ تشکیلاتی مانند فردو که دشمن قادر به تخریب آن نیست و دسترسی برایش غیر ممکن است" می باشد. اما در نهایت سرنوشت فردو چه شد؟!!
غیورمردان تیم مذاکره کننده هسته ای دولت تدبیر !!! و امید !!! همانطور که بسیاری از خطوط قرمز رهبری را در خلال مذاکرات هسته ای نقض نمودند ، این خط قرمز رهبری را نیز نقض کرده و مبتنی بر متن انگلیسی ننگنامه برجام ، از مجموع حدوداً 3000 سانتریفیوژ نصب شده در فردو تنها 6 آبشار 174 سانتریفیوژی یعنی مجموعاً 1044 سانتریفیوژ را نگه داشتند آن هم با شروطی غیر منطقی و آن این که ایران تنها حق استفاده از 2 آبشار از مجموع 6 آبشار را داراست و از همه بدتر اینکه ایران به هیچ وجه حق ورود مواد شکافت پذیر و رادیو اکتیو _ یعنی اورانیوم _ را به تأسیسات فردو نخواهد داشت و فقط می تواند از فردو برای جداسازی عناصری همچون یُد استفاده نماید که این کار را در هر جایی غیر از فردو هم می شود انجام داد. به عبارت بهتر سانتریفیوژهای فردو ، نقشی بالاتر از یک آبمیوه گیری!!! را نخواهند داشت.
این درحالی است که اساساً مبنای راه اندازی تأسیسات فردو همانا حفظ و تقویت امنیت ملی مردم ایران با بهره گیری از اصل بسیار مهم و حیاتی بازدارندگی بود که به لطف دولت اعتدال!!! ، دشمنان به این هدف خود مبنی بر برچیدن عملی این بخش مهم از زنجیره تأمین کننده امنیت ملی کشور رسیدند.
سایت غنی سازی نطنز نیز سرنوشتی بهتر از فردو پیدا نکرد و از مجموع حدوداً 16،000 سانتریفیوژ نصب شده در آن تنها 5060 سانتریفیوژ باقی ماند و مابقی سانتریفیوژها پس از جمع آوری شدن ، در سال A نطنز که روی سطح زمین واقع شده انبار _ به عبارت بهتر تل انبار _ گردید.
2) نقطه گریز (BREAK OUT):
در صنعت هسته ای اصطلاحی وجود دارد تحت عنوان نقطه گریز (BREAK OUT) که معنای آن در واقع فاصله یک کشور تا ساخت اولین کلاهک هسته ای می باشد. برای تبیین این واژه به یک مثال ملموس اشاره می نماییم؛
برای ساخت یک کلاهک اتمی حدوداً 6 کیلوگرم اورانیوم ایزوتوپ 235 با غنای بالای 90% مورد نیاز است و کشوری که 20،000 سانتریفیوژ با توانایی غنی سازی 1 swu ، میزان 10،000 کیلوگرم اورانیوم غنی شده 5% و 270 کیلوگرم اورانیوم غنی شده 20% داشته باشد در عرض دو هفته با تزریق اورانیوم های غنی شده خود به آن 20،000 سانتریفیوژ ، می تواند به 6 کیلوگرم اورانیوم با غنای بالای 90% مورد نیاز برای ساخت اولین کلاهک اتمی برسد یعنی نقطه گریز (BREAK OUT) آن کشور ، دو هفته می باشد.
