بلاتکلیفی راهبردی؛ نااطمینانی ژئوپلیتیکی چگونه نفس اقتصاد ایران را بند آورده است؟
به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، در دنیای پرآشوب امروز، کسبوکارها بیش از هر زمان دیگری با چالشهایی بنیادین مواجهاند؛ اما شاید آنچه بیش از رکود اقتصادی یا رقابت فناورانه، آیندهی فعالیتهای اقتصادی را تهدید میکند، بلاتکلیفی راهبردی ناشی از نااطمینانیهای ژئوپلیتیکی و امنیتی باشد.
در فضایی که افق آینده تار و پیامهای ضدونقیض از درگیریها و بحرانهای منطقهای و بینالمللی به گوش میرسد، کارآفرینان و فعالان اقتصادی در هر اندازهای—از استارتاپهای نوپا تا شرکتهای صنعتی بزرگ— درگیر نوعی سردرگمی عمیق و بیسابقه شدهاند.
دکتر فردین شورج، مدرس دانشگاه و پژوهشگر حوزه کارآفرینی، در تحلیلی جامع به بررسی این پدیده و اثرات آن بر انواع کسبوکارها پرداخته و پیشنهادهایی برای کاهش این نااطمینانی ارائه کرده است.
مفهوم بلاتکلیفی راهبردی چیست؟
بلاتکلیفی راهبردی، به تعبیر شورج، وضعیتی است که در آن فعال اقتصادی، حتی با در اختیار داشتن سرمایه، تخصص یا منابع انسانی مناسب، از تصمیمگیری برای آینده ناتوان میشود. این ناتوانی نهتنها جنبه اقتصادی بلکه بُعد روانی دارد و نتیجه مستقیم فضای مبهم سیاسی-امنیتی و اقتصادی کشور است.
سه عامل کلیدی که به شکلگیری این وضعیت منجر شدهاند عبارتاند از:
بیثباتی در سیاستهای کلان اقتصادی، بهویژه در حوزههای مالیاتی، ارزی و تجاری
ناپایداری مقررات، مجوزها و فرآیندهای بوروکراتیک
تهدیدهای ژئوپلیتیکی و احتمال وقوع درگیری یا تشدید فشارهای بینالمللی
اثرات این نااطمینانی بر سه سطح کسبوکار
۱. استارتاپهای فناورانه؛ پیشگامان ناامید
در زیستبوم استارتاپی ایران، نااطمینانی ژئوپلیتیکی آسیبهای شدیدی وارد کرده است. این شرکتهای نوپا که ذاتاً بر پایه ریسکپذیری و نوآوری بنا شدهاند، با چند بحران جدی مواجه شدهاند:
مهاجرت گستردهی بنیانگذاران به خارج از کشور
کاهش یا توقف جریان سرمایهگذاری جسورانه (VC)
عدم امکان ادامه پروژههای تحقیق و توسعه بهدلیل نبود افق سرمایهگذاری
مطالعهای در MIT نشان میدهد که استارتاپها در کشورهای دارای ریسک بالای ژئوپلیتیکی، تا ۴۲ درصد کمتر از رقبای خود در کشورهای باثبات رشد میکنند. این آمار، برای ایران نگرانکننده است.
۲. شرکتهای متوسط؛ ستون فقرات تحت فشار
بخش بزرگی از اقتصاد کشور بر دوش شرکتهای متوسط قرار دارد؛ اما در وضعیت فعلی، آنها نیز در مسیر سکون و کاهش فعالیت قرار گرفتهاند. از جمله مهمترین پیامدها:
عقبنشینی از توسعه بازارهای داخلی و خارجی
بیبرنامگی مالی میانمدت و کاهش شدید سرمایهگذاری
وابستگی تمامعیار به نوسانات داخلی و تصمیمات دولتی
یکی از مدیران این شرکتها در گفتوگو با نگارنده مقاله گفته است:
«اگر بدانیم یک سال دیگر هستیم، میدانیم چه کنیم. اما حالا فقط تلاش برای زنده ماندن است.»
۳. شرکتهای بزرگ؛ استراتژی تدافعی به جای توسعهای
حتی شرکتهای باسابقه و برندهای صنعتی نیز نتوانستهاند از پیامدهای این وضعیت مصون بمانند. به گفته شورج، برخی از این شرکتها سرمایههای خود را به خارج از کشور منتقل کردهاند و عملاً رویکردی تدافعی در پیش گرفتهاند. نمودهای این وضعیت شامل:
توقف پروژههای توسعهای بلندمدت
کاهش استخدام نیروهای جدید
فشارهای بینالمللی برای تطابق با تحریمها و خروج از فهرستهای تحریمی
نااطمینانی وجودی؛ فراتر از عدد و نمودار
مهمتر از همه، نویسنده مقاله بر جنبههای روانی و انگیزشی این بحران تأکید دارد. او مینویسد که بلاتکلیفی راهبردی، حتی اگر منجر به فروپاشی اقتصادی نشود، اما زیربنای انگیزشی جامعه کارآفرین را از درون میخورد.
وقتی چشمانداز آینده تیره و تار باشد، خلاقیت، نوآوری و جسارت نیز به محاق میروند. فضای رسانهای مملو از گمانهزنی درباره جنگ یا فروپاشی اقتصادی، تنها این فضا را تشدید میکند. دکتر شورج هشدار میدهد که:
عدم تعیین تکلیف کلان، باعث توقف خردترین تصمیمها میشود. مهاجرت اول از ذهن آغاز میشود، نه از مرز.
راهکارهای پیشنهادی برای خروج از وضعیت
شورج در پایان مقاله، مجموعهای از راهکارهای عملیاتی برای کاهش اثرات این بلاتکلیفی ارائه میکند:
ثبات در سیاستگذاری: قوانین تجاری، مالیاتی و گمرکی باید پایدار و قابل پیشبینی باشند.
دیپلماسی اقتصادی فعال: با استفاده از ابزارهای نرم، تنشها کاهش یافته و روابط اقتصادی با کشورهای منطقهای تقویت شود.
گفتمانسازی مثبت: رسانهها، نخبگان و سیاستگذاران باید تصویر امیدوارکنندهتری از آینده ارائه دهند تا فضای روانی جامعه اقتصادی تلطیف شود.
ایجاد صندوقهای پوشش ریسک: مکانیزمهای حمایتی برای شرکتهای آسیبپذیر در شرایط بحران طراحی و اجرا شود؛ از جمله بیمههای ژئوپلیتیکی.
تحلیل وی نشان میدهد که بلاتکلیفی راهبردی نهتنها مانع توسعه اقتصادی کشور است، بلکه به مرور زمان پایههای انگیزشی و روانی کارآفرینان را نیز فرسوده میسازد. او هشدار میدهد که اگر فکری برای این وضعیت نشود، با «مهاجرت رویاها» مواجه خواهیم شد، حتی پیش از آنکه افراد به فکر ترک کشور بیفتند.
در جهانی که رقابت اقتصادی لحظهای و بیامان است، بیتصمیمی و بیاعتمادی میتواند خطرناکتر از هر تحریم یا تهدید خارجی باشد.