گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو - احمد رضاپور؛ سرهنگ دوّم «ُمردخای کِدار»، از نیروهای سازمان اطلاعات ارتش رژیم صهیونستی (آمان)، در گزارشی تحت عنوان «پیامدهای آخرین حمله ایران به تاسیسات نفتی عربستان سعودی» در اندیشکده «بگین - سادات» اسرائیل نوشت: ابتدای ماه جاری، تاسیسات نفتی عربستان سعودی ـــ بزرگترین تاسیسات جهان و ترمینال نفتی سعودی ـــ در «راس التنوره» هدف حمله موشکهای بالستیک و پهبادی قرار گرفت. «راس التنوره» در ناحیه شمالی بندر دمّام واقع در خلیج فارس است. نیروهای حوثی مسئولیت این حمله موشکی و پهبادی را پذیرفتند. نیروهای حوثی پیشتر مسئولیت حمله به تاسیسات دیگر شرکت آرامکو ـــ بزرگترین شرکت نفتی جهان ــــ را در سپتامبر سال ۲۰۱۹ پذیرفتند؛ حملهای که صادرات نفتی عربستان را برای مدتی به نصف رساند ـــ این اندیشکده صهیونیستی به این موضوع اشاره نکرد که حمله موشکی محدود انصارالله به عربستان در پاسخ به بمباران بیامان شهرهای یمن توسط ائتلاف سعودی صورت گرفت.
اندیشکده «بگین - سادات» در ادامه مدعی شد: پس از این حمله اطلاعاتی فاش شد که حمله از سمت یمن صورت نگرفته بلکه از خاک عراق و حتی احتمالاً از خاک ایران انجام شده است(!) حمله اخیر به عربستان سعودی نیز بسیار شبیه به حمله سپتامبر ۲۰۱۹ بود و مهمترین، حساسترین و شکنندهترین نقاط سعودی (تاسیسات نفتی) مورد حمله قرار گرفت. حمله با موشکهای بالستیک و پهبادهای ایرانی انجام شد. به عنوان نتیجه این حمله، قیمت نفت جهانی به بشکهای ۷۰ دلار رسید؛ نتیجهای که اندکی چشمانداز اقتصاد ایران را بهبود بخشید.
سرهنگ سازمان اطلاعات ارتش اسرائیل در ادامه بدون درنظر گرفتن احتمال ناکارآمدی سیستم پدافند موشکی پاتریوت آمریکا در سعودی نوشت که «راس التنوره» ۱۰۰۰ کیلومتر با یمن فاصله دارد و این فاصله مکانی، باعث «افزایش زمان طی کردن مسافت موشک و پهباد به سمت هدف» و «شناسایی و رهگیری احتمالی توسط پدافند موشکی ارتش سلطنتی سعودی» میشود! این نویسنده در ادامه نوشت: حملهکننده همیشه بدنبال مسیری کوتاه برای حمله است تا زمان پرواز و احتمال رهگیری را کاهش دهد. پس اینگونه به نظر میآید که این بار نیز حمله از سوی عراق و یا حتی مستقیماً از خاک ایران انجام شده است! این احتمال وجود دارد که سازمانهای اطلاعاتی قدرتمند جهان محل دقیق پرتاب موشک را بدانند ولی آن را مسکوت بگذارند.
این سرهنگ اسرائیلی بصورت پیش فرض حمله ادعایی از خاک ایران به عربستان را به عنوان حقیقت در نظرگرفته است و بدون آنکه سندی برای ادعای خود ذکر کند، به چرایی سکوت سازمانهای اطلاعاتی قدرتمند دنیا پرداخته است! «ُمردخای کِدار» سه احتمال برای چرایی این سکوت در گزارش آورده که از قرار ذیل است:
نویسنده اندیشکده «بگین - سادات» در ادامه نوشت: ریاض تلاش کرد که با بیانیه مختصر وزارت انرژی حمله به تاسیسات «راس تنوره» را کم اهمیت جلوه دهد. سه نکته در اینجا وجود دارد. اول؛ بیانیه از سوی وزارت انرژی صادر شد تا اینگونه معنا شود که یک مشکل برای صنعت انرژی است نه یک مشکل امنیتی. دوم؛ در بیانیه آمده است که «هواپیما از دریا آمده»؛ به این معنا که هواپیما از ایران و یا یک کشتی در خلیج [فارس] آمده است. سوم؛ ریاض پذیرش مسئولیت حمله توسط یمن با این توصیف که «هواپیما از دریا آمده» قبول نکرده است؛ یمن در جنوب غربی «راس تنوره» است و «دریا» در شرق آن.
