گروه اجتماعی «خبرگزاری دانشجو»؛ قدیم ترها تنها محور ارتباطی افراد تلفن بود! مدتی بعد تلفن همراه هم دریچه ی جدیدی را برای ارتباط به ارمغان آورد .. حالا باگذشت بیش از یک دهه از ورود انواع تلفن همراه به بازار ، اینترنت و نرم افزار های شبکه های اجتماعی همچون وی چت ، واتس آپ ، وایبر ، لاین ، تانگو ... ارتباط میان انسان ها را بیشتر و راحت تر ساخته اند .
از سویی می توان گفت این راه های ارتباطی برای رفاه و آسایش جامعه ی دولت الکترونیک امروز راهکاری خوب و ارزشمند است .
اما از دیگر سوی به دلیل اختلاط بحث ها و ارتباط های خارج از چهارچوب و گسترده شدن دایره ی روابط و حریم ها با اشخاص دیگر می توان گفت به همان اندازه که این تکنولوژی ها سود آور است ، زیان آور هم هستند ! خاصه اینکه این ارتباط ها حضوری نیست و بسیاری از افراد بر این گمانند که در مراودات اینچنینی در بستر اینترنت و شبکه های اجتماعی نیازی به صداقت نیست و با این فرضیه ممکن است به سایر افراد حاضر در این نوع شبکه ها ضربه بزنند .
آنچه بیش از همه در این مقوله مد نظر ماست ، گرایش و تمایل دانشجویان به این نرم افزارها و رعایت باید و نباید ها از نظر آنان هنگام استفاده از این گونه وسایل ارتباطی است .
***
روی نیمکت دانشگاه با فاصله ای کم نشسته اند . دختر خانم کلاسورش را در دست دارد و بلند بلند می خندد . آقا پسر هم کمی آنطرف تر روی نیمکت گوشی موبایلش را در دست دارد .
مهسا و نیما هر دو همکلاسی و دانشجوی رشته مهندسی پزشکی هستند. خودشان معتقدند که روابط شان در حد همکلاسی بودن است اما بیشتر از اینها به نظر می رسد . ماجرا بر سر جزوه گرفتن و جزوه دادن نیست . آنها تمام کلاس هایشان را با هم برمیدارند و بوسیله لاین و وی چت در دانشگاه و خارج از دانشگاه با هم در ارتباط هستند . چت گوگل هم راه دیگری برای ارتباط مهسا و نیما ست .
به عقیده ی آنها بودن این نوع وسایل ارتباط جمعی خیلی مفید است و باعث می شود هزینه های سنگین تلفن کاهش پیدا کند .
مهسا درباره حد روابط نامحرمان در این نوع شبکه های اجتماعی معتقد است که به صرف صحبت کردن و پی ام فرستادن هیچ گناهی صورت نمی گیرد چه بسا در بستری پاک (!) دختر و پسر با هم در ارتباطند و سوالها و حرفهای همدیگر را پاسخ می دهند . او یکی از دلایل شناخت و صمیمتش با نیما را ارتباط از طریق واتس آپ میداند !
***
پردیس دانشجوی رشته فیزیک و محمد دانشجوی رشته الکترونیک است .
خیلی اتفاقی هنگامی که وی چت گوشی هایشان فعال بوده با یکدیگر آشنا شده اند و بعد از کلی رد و بدل کردن پیام ، در دانشگاه قرار می گذارند و با همدیگر آشنا می شوند .
ظاهر پردیس موقر و متین است و می توان گفت تا با اینکه مانتویی است اما حجاب خوبی دارد . محمد هم به نظر محجوب می رسد . اما از این دو چهره انتظار می رود که روابطی دارای چهارچوب و بر پایه آموزه های دینی داشته باشند که گویا این عقیده بوسیله ی نرم افزارهای ارتباط جمعی تحت الشعاع قرار گرفته .
پردیس معتقد است که هر حرفی را نمی تواند یا خجالت می کشد به محمد بزند آنرا در واتس آپ می گوید . محمد هم معتقد است نسل جدید شبکه های ارتباط جمعی باعث کمرنگ تر شدن ایمان در جوانهای جامعه شده اما کاری نمی شود کرد !
پردیس و محمد بعضی از روزهای درسی شان مشترک است اما در سایر اوقات ( حتی گاهی سر کلاس ) برای هم پیام می فرستند و چیزهایی را که دوست دارند با دیگری به اشتراک می گذارند .
پردیس خیلی واضح بیان میکند که پدر و مادرش مدتها بود برایش گوشی جدیدی نمی خریدند تا از شر این نوع شبکه ها در امان باشد و در محیطی آرام و بدور از این تزاحمات درسش را بخواند . اما او با گرفتن چند کار دانشجویی هزینه ی خرید گوشی جدید با نرم افزار اندروید را برای خود فراهم کرده است !
