این احتمال وجود دارد که ناتوی عربی و اسرائیل بعد از شکست ایران مجددا دشمن یکدیگر شوند، اما این بار اسرائیل با یک دشمن قدرتمندتر و یکپارچهتر از قبل دست و پنجه نرم خواهد کرد.
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو- ابوالفضل کلاگر*؛ ایده یک ناتوی عربی سال هاست که مطرح شده و همیشه دارای پشتیبانی قوی عربستان سعودی بوده است، اما تا کنون هیچگاه توسط دولت ایالات متحده به صورت رسمی تایید نشده است. با روی کار آمدن دونالد ترامپ، گفتگوهای اولیه بر سر ایجاد یک پیمان نظامی از نوع ناتو بین دولت ترامپ و مسئولان نظامی و امنیتی عربستان و امارات صورت گرفته است. از دیگر اعضای احتمالی این پیمان نظامی از کشورهای مصر و اردن یاد میشود.
در عین حال پیوستن سایر کشورها به " ناتوی عربی " نیز منتفی نیست. کاملا مشخص است که نوک حمله این پیمان متوجه ایران است. نکته بسیار مهم در رابطه با این پیمان نظامی این است که از حمایت اسرائیل برخوردار است. خیلی عجیب است؛ چرا اسرائیل باید با دشمنان قسم خورده اش متحد شود و یا از آنها حمایت کند؟ چه چیزی موجب شده تا اسرائیل به دشمنانی که در طول ۷۵ سال حیات خود، پنج بار با آنها جنگیده، نزدیک شود؟
به نظر میرسد برای پاسخ به این پرسشها نیاز داریم تا از نظریه " موازنه تهدید " استفاده کنیم. نظریه موازنه تهدید ارتباط نزدیکی با استفن والت به ویژه کتاب او، ریشههای اتحادها (۱۹۸۷) دارد. او بر خلاف استاد خود کنت والتز معتقد است دولتها در برابر تمامی توانمندیهای خارجی دست به موازنه نمیزنند بلکه در برابر تهدیدات که هم بر حسب نیتها و هم توانمندیها تعریف میشود موازنه سازی میکنند.
به گفته والت تهدید از قدرت کلی، مجاورت جغرافیایی، قدرت آفندی و نیات تجاوزکارانه تشکیل میشود. قدرت کلی همان مجموع منابع کشور است؛ کشوری که منابع بیشتری داشته باشد میتواند تهدید جدی تری از کشوری که منابع کمتری دارد مطرح سازد.
مجاورت جغرافیایی از این رو اهمیت دارد که کشورهای نزدیک اغلب تهدید کنندهتر از کشورهای دور هستند. قدرت آفندی، توانایی یک دولت برای تهدید کردن حاکمیت یا تمامیت سرزمینی دولت دیگر با هزینهای قابل قبول است. سرانجام، کشورهایی که تجاوزپیشه تصور شوند احتمال بیشتری دارد که موجب ایجاد توازن شوند تا دولتهای دیگر.
نیات تجاوزکارانه، تمایل یک کشور خاص به واداشتن کشوری دیگر به واکنش را مشخص میسازد. وضعیتی که نمونه اش آلمان نازی بود. والت در نظریه اش بر اهمیت نیات تجاوزکارانه به جای منابع مادی قدرت تاکید میورزد؛ بنابراین درک اتحاد اسرائیل و دولتهای عربی نمیتواند چندان دشوار باشد. این اتحاد، از این تصویر سازی آنها شکل میگیرد که جمهوری اسلامی ایران تمامی فاکتورهای ذکر شده قدرت کلی، مجاورت جغرافیایی، قدرت آفندی، و نیات تجاوزکارانه که در چارچوب نظریه موازنه تهدید قرار میگیرد را در خود دارد و بر این اساس ایران را به عنوان یک تهدید برای امنیت ملی خود میدانند.
افزایش حضور و نفوذ ایران در منطقه خاورمیانه در سالهای اخیر که برای راهبرد دفاعی و امنیتی این کشور تعبیر میشود نگرانی اسرائیل و کشورهای عربی که در منظومه سیاست خارجی آمریکا در منطقه قرار دارند را به دنبال داشته است. همین موضوع علت اصلی شکل گیری اتحاد اعراب با اسرائیل بوده است.
اما این اتحاد تا چه زمانی ادامه خواهد یافت؟ فرض کنید جمهوری اسلامی ایران در اثر جنگ یا انقلاب فرو پاشید. حال که این دشمن و تهدید مشترک کنار زده شد، چه چیزی در انتظار اسرائیل خواهد بود؟ در یک نظام آنارشیک که دولتها نسبت به نیات یکدیگر بدگمان اند، چه تضمینی وجود دارد که دولتهای عربی بار دیگر به به اسرائیل حمله نکنند؟ با یک مثال این موضوع را مورد واکاوی قرار میدهیم. روابط آمریکا و شوروی را در نظر بگیرید. ایالات متحده با انقلاب روسیه مخالف بود و به مدت دو دهه نیز همچنان مخالف سرسخت اتحاد شوروی باقی ماند. با وجود این، یک دشمن مشترک یعنی آلمان هیتلری، اتحاد آمریکا و شوروی را در جنگ جهانی دوم ایجاد کرد. هرچند آمریکا و شوروی اختلاف نظر شدید و خصومت طولانی با هم داشتند، ولی در برابر یک تهدید مشترک به موازنه سازی روی آوردند.
بعد از جنگ، ایالات متحده و اتحاد شوروی بار دیگر با هم دشمن شدند؛ بنابراین این احتمال وجود دارد که ناتوی عربی و اسرائیل بعد از شکست ایران مجددا دشمن یکدیگر شوند، اما این بار اسرائیل با یک دشمن قدرتمندتر و یکپارچهتر از قبل دست و پنجه نرم خواهد کرد. شگفت آور است که دولت اسرائیل، ایران را تهدیدی بزرگتر از اعراب میداند. این، عربستان، مصر و دیگر کشورهای عربی بودند که به اسرائیل حمله کردند نه ایران. در ۱۱ سپتامبر مهاجمان چه کسانی بودند؟ ۱۵ نفر از ۱۹ نفری که حادثه ۱۱ سپتامبر را رقم زدند، اتباع عربستان سعودی بودند. هم چنین اسامه بن لادن نیز یک سعودی بود. چگونه ناگهان ایران تهدیدی برای موجودیت غرب میشود؟ ایران و شیعیان هرگز دست به چنین اقداماتی نزدند. اگر اسرائیل خواهان بقای خود است نباید اجازه تشکیل ناتوی عربی را دهد.
*ابوالفضل کلاگر- فعال دانشجویی دانشگاه شهید بهشتی انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.