گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو»، سرتیپ2 ستاد محمدکاظم تارخ؛ در صد ساله اخیر مشخص شده که ارتش ابزار تحکیم حکومت سیاسیون بوده، و سیاست مداران در جهت منافع خویش این ارتش را به کار می گیرند.
بررسی رخ دادهای موجود در ارتش های جهان حکایت از این دارد که توده ارتش در راستای اهداف سیاستمداران قدم بر می دارند. ارتش های دول استعماری که از دوردست ها وارد منطقه ما شده اند، کدامشان در مخالفت با سیاست های استعماری دولت مردان خویش لب به انتقاد گشودند؟ کدامیک از ارتش های کشورهای منطقه جنوب غرب آسیا در مقابل جهت گیری و موضع گیری سردمداران خویش ایستادگی کردند؟ شمار نظامیانی که در مقابله با سیاست های نادرست حاکمان و سلاطین کشورهای خویش ایستادگی کردند از تعداد انگشتان دست بیشتر نمی باشد.
در کشورهای منطقه جنوب غرب آسیا که اکثر آنها را مسلمانان تشکیل داده اند و حاکمان آنها سیاست استکبار را به پیش می برند و حکومت نامشروع صهیونیستی را حمایت می کنند و همچنین از حقوق مسلم مردم فلسطین چشم می پوشند در ارتش هایشان چقدر مخالف وجود دارد.
غیر از سروان خالد اسلامبولی و چند نفر از دوستانش که با اقدام شجاعانه خود جرثومه فسادی چون انور سادات را به هلاکت رساندند در کدام ارتش دیگری سراغ داریم کسانی که شجاعت و بینش لازم را در این موضوع داشته باشند. ارتش کشور ما قبل از پیروزی انقلاب اسلامی یکی از مهمترین کانون های قدرت رژیم پهلوی بود که در عین حال چالش بر انگیزترین ساختار دولتی در سر راه این حکومت بوده است.
اگر نگاهی به وقایع و رخدادهایی که در طول 57 سال حکومت پهلوی در ارتش رخ داد، بشود، این امر بخوبی روشن می گردد که ارتش ایران با ضمیری آگاه و طینتی پاک مجری بلا شرط حکومت نبوده است و مشکلاتی برای رضا شاه و پسرش ایجاد کرده است.
- غائله صورت گرفته در لشکر شرق، سرپیچی کلنل محمد تقی خان پسیان، قیام افسران ژاندارم جنوب
- سرپیچی و قیام در پادگان لاهوتی، الحاق تعدادی از افسران و درجه داران به حزب دموکرات آذربایجان
- اقدامات افسران حزب توده و فعالیت کارکنان مذهبی و مومن و همچنین مخالفت ها و تضادهای موجود در سطح فرماندهان رده بالای ارتش با شخص شاه از جمله نه گفتن به سیاست های استبداد بود.
با آغاز نهضت اسلامی در سال 1342 و خروش امام راحل(ره) در جریان تصویب کاپیتولاسیون در مجلس شورای ملی آن زمان ارتش از جمله کانون هایی بود که امام از آنها استمداد طلبید. امام خمینی (ره) از مراجع، علما، روحانیون و ارتش کمک خواستند؛ چرا که امام راحل ارتش را به عنوان یک شاکله ای که می تواند به همراه روحانیت، کشور از ورطه سقوط نجات دهد، می شناخت.
با اوج گیری حرکت ملت قهرمان ایران در سال 1356 رژیم به خیال خودش برای اینکه مردم را ترسانیده و از ادامه راه انقلاب باز دارد در 17 شهریور ماه 1357 با اعلام حکومت نظامی در 11 شهر و با به میدان آوردن ارتش آنهم ارتشی که در منطقه از توان رزمی بسیار بالایی برخوردار است و افسران و درجه داران آن اکثرا در خارج از کشور دوران مختلف آموزشی را دیده اند، فضای سیاسی موجود را مهار کرده و کانون های انقلاب را از بین خواهد برد.