همانگونه که بر همگان به ویژه جامعه اطلاعاتی و امنیتی آمریکا (شامل 16 نهاد اطلاعاتي و امنيتي از جمله NSA ، CIA ، FBI و ...) بسیار واضح و مبرهن است و رهبر انقلاب نیز بر حرام بودن سلاح هسته ای اشاره نموده اند ، جمهوری اسلامی ایران هیچ گاه به دنبال سلاح هسته ای نبوده و نخواهد بود و سلاح های کشتار جمعی در دکترین امنیتی ایران اسلامی به هیچ وجه جایگاهی نخواهند داشت اما با توجه به مثالی که درباره نقطه گریز بیان گردید ، می توان نطقه گریز ایران را اینگونه ارزیابی نمود؛
جمهوری اسلامی ایران تا پیش از قرارداد ترکمنچای هسته ای و ننگنامه برجام دارای 19،000 سانتریفیوژ عمدتاً IR1 با توان غنی سازی 1.2 swu ، میزان 8400 کیلوگرم اورانیوم غنی شده 5% و 300 کیلوگرم اورانیوم 20% بود. با توجه به مثال فوق می توان نقطه گریز (BREAK OUT) ایران را در آن مقطع زمانی در حدود دو هفته قلمداد نمود.
همانطور که پیشتر اشاره شد جمهوری اسلامی ایران هیچ گاه به دنبال سلاح هسته ای نبوده و نخواهد بود اما باید به این حقیقت اذعان داشت که دشمنان قسم خورده این مرز و بوم به ویژه آمریکا و اسرائیل از این نقطه گریز دو هفته ای ایران بسیار وحشت داشتند چرا که به تعبیر خود اینگونه می پنداشتند که در صورت بروز هرگونه اقدام نابخردانه ای از سوی ایشان ، جمهوری اسلامی ایران ممکن است در عرض دو هفته به اولین کلاهک اتمی دست یابد و تنها با یک بمب ، تمام سرزمین های اشغالی را به خاکستر تبدیل کند که صد البته در این پندار باطل خویش نیز همچون گذشته دچار خطای محاسباتی شده بودند چراکه جمهوری اسلامی ایران برای نابودی اسرائیل اساساً نیازی به بمب اتم ندارد و انشاءالله با لبیک به فرمان رهبر و مقتدایمان حضرت آیت الله امام خامنه ای ، ظرف کمتر از 25 سال آینده اسرائیل را نابود خواهیم کرد و در این راستا رزمندگان محور مقاومت ، بارانی از موشک های دوربرد خانواده شهاب ، زلزال و قیام را بر سر کفار صهیونیست فرود خواهند آورد.
به عبارت بهتر نقطه گریز دو هفته ای ایران کار را برای دشمنان بدان جا رسانده بود که در راستای اصل بازدارندگی ، همان بشکه های مملوء از اورانیوم غنی شده 5% و 20% در دل دشمنان لرزه انداخته و ایشان را از تبعات هرگونه تعرض به حریم این سرزمین باز می داشت و بدین وسیله امنیت ملت همیشه سرافراز ایران را تأمین می نمود.
اما دلاورمردان تیم مذاکره کننده هسته ای دولت تدبیر !!! و امید !!! در برابر اجانب حتی از امنیت مردم ایران نیز نتوانستند دفاع کنند و مبتنی بر قرارداد ننگین برجام ، تعداد سانتریفیوژهای ایران از مجموع حدوداً 19،000 سانتریفیوژ به 5060 دستگاه در نطنز (با حق غنی سازی حداکثر 3،67%) و 1044 دستگاه در فردو (بدون هیچ گونه حق غنی سازی) کاهش پیدا کرد ؛ حجم اورانیوم غنی شده 5% از 8400 کیلوگرم به 300 کیلوگرم کاهش یافت و آن 270 کیلوگرم اورانیوم 20% نیز به صورت کامل از بین رفت.
بدین ترتیب به لطف تدابیر امیدوارانه ی دولتمردان ، یکی از اصلی ترین اهداف دشمنان در راستای کاهش سطح امنیت و اقتدار ایران و آسیب پذیر نمودن کشور محقق شد و آنگونه که مقامات آمریکایی اذعان داشته اند ، از قِبل برجام توانستند نقطه گریز (BREAK OUT) ایران را به بیش از یک سال برسانند و در همان روزها یکی دیگر از مقامات آمریکایی اینگونه اظهار داشت: " اکنون (پس از برجام) شرایط بیش از هر زمان دیگر برای حمله نظامی به ایران فراهم شده است."
