عدم تفکیک رشتهها در آییننامه ارتقای اعضای هیئت علمی مشکلاتی را برای اساتید دانشگاهی به ویژه اساتید حوزه علوم انسانی به وجود آورده است؛ به همین منظور به گفتگو با قدرتاله قربانی، استاد دانشگاه خوارزمی پرداختیم.
به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، جهتدهی فعالیتهای اعضای هیئت علمی با تدوین آییننامه ارتقاء اساتید اگر بگوییم برای حوزه علوم انسانی برکتی نداشته است، هیچ بیراه نگفتهایم. به گفته دردمندان این حوزه عدم تفکیک رشتههای دانشگاهی و یکسانانگاری علوم مختلف در آن، نه تنها سبب شده است که مشکلات حوزه علوم انسانی در کشور همچنان باقی بماند؛ بلکه این حوزه را به مصرفگرایی کشانده است.
علاوه بر آن چندی میشود که مسئولان کشوری از عدم تولیدات علوم انسانی سخن میگویند بر این اساس بر آن شدیم تا به گفتگو با قدرتاله قربانی، استاد دانشگاه خوارزمی بپردازیم و از مشکلات اعضای هیئت علمی در انجام فعالیتهای پژوهشی و چگونگی اصلاح آییننامه ارتقاء اساتید در راستای افزایش ارتباط اعضای هیئت علمی با جامعه و صنعت آگاه شویم.
با توجه به اینکه معیارهای سنجش علوم با یکدیگر متفاوت است و این موضوع در آییننامه ارتقاء اساتید دیده نشده است؛ اساتید علوم انسانی با چه چالشهایی روبه رو هستند؟ و این آییننامه باید به چه نحو اصلاح شود؟
در حوزه علوم انسانی اساتید مشکلات متعددی دارند، زیرا معیارهای سنجش علوم انسانی با علوم طبیعی و ریاضی که کمیتگرایانه هستند، یکی دیده شده است. از آنجایی که ماهیت علوم انسانی تولید فکر و در مقابل آن ماهیت علوم تجربی و فنی تولید محصول و فعالیتهای پژوهشی آنها نیز با یکدیگر متفاوت است؛ بنابراین باید در ارزیابی آنها تفاوت قائل شویم؛ البته بنده معتقد هستم ما علوم انسانی تجربی و غیرتجربی نیز داریم که علومی همچون روانشناسی و اقتصاد جنبه تجربی و رشتههای دیگر همچون ادبیات، عرفان و فلسفه جنبه غیر تجربی دارند.
کار علوم انسانی محض تولید فکر است و اساتید آن میکوشند تا راهکارهای اندیشیدن را به مردم بیاموزند. علوم انسانی تجربی نیز بیشتر با رفتار فردی و اجتماعی سروکار دارد. کار علوم تجربی و فنی نیز تولید تکنولوژی است. از آنجایی که رسالت آنها فرق دارد، طبیعی است که محصولی که ارائه میدهند نیز متفاوت باشد؛ به طوری که شما هرگز از استاد علوم انسانی توقع ندارید که خودرو تولید کند، زیرا او باید انسانشناس باشد.
نظرتان درباره سخنان برخی مسئولان درباره عدم کارکرد علوم انسانی در کشور چیست؟ به نظر شما این آییننامه به چه میزان در این کارکرد تاثیر گذاشته است؟
کیفیت با حکمرانی کمیت در دانشگاهها جایگاه چندانی ندارد
مشکلی که وجود دارد، این است که در آییننامه ارتقاء اساتید مجموعه علوم تجربی، فنی، ریاضی، انسانی با متر علوم تجربی سنجیده میشود و متاسفانه کمیتگری در دانشگاهها و مراکز پژوهشی حاکم است و کیفیت تقریبا جایگاه چندانی ندارد.
کمیتگرایی به این دلیل است که محصولات علوم تجربی مانند مهندسی که یک ساختمان میسازد و یا پزشکی که بیمار را درمان میکند، قابل مشاهده است؛ اما محصول علوم انسانی که یک عارف، ادیب، روانشناس به آن دست یافته، عمدتا نیمه ملموس است.
همین امر سبب شد تا دیگران گمان کنند که علوم انسانی در کشور راکد است؛ در صورتی که اگر شما در یک جامعهای مشاهده کردید که رفتارها اصلاح میشود و مردم بهتر میاندیشند معنای آن را میدهد که علوم انسانی توانسته است کار خود را به خوبی انجام دهد.