احتمالاً سازمان اطلاعات عربستان به خوبی میداند که چه کسی و از کجا این حمله را انجام داده است ولی تصمیم گرفته که هیچ اطلاعاتی به بیرون ارائه نکند. دو دلیل برای این کار وجود دارد: اوّل؛ سعودی پاسخ حمله را نخواهد داد. دوم؛ این اطلاعات از یک سازمان اطلاعات دیگر به این شرط به سعودی داده شده است که بدون موافقت منبع عمومی نشود.
این حقیقت که عربستان در واکنش به حملات مداوم ایران به اهداف استراتژیک سعودی، حملهای علیه ایران انجام نمیدهد ناشی از موازنه قدرت بین دوکشور است. از نظر نظامی، عربستان سعودی به طور اساسی ضعیف تر از ایران است. علاوه بر این، این واقعیت که «جایگاه دیپلماتیک سعودی [در بین کشورهای غربی] بهتر از ایران است» هم نتوانست کشوری در جهان ـــ حتی آمریکای دوران ترامپ ـــ را به یاری ریاض بیاورد. [کشورهای غربی] مایل هستند سیستم ضد موشکی و ضد جنگنده برای پادشاهی سعودی فراهم کنند تا اینکه بخواهند نیروی دریایی، هوایی و زمینی برای نجات آن اعزام کنند. سعودی موازنه قدرت با ایران را به خوبی درک میکند و همچنان ضربات ایران را بی سر و صدا دریافت میکنند.عربستان سعودی به خوبی از هزینه گزاف جنگ مسقیم با ایران آگاه است و در نتیجه علناً ایران را برای حمله مقصر نمیداند.
اسرائیل باید حملات به خاک سعودی را جدّی بگیرد، زیرا کسانی که به پایگاههای حساس سعودی حمله پهبادی و موشکی کردند، به تاسیسات راهبردی اسرائیل نیز میتوانند حمله کنند. درصورتی که کسی مسئولیت چنین حملاتی را برعهده نگیرد، تلافی برای اسرائیل دشوار خواهد شد.
جنگ عیان میان ایران و هرکشور دیگری، آخرین چیزی است که دولت بایدن میخواهد. آمریکا تا هنگامی که این جنگ طول بکشد، نمیتواند با ایران بر سر بازگشت به توافق هستهای، برنامه موشکهای بالستیکی و مداخله(!) در امور امنیتی سایر کشورها گفتگو کند. این رویکرد برای محدودکردن و یا فلج کردن برنامههای حمله مستقیم اسرائیل(!!) به برنامه هستهای ایران است.
مهمترین نتیجه حمله به تاسیسات نفتی عربستان برای اسرائیل این است که ریاض قادر به دفاع از خود نیست و هرگونه پیشرفت دیپلماتیک با عربستان باید مبتنی بر این حقیقت باشد. با نهایت احترام به جایگاه رفیع عربستان سعودی در محافل بینالمللی(!)، هرگونه اتکای راهبردی به ریاض باید محتاطانه باشد. روابط فعلی عربستان و اسرائیل بیشتر به نفع سعودی است، بنابراین دلیلی وجود ندارد که اسرائیل منافع حیاتی خود را قربانی روابط با پادشاهی کند که حتی از بردن اسم دشمن خود میترسد. اگر روزی رابطه اسرائیل - عربستان سعودی اعلام شد، امید است شامل یک ضمیمه مخفی باشد که اطمینان حاصل شود «اسرائیل به هیچ وجه موظف نیست از عربستان سعودی دربرابر دشمنی که در دریاست، دفاع کند».