این حضور در خیابان ها نه تنها سدی در مقابل حرکت توفنده انقلاب نشد، بلکه آنرا تسهیل کرد، همراهی ارتشیان در اجرای راهپیمایی ها و تظاهرات در سطح کشور که روز به روز افزایش می یافت، سبب نگرانی رژیم شد. مضاف بر اینکه در داخل ارتش هم سرپیچی آغاز شده و اقدام مسلحانه هویدا شده بود.
ترور فرمانده لشکر 77 خراسان، ترور فرمانده لشکر 81 کرمانشاه، ترور فرمانده حکومت نظامی جهرم و واقعه پادگان لویزان در عصر روز عاشورا و زمانی که چند فروند هلیکوپتر در پادگان لشکر گارد به زمین نشست، دو نفر ارتشی انقلابی که قصد ترور «سپهبد عبد العلی بدره ای» فرمانده لشکر گارد شاهنشاهی داشته اند، با ورود به غذاخوری تعدادی از افسران گارد را به گلوله بستند.
اعتصاب غذاها، تظاهرات ها، پخش اعلامیه امام راحل سبب شد که رژیم از حکومت نظامی ناامید شده و فرماندهان قدرت اداره یگان ها را از دست بدهند؛ به گونه ای که روند دستگیری ها با جلب کارکنان نظامی روز به روز افزایش می یابد، این امر سبب گسترش نا آرامی و نافرمانی در سطح ارتش می شد.
ژنرال هایزر آمریکایی که معاون فرماندهی نیرو های ناتو بود به ایران می آید، تا بلکه با تشویق فرماندهان با یک کودتا به زعم خود روند انقلاب را متوقف سازد که با ناله سرد فرماندهان روبرو می شود؛ چرا که فرمانده نیروی زمینی «سپهبد بدره ای» که پس از «ارتشبد اویسی» به فرماندهی نیروی زمینی منصوب شده بود، در جلسه متشکله با حضور فرماندهان عالی رتبه ارتش با ژنرال هایزر می گوید: «در کودتا روی نیروی زمینی حساب نکنید؛ چرا که نیروی زمینی از کنترل من خارج است».
در این مورد حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی می گوید: «در همین روز ها فکر امکان کودتای نظامی ارتش و پیامدهای ناگوار آن به مهمترین مشغله ذهنی جمع ما در شورای انقلاب بود؛ البته با توجه به شناختی که از ماهیت نیرو های نظامی رژیم داشتیم، وقوع چنین امری را غیر محتمل می دانستیم و مطمئن بودیم که حتی در صورت وقوع چنین کودتایی مشکل رژیم حل نخواهد شد»
بنابراین ژنرال هایزر در 15 بهمن همانطور که بی سر و صدا آمده بود بی سر و صدا ایران را ترک میکند.
امام بزرگوار با شناخت دقیقی و عمیقی که از ارتش داشت و پیوسته با کلام احترام به ارتش نگاه می کرد در روز ورودشان به ایران پیامی برای کارکنان ارتش صادر کردند و در آن با اشاره به اینکه از نظر ملت بزرگ ایران شورای سلطنت و مجلسین و دولت ناشی از آنها غیر قانونی و فاقد اعتبار ملی است، تاکید کردند: «چون ارتش از ملت و ملت از ارتش است و پشتیبانی هر یک از دیگری از وظایف ملی است، لازم است به احترام ملت و رای قاطع آن ارتش، خود را از دولت غاصب کنار بکشد و این مطلب را اعلام کند».
با این پیام کارکنان مومن و انقلابی ارتش ثابت قدمتر از گذشته و تصمیم به حضور آشکار و هماهنگ شده دسته جمعی در راهپیمایی ها شدند که جلودار این حرکت انقلابی افسران، همافران و درجه داران نیروی هوایی بودند که نشان دهند ارتش انقلابی و با انقلاب است؛ بنابراین در بامداد 19 بهمن با حضور در مدرسه علوی که محل اقامت امام (ره) بود مراتب وفاداری نیروی هوایی و جمعی کارکنان ارتش را به همگان اعلام کردند، اگر چه انعکاس گسترده این خبر در مطبوعات و در میان مردم موجی از شادی را برانگیخت؛ لیکن بلافاصله از سوی بختیار و سران ارتش مورد تردید قرار گرفت.