علت اینکه گفته میشود پژوهشهای علوم انسانی کاربردی نیستند به مسئولان کشور باز میگردد که در حوزه علوم انسانی درخواستی ندارند، زیرا توجه خاص سیاستگذاران ما به علوم تجربی است، شما هر روز شاهد هستید که سخن از نانوتکنولوژی، هستهای، موشک، اقتصاد و ... میشود و برای آنها سرمایهگذاریهای خیلی خوبی انجام میدهند تا مشکلات آنها رفع شوند. در حقیقت عمده تقاضا در کشور در حوزه علوم تجربی است و به ندرت رخ میدهد که به سراغ یک فیلسوف، جامعهشناس و یا یک روانشناس بروند و درخواست کنند تا یک مشکل را رفع کند.
رشتههای علوم انسانی بازار عرضه و تقاضای بسیار کمی دارد
مشکل اصلی این است که در تصمیمگیران کشور ما هنوز این موضوع جا نیفتاده است که مدیریت کشور دست عالمان علوم انسانی است و عالمان علوم تجربی در صف هستند نه در ستاد. افرادی هستند که در واقع باید کارهای سطح پایینتر را انجام دهند، به نظر بنده حتی وزیر علوم نیز باید از رشتههای علوم انسانی انتخاب شود؛ بنابراین مشکل اینجاست که رشتههای علوم انسانی بازار عرضه و تقاضا بسیار کمی دارد و شان و منزلت رشتههای آن بسیار کاهش یافته است. آن هم به دلیل این است که شتاب زده به دنبال غربیها رفتهایم.
در بخش دانشگاه نیز این موضوع به گونهای تاثیر گذاشته است که بودجههای پژوهشی را بیشتر از هر چیزی به رشتههای فنی میدهند؛ بنابراین با وجود آییننامه ارتقاء اساتید برای جهتدهی فعالیتهای اعضای هیئت علمی به دلیل عدم وجود تقاضا فعالیتها کاربردی نمیشود. در حقیقت باید نهادهایی که با علوم انسانی سروکار دارند به سراغ این رشته بیایند.
آییننامه ارتقاء ارزش چندانی برای پژوهشهای علوم انسانی قائل نیست
آییننامه ارتقاء نیز به نحوی تدوین شده است که ارزش چندانی برای پژوهشهای علوم انسانی قائل نشدهاند؛ به عنوان مثال از طرح بروندانشگاهی سخن میگوید؛ در صورتی که امکان گرفتن طرح برون دانشگاهی وجود ندارد. مراکز پژوهشی که در کشور وجود دارند به عقد قرارداد نمیپردازند، زیرا بودجهای برای آن ندارند. نگاه برنامهریزان کلان کشور نگاه تجربی و فنی است که این نگاه یا به دلیل آن است که وظیفه علومانسانی را تمام شده میداند و یا ارزشی برای علوم انسانی قائل نیستند و سبب شدهاند تا این نگاه در آییننامههای استخدامی و ارتقاء تاثیر بگذارد.
نظرتان درباره چاپ مقالات در مجلات بینالمللی چیست؟ با وجود تعداد زیادی مقاله بینالمللی و داخلی، مشکلات کشور همچنان حل نشده باقی ماندهاند؛ دلیل آن را چه میدانید؟
مشکلی که در آییننامه وجود دارد، دقیقا به همین نگاه متریکی که به همه علوم دارد، مربوط میشود. اینکه مقالات علمی پژوهشی و چاپ شده در مجلات بینالمللی ارزش دارند، هیچ شکی در آن وجود ندارد. در حقیقت این مقالات نشانههای رشد علم محسوب میشوند؛ اما معیار رشد علم نیستند. ممکن است یک کشوری همچون ایران در یک حوزهای مانند شیمی که سالانه در آن ۱۰ هزار مقاله به چاپ میرسد، از نظر تولید مقالات رتبه خوبی داشته باشد، اما مشکلی از کشور را حل نکند.
کشور ایران در کمیت و ارائه مقالات بسیار پیشرفت داشته است، اما شاهد هستیم که مشکلات ما همچنان حل نشده باقی ماندهاند. این موضوع نشان دهنده این است که تولید دانش به لحاظ کمی لزوما به معنای حل مشکلات اجتماع نیست، ممکن است یک شخص با نوشتن ۱۰ صفحه مشکل یک جامعه را مرتفع سازد و از سوی دیگر شخصی با نوشتن ۱۰ هزار صفحه فقط به تولید ادبی بپردازد.
