گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، مرضیه کوثری؛ مراسم گرامیداشت روز دانشجو امروز با حضور رئیس جمهور در دانشگاه تهران برگزار شد که با حاشیههایی همراه بود.
«رئیس مستضعفین، حمایتت میکنیم» شعاری است که به هنگام پشت تریبون رفتن رئیس جمهور چند باری از دانشجویان دانشگاه تهران شنیده می شود. جمعیتی بیش از ظرفیت ۲۰۰ نفری سالن، در آنجا حضور دارند. عدهای در کنارهها و پشت سالن به دلیل کمبود جا ایستاده به سخنان رئیس جمهور گوش می دهند. فکر می کنم که کسی توقع ندارد این مراسم که در یکی از سیاسیترین دانشگاهها و از قضا در روز آخر فراخوان برگزار شده است، با آرامش در حین مراسم و البته پس از مراسم به پایان برسد.
در ابتدای صحبتهای رئیس جمهور یک نفر راجع به رشته علوم پزشکی ایراداتی را مطرح می کند. درست نمی شنوم که چه می گوید، اما رئیس جمهور به او قول می دهد که در روز دیگری به دانشگاهشان سر خواهد زد. یک نفر دیگر از وسط سالن بلند میشود. صدای او رساتر است. می خواهد به عنوان تنها یک "دانشجو" که عضو هیچ تشکلی هم نیست مشکلش را مطرح کند. رئیس جمهور می گوید: «با انتظامات هماهنگ کن، حتما حرف می زنیم.» نمی دانم واقعا این اتفاق میافتد؟
صدای اولین تشویق دانشجویان شنیده می شود؛ آنجا که رئیسی میگوید: «به من گفتند که امروز دانشگاه نرو. منم گفتم من دنبال تعطیلی دانشگاه نیستم، دنبال گشایش در دانشگاه هستم.» به جمعیت نگاه میکنم تا ببینم صدای دست زدن از کدام قسمت سالن کمتر شنیده می شود. حداقل من قسمتی را نمیبینم که بطور جمعی دست به سینه نشسته باشند. اما طبق معمول افرادی هستند که فقط شنونده اند.
سالن در سکوت است که شعاری راجع به آزادی، حواس دانشجویان را از رئیس جمهور پرت، و به طرف صدا جلب میکند. چون شعار، آرام و نصفه نیمه گفته می شود در ذهنم مبهم می ماند. همه، نگاهشان به نگاه رئیس جمهور و گوش هایشان به حرفهای او وابسته می شود تا عکس العمل او را ببینند. رئیس جمهور توجهی نمی کند و به صحبت هایش ادامه می دهد. چند ثانیهای میگذرد و دختری بی حجاب از میان جمعیت خارج می شود. دانشجویان با نگاهشان او را بدرقه می کنند و من میفهمم که آنها هم حدس مرا میزنند راجع به اینکه آن شعار را این دختر گفته بود.
مشتهای دانشجویان همراه با شعار "مرگ بر آمریکا" بالا میآید؛ هنگامی که رئیس جمهور میگوید: «صدای ما صدای ضد استکباری است.» دومرتبه به این فکر میکنم که چطور تنشی در میان جمعیت ایجاد نشده است و همه چیز آرام است؟ شاید جو داخل سالن را امنیتی میبینند و منتظر حضور رئیس جمهور در خارج از سالن هستند. نمیدانم؛ باید دید آنهایی که به گفته خودشان میخواهند صدایشان شنیده شود در این روز چه رفتاری بروز میدهند.
مغازه دار سنندجی؛ مغازه داری که این روزها در فضای مجازی حرف از او به مراتب گفته شده است. مخصوصا بعد از اینکه کلیپ عذرخواهی وی با مضمون: «من معذرت میخوام که به رئیس جمهور شکلات تعارف کردم!» در دست کاربران چرخید. به گمانم کسی احتمال نمیداد سخنی از این مغازه دار در روز دانشجو زده شود. اما زده شد. «کی اینجا دیکتاتوره؟» رئیسی این را بعد از صحبتش درباره همان مغازه دار و اینکه او را با تهدید مجبور به عذرخواهی کرده اند، میگوید.
دانشجویان حمایتشان را با تشویق و گفتن کلمه «احسنت» نشان میدهند. «شعاری که در آن کلمه "زندگی" وجود داره بدست کسایی از اون طرف دنیا گفته میشه که هرنوع دارویی رو از کودکان پروانهای محروم کردن. شما؟ زندگی؟ عجب!» رئیسی با گفتن این جمله اولین خنده را از دانشجویان کسب میکند. صدای رئیس جمهور بالاتر میرود: «ما مشکل اقتصادی داریم، اما مردم جنس این اغتشاشات رو میشناسن. بخاطر همین دنبال نمیکنن.» دانشجویان با صدای بلند، او را تایید میکنند و دوباره دست میزنند. انگار هرچه جلوتر میرود دانشجویان را با حرف هایش بیشتر وادار به واکنش میکند.
«به ما گفتید که چرا یکی رو وزیر کردی که مریضه؟ آقا این بنده خدا مریض نبود، مریض شد. خب چه کنه؟» این صحبت رئیس جمهور آنقدر در میان جمعیت گرفت که خودش هم با بقیه خندید. جمع در حال صمیمی شدن است. این را از گفتههای آقای رئیسی میتوان فهمید. فاصله بین شوخی هایش کمتر شده است و صدای دست زدن بقیه بیشتر. یک نفر از جلوی جمعیت بلند میشود و با گله مندی از موافقت معاون رئیس جمهور درخصوص تعطیل کردن بسیج دانشگاه صحبت میکند که با پاسخ قاطع و صریح رئیس جمهور همراه میشود: «معاون اشتباه کرد!» بنظر میرسد با همین سه کلمه قانع شده باشد. سر جایش مینشیند. رئیس جمهور با گفتن جملهی «اعتراض آری، اغتشاش نه» آخرین تشویق جمعیت را میگیرد؛ سپس در میان جمعیت گم میشود.
خارج از سالن مراسم، با اینکه جمعیت زیادی وجود دارد، اما شعاری شنیده نمی شود. جو آرام دانشگاه تهران در زمان حضور رئیس جمهور و روز آخر فراخوان ضدانقلاب شاید خبری خوش از پایان یافتن شلوغیهای چند هفتهای باشد.