خاطرنشان می سازد برخی مقامات اسرائیلی نیز پس از پذیرش برجام از سوی دولت یازدهم ، اینگونه اظهار داشتند: " این توافق ، توافق خوبی برای اسرائیل بوده و ما را امنتر خواهد کرد ."
اشاره به این نکته ضروری است که برخلاف تصور کودکانه ی جریان غربگرا ، ما در یک دنیای واقعی زندگی می کنیم. در دنیایی زندگی می کنیم که آمریکا دارد. در دنیایی زندگی می کنیم که اسرائیل دارد. در دنیایی زندگی می کنیم که در کسری از ثانیه 100،000 نفر از مردم بیگناه را به خاکستر بدل نمودند ، در دنیایی زندگی می کنیم که سگ هار منطقه ، بیش از 250 کلاهک اتمی را در تأسیسات هسته ای دیمونا _ واقع در جنوب اسرائیل _ و سایر زرادخانه های سرزمین های اشغالی انبار کرده است.
به راستی در دنیایی که قانون جنگل در آن حاکم است و خوی توحش از سر و روی نظام جهانی سلطه می بارد ، آیا جز این است که برای حفظ جان ملت خود باید روز به روز بر توان دفاعی و بازدارندگی کشور بیافزاییم؟!!
البته جای این سؤالات خالی است که چرا دولت در لایحه بودجه سال 95 ، بودجه دفاعی کشور را در این شرایط بحرانی منطقه کاهش می دهد و کشور را به لحاظ دفاعی در برابر دشمن خون آشامی همچون آمریکا و سگ هاری همچون اسرائیل آسیب پذیر می کند؟!! با چه تدبیری وزیر امور خارجه دولت تدبیر !!! و امید !!! در روزهای آغازین مذاکرات هسته ای در آذرماه 1392 در جمع دانشجویان دانشگاه تهران می گوید: "آیا فکر کردید آمریکا که می تواند با یک بمب تمام سیستم دفاعی ما را از کار بیاندازد از سیستم دفاعی ما می ترسد؟". بر چه مبنایی وزیر محترم امور خارجه ، عملاً با چنین اظهار نظر فاجعه باری به طرف های غربی اینگونه پالس می فرستند که ما ضعیف هستیم و هر آنچه می توانید در خلال مذاکرات به ما تحمیل کنید؟!! به راستی چرا دولتمردان به جای توکل به خدا و بهره گیری از ظرفیت های درونی کشور ، بیراهه ی توسل به کدخدا را پیشه خود ساخته اند؟!!
در پایان بار دیگر به این نکته اشاره می نماییم که با توجه به غفلت هایی که دولت یازدهم در حفظ برخی از مؤلفه های اصلی تأمین کننده اقتدار و امنیت کشور روا داشته که موجب آسیب پذیری نسبی کشور در برابر اجانب شده است در کنار بسیاری از ناکامی های دیگر از جمله شکست مطلق پروژه خفت بار برجام و همچنین بروز افتضاحاتی همچون فاجعه فیش های حقوقی نجومی و اخیراً اختلاس 8000 میلیاردی در صندوق ذخیره فرهنگیان ، در کنار بحران اقتصادی و وخامت روزافزون اوضاع معیشتی مردم ، تعطیلی پیاپی کارخانجات و رشد فزاینده بیکاری ، رو شدن پیاپی تناقضات بسیار در اظهارات سه سال اخیر دولتمردان برای مردم و بی اعتمادی روزافزون مردم به دولتمردان در کنار بسیاری از فجایع دیگر ، باید به این حقیقت اذعان کنیم که به احتمال قریب به یقین این دولت ، اولین دولت چهارساله ایران خواهد شد.
و من الله التوفيق
بسيج دانشجويي دانشگاه بين المللي امام خميني (ره) قزوین