آییننامه ارتقاء اساتید برای دستیابی به این هدف «کاربردیسازی فعالیت اساتید دانشگاهی» چه تغییراتی میتواند داشته باشد؟
در آییننامه ارتقاء باید تا آنجا که امکان دارد توازنی بین کمیتنگری و کیفیتنگری ایجاد شود که هیچ یک فدای دیگری نشوند. از طرفی ضرروت دارد که آییننامه علوم تجربی از علوم انسانی جدا شود. زیرا نوع کار آنها متفاوت است؛ به عنوان نمونه تولید مقاله در مجلات بینالمللی در علوم تجربی بسیار مهم است، اما در علوم انسانی اینگونه نیست و بیش از پیش تولید کتاب اهمیت دارد.
همچنین اجرای طرح پژوهشی کیفی در علوم انسانی خیلی اهمیت دارد؛ اما از آن طرف در علوم تجربی ممکن است برقراری آزمایشگاه و اختراع مهم باشد. در حقیقت علوم انسانی قصد دارد مسائل موجود را حل کند نه اینکه به اختراع بپردازد؛ بنابراین باید در مقام اجرا آییننامه علوم انسانی از آییننامه علوم تجربی تفکیک شود.
در حوزه پژوهشی اساتید دانشگاهی علوم انسانی برای ارتباط با جامعه با مشکلاتی رو به رو هستند؛ به نظر شما آییننامه چه اصلاحاتی باید داشته باشد؟
ملاک ارزیابی در کشور ما سنجش خود مقاله نیست؛ بلکه مجلهای است که مقاله شما در آن چاپ شده است که اصطلاحا به آن سنجش صوری میگویند. در حالی که باید رویه برعکس باشد و گفته شود ما کاری نداریم که مقالات شما در کجا به چاپ رسیده و آنچه برای ما اهمیت دارد، محتوای مقاله شما است. زیرا بخشی از داد و ستدد چاپ مقالات به لابیگری مربوط میشود. از آن طرف آییننامه ارتقاء اعضای هیئت علمی اساتید را ملزم کرده است تا به ارائه مقاله علمی پژوهشی چاپ شده در مجلات بینالمللی بپردازند؛ بنابراین این فرد مجبور است برای اینکه ارتقاء یابد با آن مجله زد و بند داشته باشد.
اولویت در ارزشیابی آثار علمی محتوای اثر باشد
به همین منظور است که تاکید دارم در نظام ارزشیابی آثار علمی اولویت اول باید محتوای اثر باشد و در درجه دوم مجله آن مورد توجه واقع شود. البته این موضوع در علوم انسانی بیشتر اهمیت دارد، زیرا در علوم انسانی جنبه کیفی اهمیت دارد و در علوم تجربی جنبه کمی مورد توجه است. این موضوع اکنون در کشور رعایت نمیشود؛ به طوری که رویه علوم تجربی را به اجبار برای اساتید علوم انسانی به کار میبرند.
در ماده پنجم آییننامه ارتقا برای اصلاح امتیازات بخش ماده پژوهشی در صورت نیاز، به دانشگاهها اختیار داده شده است، به نظر شما این اختیارات تا چه میزان باید باشد، آیا در این صورت اعمال سلیقه رخ خواهد داد؟
مسئلهای که در این حوزه وجود دارد، مربوط به ارزیابی و سنجش مقاله و کتاب توسط یک تا سه نفر در هیئت داوری دانشکده میشود که عموما حوصله خواندن مقاله را ندارند و باز به همان سنجش و ارزیابی از طریق چاپ در فلان مجله اکتفا میکنند. از نظر بنده بهتر است توسط یک کمیته داوری، محتوای مقاله مورد سنجش واقع شود. به عنوان متغیر سوم نیز میتوان به بحث کمیت توجه کرد که یک استاد دانشگاه طی ۱۰ سال چه تعداد مقاله چاپ کرده است.
برای دریافت امتیاز بند پژوهشی از آییننامه ارتقاء اساتید به نظرتان چه مولفههای دیگری را نیز میشود افزود تا امتیازات این بخش در چاپ مقالات منحصر نشود؟
بحث توقف نیز بسیار اهمیت دارد که در آییننامه ارتقاء اساتید به آن توجه نشده است. در آییننامه کنونی گفته شده است که فرد پس از گذشت ۴ سال از استخدام میتواند برای ارتقاء درخواست دهد، چیزی که باید در آییننامه وجود داشته باشد مدت زمان توقف میان یک رتبه علمی و رتبه علمی دیگر است. به طوری که یک شخص چهارساله درخواست ارتقاء میدهد و یک شخص پس از ۲۰ سال درخواست میدهد؛ بنابراین باید میان این دو فرد تفاوت قائل شد. زیرا تفاوت است میان فردی که در ۴ سال ۱۰ مقاله ارائه کرده و شخصی که طی ۲۰ سال ۱۰ مقاله نوشته است. برای امتیاز دادن به این موضوع نیز باید به مدت زمان توقف توجه شود و امتیاز را به نسبت رشد هر فرد در هر سال اختصاص دهند.