***
سیما دانشجوی مهندسی نساجی و آرش یکی از کارمندان دانشگاه است !
گوشه ای از دانشگاه روی زمین نشسته اند و جزوه ی باز جلوی سیما بد جوری توی ذوق می زند . جزوه ای که باز است اما توجهی به آن نمی شود .
از چگونگی دوستی آنها می پرسم . سیما می گوید برای حل یکی از مشکلات انتخاب واحدش به واحدی از دانشکده مراجعه می کند و آرش که کارمند آن قسمت بوده است برای پیگری مشکل شماره ی تلفن همراه سیما را می گیرد . چند شب بعد سیما آرش را در واتس آپ و وایبر و لاین می بیند و مکالمات ابتدایی بین آنها شکل می گیرد . از آن به بعد سیما بیشتر به محل کار آرش می رود و در خارج از دانشگاه هم بوسیله ی این نرم افزارها در ارتباط هستند .
آرش معتقد است دست تقدیر سیما را در مقابل او قرار داده است . اما خدا می داند که در وایبر و واتس آپ این دو نفر اسامی چه افراد دیگری به چشم می خورد ...
***
فاطمه دختری موقر و با حجاب است که در نیمکتی نزدیک مسجد دانشگاه نشسته است . کلی ورقه و جزوه در کنارش باز است .
در باره ارتباط محرم و نامحرم در بین دوستان و همکلاسی های دانشجویش می پرسم .
می خندد و می پرسد : چیزی که فراوان است از این نوع ارتباط هاست ...
فاطمه معتقد است اکثر همکلاسی هایش با پسرهای دانشکده از طریق این نرم افزارهای ارتباطی ، در گفت و شنود هستند .
او که دانشجوی پزشکی است و درسهای زیادی برای خواندن دارد ، از سویی عقایدی دارد که مانع می شود وارد این شبکه ها شود ؛ گوشی موبایل ساده اش را از جیبش بیرون می آورد و به من نشان می دهد .
یکی از دلایل قدیمی بودن گوشی فاطمه همین است که با نشان دادن آن به سایر همکلاسی هایش بتواند راحت خود را از دایره ی ورود به این نوع تعاملات حذف کند !
او به حریم میان پسر و دختر و یا همان محرم و نامحرم خیلی مقید است .
فاطمه می گوید که در اکثر این مراودات تنها چیزی که مطرح نمی شود مباحث درسی است ! به نوعی سرگرمی های بی فایده و یا جملات و لطیفه های خاص یا به اشتراک گذاری متن و عکس است که وقت دانشجویان را می گیرد و از این دریچه آنها را روز به روز با هم صمیمی تر میکند. حتی می گوید که دو نفر از همکلاسی هایشان از طریق واتس آپ با هم دوست شدند و دوستی شان آنقدر پیش رفت که گمان کردند خیلی خوب همدیگر را شناخته اند و تا مرز عقد پیش رفتند اما به اختلاف شدید فرهنگی و خانوادگی برخوردند و حالا درگیر آن همه احساسات و عدم موافقت خانواده هستند ...
***
سعید و پروانه نزدیک دانشکده ادبیات روی لب جدول نشسته اند . بلند بلند می خندند ..
هر دو دانشجوی رشته ادبیات هستند . گوشی گران قیمت پروانه بد جوری خود نمایی میکند . اما سعید گوشی معمولی تری دارد .
همایش یک روزه در مورد شعرای معاصر که در سالن آمفی تئاتر دانشگاه برگزار شده بود ، زمینه ساز آشنایی آنها با هم است .
همایشی که به گفته ی سعید اصلا کسی حواسش به سخنرانی ها و مدعوین نبود و همه مشغول دوستیابی و شعر فرستادن در شبکه های اجتماعی برای حاضران در مراسم بودند !
آنها برای دیدن صفحه ی گوشی یکدیگر حتی دستهای هم را میگیرند ! یک نوع بی قیدی نامانوسی در رفتارشان دیده می شود که می توان گفت شروعش از همین رابطه ی شبکه اجتماعی است که به سرعت جلو رفته و باعث این صمیمت نابه جا شده است .
سعید خیلی آشکار میگوید که همه ی همکلاسی های دختر و هم دانشگاهیانش را در وی چت دارد . او یکی از اعضای فعال در گروه وی چت دوستان دانشگاهی شان است و جک و شعرهای عاشقانه ی بسیاری را ری شیر می کند .
آنها معتقدند در جامعه ای که هیچ دلخوشی ای (!) برای یک جوان دانشجو نیست بهترین راه همین ارتباط های مجازی است تا افراد دلشان به با هم بودن خوش شود ....
