گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو»؛ وقتی در سال 1989 میلادی دو کشور آلمان غربی و شرقی پس از مدت ها مذاکره ائتلاف کردند و کشور واحدی را تشکیل دادند، آلمان واحد به عنوان بزرگترین کشور اروپایی از نظر جمعیت، اقتصاد و مساحت (بعد از شوروی آن زمان) مطرح شد.
موضوعی که بشدت موجب هراس دو قدرت اصلی جهان (آمریکا و شوروی) شد و در راستای همین سیاست، آمریکا به منظور جلوگیری از قدرت گرفتن اروپا و ظهور قدرت جدیدی در عرصه سیاسی و اقتصادی جهان، اقدام به تجزیه کشورهای اروپایی (یوگسلاوی، چکسلواکی و شوروی) به کشورهای کوچکتر کرد و در ادامه با تاسیس اتحادیه اروپا ضمن مجتمع کردن کشورهای کوچک سعی کرد خود را به عنوان بزرگتر و قیم آنها وارد صحنه کند و ضمن همراه نمودن آنها با خود، از قدرتمند شدن اروپا و مقابله با سیاست های استعماری ایالات متحده جلوگیری نماید.
ایالات متحده اگر چه با استفاده از ضعف اقتصادی و سیاسی کشورهای تازه به استقلال رسیده و نوپا تا حدودی با این ترفند توانست به اهداف استعماری و سلطه جویانه خود دست یابد، اما در زمان کنونی، اروپا با پی بردن به اهداف استعماری و نقش آمریکا در معضلات این قاره، سعی دارد با آن مقابله کند که جنبش های اقتصادی و اعتراضات مردمی در سراسر اروپا را می توان از این منظر ارزیابی کرد.
ایالات متحده با توجه به شرایط فعلی و خیزش های مردمی در منطقه خاورمیانه به کمک عربستان و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، با ارائه طرحی تحت عنوان «کنفدراسیون خلیج فارس» به دنبال اشغال دائمی بحرین و ادامه تسلط بر منطقه و حفظ سایر دست نشاندگان خود در منطقه خاورمیانه است.
اینکه آیا این اقدام از منظر حقوقی و بین المللی پذیرفته شده یا خیر و آیا این اقدام با قوانین و مصوبات قانونی بین المللی و تمامیت ارضی کشورها و آزادی و حق انتخاب ملت ها و غیره مطابقت دارد یا نه، موضوعی است که باید به صورت جداگانه به آن پرداخته شود.
آل سعود در تلاش است با ارائه این طرح و اجرایی کردن آن، ضمن به کنترل درآوردن و خاموش کردن صدای اعتراض شیعیان بحرین از سرایت آن به عربستان و در نهایت فراگیر شدن آن در کل خاورمیانه جلوگیری کند و قدرت حضور و نفوذ خود را در خلیج فارس افزایش دهد و در جهت کمرنگ کردن نقش جمهوری اسلامی ایران در منطقه اقدام کند و در نهایت نیروی جدیدی را در این منطقه به وجود بیاورد تا بتواند علاوه بر جمهوری اسلامی ایران در مقابل دیگر رقبای سیاسی عرب خود همچون عراق، سوریه، لبنان، تونس و مصر نیز بایستد.
تغییر و تحولات جدید خاورمیانه که با عنوان بیداری اسلامی در منطقه شناخته شد، تاثیرات مهمی بر کشورهای منطقه بر جای گذاشت؛ در این میان عربستان سعودی به عنوان یکی از کشورهای مهم و تاثیرگذار خاورمیانه، تحولاتی را در بعد داخلی و منطقه ای پذیرا شد و متقابلاً واکنش هایی به این اقدامات نشان داد؛ سرکوب شدید شیعیان در عربستان، اعلام برخی تغییرات و دادن بعضی امتیازات و آزادی ها به مردم در ظاهر و همچنین انفجارات و ناامنی ها در عراق و سوریه را از همین منظر می توان بررسی کرد.
می توان این گونه تحلیل کرد که رویکرد اصلی عربستان در خصوص تحولات منطقه حفظ رژیم های سیاسی همسو با خود و ممانعت از تغییر آنهاست؛ عربستان در جاهایی مثل مصر و تونس شدیدًا مخالف تغییر رژیم بود و در این راه سرمایه گذاری مالی و سیاسی هنگفتی نیز انجام داد که دخالت در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری مصر بارزترین نمونه آن است.
در حال حاضر آل سعود در بحرین به بازیگر اصلی تبدیل شده و مداخله نظامی و سرکوب اعتراضات مسلمانان بحرینی مانع از هر گونه اصلاحات در این کشور گردیده و اینک نیز در صدد ضمیمه کردن بحرین به عنوان یک ایالت یا استان جدید به کشور عربستان است.
در حقیقت اقدامات امروز آل خلیفه، آل سعود و حامیانشان یک خودزنی سیاسی توسط آنهاست؛ آنان باید بدانند که سرنوشت جنایتکاران امروز نیز بهتر از گذشتگان نخواهد بود؛ زیرا موج تحولات و دگرگونی ها تاثیراتی را بر عربستان نیز تحمیل کرده که موجب سقوط متحدین، تضعیف جایگاه این کشور و چالش مشروعیت این کشور در نزد افکار عمومی این کشور شده است.
عربستان تلاش می کند از بروز تغییرات شدیدتر جلوگیری نماید تا مانع برهم خوردن توازن منطقه ای و اثبات در حوزه های حکومتی خود شود.
در این میان آمریکا قصد دارد با مجتمع کردن دولت های دست نشانده خود در یک کنفدراسیون، علاوه بر مقابله با موج خیزش های اسلامی، با قدرت جمهوری اسلامی ایران به عنوان قدرت اول در خلیج فارس مقابله کند و نقش ایران در این منطقه حساس را کمرنگ نماید.
این در حالی است که اوضاع خاندان سلطنتی عربستان به حدی آشفته است که حتی هم پیمانان غربی آنها نیز مجبور به اتخاذ مواضعی دوگانه هستند؛ عربستان و مداخله گران خارجی به دنبال راه گریزی از بزرگ ترین اشتباه سال های اخیر خود یعنی مداخله نظامی در بحرین هستند و قصد دارند با ایجاد کنفدراسیون، به این اشغال خود و حفظ حکومت جابرانه فعلی بحرین وجهه قانونی بدهند.
واقعیت این است که اگر قدرت های خارجی و دست نشاندگان مستبد آنها در منطقه مانع سیر طبیعی حرکت های اسلامی و مردمی نشوند، خاورمیانه و شمال آفریقا به کانون امن همکاری بین المللی و اسلامی و در نهایت منطقه ای توسعه یافته تبدیل خواهد شد و بر همین اساس تقابل استکبار و ارتجاع منطقه با انقلاب ها و حرکت های مردمی، نوعی مقابله با دموکراسی، توسعه و پیشرفت این بخش از دنیا به حساب می آید.