موارد وتویی از آییننامه ارتقاء اعضای هیئت علمی حذف شود
در آییننامه ارتقاء باید موارد وتویی حذف شود؛ به عنوان مثال استاد دانشگاه برای ارتقاء به دانشیاری باید ۲۵ امتیاز از مقالات را به دست آورد، یا باید به مقداری هدایت پایاننامه کرده باشند و یا در برخی از دانشگاههای جامع اعلام شده است که شخص برای ارتقاء به دانشیاری لزوما دو مقاله چاپ شده در مجله بینالمللی و برای ارتقاء به مرتبه استادی سه مقاله داشته باشد. البته میشود گفت که ضریب مقالات بینالمللی را نسبت به مقالات داخلی افزایش دهند، اما این موضوع که وتویی باشد از نظر بنده درست نیست. در این زمینه میشود سقف امتیاز را افزایش داد به نوعی که اگر شخصی مقاله چاپ شده در مجلات بینالمللی داشت امتیاز بیشتری دریافت کند نه اینکه اگر نتوانست به ارائه مقاله بینالمللی بپردازد، ارتقاء نیابد.
برخیها معتقد هستند که اجبار برای ارائه مقاله بینالمللی در آییننامه ارتقاء اساتید به دلیل آن است که ما در جهان رتبه علمی کسب کنیم. مسئله اصلی اینجاست که ما تا کنون به این امر پرداختهایم، اما آیا مشکلات کشور حل شده است؟ مشکلات و مسائل جامعه زمانی حل خواهد شد که مسائل به محقق عرضه و از آن راهحل درخواست کرد؛ بنابراین ما باید عوامل سلبی که موجب تضعیع حقوق اساتید دانشگاهی و ناامیدی آنها میشود را رفع و عوامل تشویقی را جایگزین آن کنیم.
در آییننامه ارتقاء اعضای هیئت علمی شاخصهای ارزیابی مقالات دیده نشده است؛ به نظر شما برای ارزیابی مقالات و امتیازدهی به آنها چه شاخصهایی باید در نظر گرفته شود؟
در آییننامه ارتقاء اساتید اعلام شده است که مقالات از صفر تا هفت امتیاز میتوانند دریافت کنند، اما هیچ سنجشی برای امتیازدهی به مقالات دیده نشده است؛ به همین منظور هیئت ممیزه اختیار دارد که به مقالات با نظر خود امتیاز دهد متاسفانه در برخی موارد پیشینه ذهنی از اساتید موجب میشود که منصفانه به استاد دانشگاه رای داده نشود؛ حتی مواردی وجود داشته است که استاد دانشگاه مقاله چاپ شده در مجلات بینالمللی داشته، اما امتیازی دریافت نکرده است؛ بنابراین بنده معتقد هستم در این زمینه شاخصهای ارزیابی مانند نوآوری و مجلات باید دیده شود؛ بنابراین یکی از ایراداتی که آییننامه دارد باز گذاشتن دست هیئت ممیزه به میزان بسیار زیادی است.
در مورد کتاب تالیفی نیز میان ناشران خصوصی و دولتی و دانشگاهی و غیردانشگاهی بسیار تفاوت قائل شدهاند. در حالی که برخی ناشران خصوصی اعتبار بیشتری نسبت به ناشران دولتی دارند. همچنین ناشران دانشگاهی اعتبار چندانی ندارند، زیرا در بحث کتاب، فروش مهم است که ناشران دانشگاهی فروش کمتری دارند؛ بنابراین در آییننامه باید دیده شود که اگر یک استاد فروش کتاب بیشتری داشت، امتیاز بالاتری دریافت کند.
همچنین مناسب است به مقالاتی که در مجلات غیر علمی پژوهشی نیز به چاپ رسیدهاند، آییننامه امتیازی دهد، زیرا خیلی از مجلات در این دستهبندیها قرار نمیگیرند و درست نیست که استاد دانشگاهی که محتوای خوبی داشته است از این امتیاز محروم شود.