***
یکی از پرسنل دانشگاهی است . بسیار متین و موقر و با حجابی کاملا اصیل .
مرا به اتاقش دعوت میکند و مشغول گفتگو می شویم .
معتقد است که از وقتی این نرم افزار ها در میان جوانان شیوع پیدا کرده است حریم میان آنها به سرعت روبه تخریب است . کمتر کسی است که در دانشگاه آلوده به این نوع روابط نشده باشد . دختر و پسری که روز ثبت نام به همراه والدینشان به دانشگاه می آیند ، یعنی در خانواده ای بزرگ شده اند که پدر و مادر حریم ها را رعایت کرده اند و حسابی مراقب رفتار آنها بوده اند . اما در دانشگاه گویی پوسته ای می اندازند و تبدیل به یک انسان دیگری می شوند . انسانی که خودش همه چیز را تشخیص می دهد ونیازی به راهنمایی بزرگترها بخصوص پدر و مادر ندارد . بچه ای که در خانواده ای با اصالت و نجیب بزرگ شده در دانشگاه با نامحرمان گعده می گیرد و خیلی راحت به بهانه ی ساعت تفریح گرم میگیرند و خوش و بش می کنند . سابقا جزوه بهانه ی تعامل میان دانشجویان دختر و پسر بود اما حالا بدون هیچ بهانه ای همه اینترنت های گوشی هایشان در کلاس روشن است و راحت یکدیگر را در شبکه های اجتماعی ادد می کنند و ادامه ی ماجرا ..
والدینی که نگران تربیت فرزندشان هستند مدام به دانشگاه زنگ میزنند و از حراست می خواهند که کنترل بیشتری را بر روی دانشجویان داشته باشند اما مگر می شود در جامعه ی امروز موبایل دانشجو را از او گرفت به بهانه ی ورود به دانشگاه ؟ پس عملا حراست هیچ گزینه ای پیش رو ندارد برای مقابله با این ارتباط های شبکه ای .
او که خود دانش آموخته ی مدیریت آموزشی است می گوید : در بستر محیط های آموزشی ورود هر مقوله ای که جذاب تر از درس و تحصیل باشد عاملی خواهد بود برای درس گریزی و دوری از هدف !
***
آنچه مسلم است این است که هرچند شبکه های ارتباط جمعی خیلی به سرعت در جهت پیشبرد دنیا به سمت دهکده جهانی حرکت می کنند اما بر کسی پوشیده نیست که عوارضی را هم در این مسیر زمینه سازی می کنند . از مهمترین تاثیرات این شبکه ها زیر سوال رفتن حریم ها و بخصوص اتلاف وقت در جهت نامطلوب است . از آنجایی که خاصه ی هر تکنولوژی بهره برداری و صحیح و ناصحیح است ، متاسفانه باید بگوییم که با رشد و در دسترس قرار گرفتن این نرم افزارها روابط دختران و پسران جوان بخصوص قشر دانشجو حسابی از کنترل خارج شده و آنچه که در این میان به شدت روبه معضل شدن پیش می رود ؛ عدم صداقت و دروغ هایی است که از دریچه این شبکه ها بیان می شود و افراد دلبسته شده و بعدها با مشاهده ی حقیقت دچاربحران های روحی خواهند شد .
برای کنترل این شبکه ها و آنچه در این محافل می گذرد هیچ کسی نمی تواند به اندازه ی خود فرد و وجدانش موثر باشد . بی شک همه ی افراد خوب و بد را می شناسند و از همین زاویه می توانند با قدم ننهادن در جاده ای که امن نیست خود را از خطر و اشتباه مصون بدارند .
پس لازم است اندکی بیشتر به ندای وجدانمان توجه کنیم !
برداشت از حرفات باعث خنده ديگران ميشه...
د از بس نرسيديم به روابط بين 2 نفر الان ديگه کم کم داريم درگير روابط بين 3 نفر و 4 نفر ميشيم به خاطر بي ظرفيتي بعضيا. بدبختي داره از سرو کولمون بالا ميره. يه عده درگير اينن که چرا هنوز 4 نفر پيدا ميشن حساس باشن روي اين مسائل.
اگه همه بخوان مث شماسرشونوفروکنن توبرف ميدونيدخرتوخرميشه؟ازبس اعتراض نکرديم کاري ب کارکسي نداشتيم ک اوضاع مملکت شده اين...رابطه باهرچي ک برقرار ميشه زيادمهم نيس مهم اينه ک اصلانبايدروابط نامشروع بين دختروپسرحاکم باشه.بدنيس چشماتونوبازکنيد چون رابطه اونانه فقط توزندگي شماتوزندگي نسلتون هم تاثيرگذاره شايدخودتونو ونسلتونودوس نداريد!!!!!کشوراي ديگه دارن رو به اسلام ميارن اونوقت ما که برا هموناالگوييم داريم روزبه روز فاصله ميگيريم
نه. ماهيت اين سيستم طوري هست که از بيخ با فرهنگ ما مغايرت داره. نه فقط فرهنگ ما. بلکه خيلي از بقيه کشورها با هر دين و مسلکي. کارش چيه؟ ميشه گفت يکسان سازي صلايق و فرهنگ ها و سبک زندگي ها در سرتاسر دنيا. گامي در راستاي تحقق نظم نوين جهاني و اين کوفت وزهرمارا.