این حرکت برای انقلاب و شکستن کمر رژیم و بختیار بسیار مهم بود؛ زیرا در این روز ناامیدی آمریکا و شاه از ارتش به منصه ظهور رسید.
امام خمینی(ره) با صدور بیانیه ای از ارتشیانی که به مردم پیوسته بودند، حمایت و تشکر کردند و از عناصری که هنوز به انقلاب نپیوسته بودند درخواست کردند سریعا به انقلابیون ملحق شوند.
اعلام حکومت نظامی روز 21 بهمن از سوی فرمانداری حکومت نظامی تهران با عدم تمکین بخش های وسیعی از نیروهای مسلح که با امام بیعت کرده و از رژیم فرمانبری نداشتند و اعلامیه حضرت امام خنثی شد و فرماندهان ارتش با صدور اعلامیه ای در 22 بهمن ماه به اتفاق آرا تصمیم گرفتند که انقلابی بودن ارتش و بیعت او را با امام با اعلام بی طرفی ارتش به اطلاع ملت ایران برسانند.
درگیری بین نیروهای انقلابی و مومن ارتش خصوصا در نیروی هوایی با نیرو های گارد شاهنشاهی سبب شد که مردم برادران ارتشی خود را در بین خود جای دهند تا آنها رهبری مبارزه با وابستگان به شاه و رژیم را بر عهده گیرند. با اعلام بی طرفی ارتش که توسط 27 نفر از اعضای شورای فرماندهان امضا شد، انقلاب به پیروزی رسید و ارتش وارد فضای جمهوری اسلامی ایران گردید.
ارتش به نام ارتش ملی در خدمت انقلاب در آمد و شهید بزرگوار «سپهبد ولی الله قرنی» ریاست ستاد ارتش را عهده دار شد؛ ولی به علت توطئه دشمنان در اردیبهشت ماه پس از استعفا به دست گروهک ملحد فرقان به شهادت رسید و ارتشی که کارکنان آن از مردم و از همین کوی و برزن بودند در خدمت انقلاب اسلامی کمر همت بست و با پیمان خون از حریم اسلام عزیز و میهن خویش دفاع کرد.
ارتش ما در حالی دوران ستم شاهی را تحمل کرد که کارکنانش گام های بلندی در برخورد با طاغوتیان برداشتند، ترورهای صورت گرفته علیه محمد رضا پهلوی و پدرش سبب شد که افسران و فرماندهان کارآمد و شایسته و وطن دوست از کار برکنار و افرادی همچون «ازهاری» و کسانی که سفارت آمریکا در تهران مطالب را به آنها دیکته می کرد بر ارتش فرماندهی کنند؛ اما وجود این سران وابسته هم سبب نگردید تا ارتش ما از دین و دیانت و از ملت جدا شوند. ارتش با پیروزی انقلاب اسلامی در تمامی برهه ها به دفاع از کیان اسلامی پرداخت و 49 هزار و 850 شهید گلگون کفن که در کربلای ایران زمین آرامیده اند، سند حقانیت ارتشی است که مردمی و با مردم می باشد و برای آرمان های مردم جانفشانی می کنند، این ارتش بی نظیر است.
عزیزان ارتش ایران خدایی است/ عزیزان رهبرش مرد الهی است
عزیزان ارتش ایران دلیر است/ به پیش دشمنان پر شرزو شیر است
عزیزان ارتش ما حق پرست است/ ز بهر حفظ میهن سخت سخت است
چنین فرمود آن پیر جماران/ همان فرزانه و آن مرد دوران
امامی که نفوس عیسوی داشت/ برای دین عصای موسوی داشت
که ارتش، ارتش اسلام و دین است/ برای حفظ میهن آهنین است