هر فردي با اصلاح فکر و انديشه درست بايد بفهمه خودش رو داره دست چي ميده!کافيه يه ذره از بالا ب همه چي نگاه کنه
پيشنهاد من اينه که فعالين و منتقدين به اين تکنولوژي و اين حرکت ها بايستي حقيقت ها و مشکلاتي که اين تکنولوژي ها بر روي جوانان و جامعه دارد را برجسته کنند .
خداييش خيلي آپ ديتي و خبراتو از همه زودتر بروز مي کني.
اما اين پست خيلي درست نيست. افراد زيادي هستن که اينطوري نيستن. مثلا من خودم يه آدم خيلي خيلي عادي ام که اصلا وارد اين محيط هاي آلوده نشده ام. يعني اصلا هيچگونه رابطه اي که شائبه اي توش باشه برقرار نکرده ام. شايد سخت باشه اما ميشه. از ديگران هم که همش پي اين و اون هستن و روحشون با اين ارتباط ها مريض شده، سالم تر و خوشحال تر و راضي ترم...
بطور مثال براي يک گروه تحقيقاتي يک گروپ در وايبر درست کردم که کارها رو هماهنگ کينم اما بعد مدتي دو سه نفر از اعضاش که خيلي آدمهاي موجهي نبودن شروع کردن به شير مطالب بسيار بي ربط و بيخود
خيلي مودبانه بهشون تذکر دادم،اما اينقدر شلوغ کردن و کارو تا جايي پيش بردن که در نهايت مجبور شدم همشونو از گروه بندازم بيرون!!
بيشتر از جنبه اخلاقي، اصلا وجاهت علمي گروه برام مهم بود. ولي خوب متاسفانه بعضي با وجود سطح اقتصادي بسيار بالا از سطح فرهنگي و اخلاقي پاييني برخوردارن و قابل کنترل هم نيستن متاسفانه...
با اقدامات نسنجيده و تصميمات سريع نبايد وضع رو بدتر کرد
سلام
من نگويم که کنون با که نشين و چه بنوش
که تو خود داني اگر عاقل و زيرک باشي
جلف نيست. اين مسئله با بنياد خانواده در ارتباط است و در عرف و دين ما خانواده عزيز ترين و شريف ترين و مقدس ترين جايگاه را دارد. چون قرار است از آن انسان پرورش بيابد.
اگر در اين خصوص فکري نشود با دست خودمان نسل جوانمان را در مسيري قرار داده ايم که احتمال سقوط در آن مسير خيلي بيشتر از رسيدن به مقصد است.
شايد خيلي از ما اهميت مسئله را متوجه نمي شيم چون پدر و مادر هايي داريم که نقش پدري و مادري را خيلي خوب براي ما ايفا کرده اند و نقش همسري را براي يکديگر.
ولي معلوم نيست جامعه در اثر روابط بي ظابطه به کجا برسد و بنياد خانواده چقدر سست شود.
ما همين قدر مي دانيم اسلامي که براي سعادت دنيا و آخرت کامل ترين آئين از سوي خداوند عليم و حکيم است اين نوع روابط را به اين شکل درست نمي داند.
تو همه زمينه ها فيلتر فيلتر فيلتر
آخه تا کي تا کجا
اين همه کشورها با تکنولوژي پيشرفت و همراهي ميکنند . ماهمش پاتک مي زنيم و برميگرديم به عقب
چرا فکر ميکنيد استفاده از شبکه هاي اجتماعي گناه کبيره است و هرکس استفاده ميکنه مفسد في الارضه
از بس نشستيمو بد فکر ميکنيم ذهنامون مسموم به بدها شده.
فيلتر کردنشون مشکلي رو حل نميکنه چون تکنولوژي در حال پيشرفته
چيزي ک بايد درست شه طرز فکر فرد فرد ماست
اينکه از وسيله تنها براي رفع نياز استفاده کنيم نه اينکه اجازه بديم اون وسيله برامون نيازهاي جديد خلق کنه ک در اين صورت هم چارچوبهاي انساني تو حفظ ميشه هم اينکه خودت رو بدست شرايط رو به تغيير هر زمان ندادي