گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو» - حسین جهانی؛ با پایان یافتن جنگ جهانی دوم، آمریکا به لحاظ توانمندی مالی و امکانات توانست نقش موثری را در ایجاد سازمان ملل ایفا کند. شاید همین ایفای نقش و استقرار سازمان ملل در خاک ایالات متحده باعث شد تا این کشور بارها در برهههای زمانی مختلف از این سازمان سوءاستفاده کند، به طوری که در برخی از وقایع، نوع کارکرد سازمان ملل به گونهای تغییر یافت که به مکمل زورگوییهای آمریکا به سایر کشورهای دنیا تبدیل شد.
هر چند که فلسفه تاسیس سازمان ملل متحد از سوی خودشان حفظ و برقراری صلح و امنیت بینالمللی اعلام شده است، اما با نیم نگاهی به تاریخ و بررسی عملکرد سازمان ملل، بخصوص شورای امنیت این سازمان متوجه خواهیم شد که هدف اصلی این سازمان تاکنون چیزی به جز کمک و پیشبرد اهداف ایالات متحده نبوده است.
در حقیقت ایالات متحده برای کارآمدی و تامین منافع ملی نیازمند اهرمهایی بوده و هست که یکی از این اهرمها سازمان ملل است، به طوری که پس از پایان جنگ جهانی دوم و آغاز جنگ سرد بین ابرقدرتها یعنی اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده آمریکا، سازمان ملل در سقوط شوروی سابق نقش کلیدی داشت.
سازمان ملل در دوران جنگ سرد با داشتن نقش حیاتی در سیاست خارجی آمریکا، تبدیل به اهرم فشاری شد تا به این وسیله از حیات مشروعیت برای مخالفتها و چالشهای قدرتهای بزرگ کمونیستی از قبیل شوروی و چین جلوگیری کند.
این سازمان توانست راه را برای مبارزه کم هزینه و اعمال قدرت آمریکا بر اتحادیه جماهیر شوروی هموار کند تا در نهایت منجر به فروپاشی این کشور شد.
از سوی دیگر حمله آمریکا به عراق تحت عنوان مبارزه با تروریسم باعث شد تا سازمان ملل متحد این اقدام ایالات متحده آمریکا را غیرقانونی اعلام کند، اما جورج دبلیوبوش، رئیس جمهور وقت کشور مهاجم، این نظر را نپذیرفت و به اقدامات خود ادامه داد؛ بدون آنکه سازمان ملل به آن اعتراضی کند!
در حقیقت آمریکا و رئیس جمهورش در هنگام حمله به عراق نه تنها برای نظر، بلکه برای خود سازمان ملل نیز هیچ ارزشی قائل نشد؛ این نکته بیانگر آن است که نظر و مصوبات سازمان ملل برای ایالات متحده هیچ گونه ارزش حقوقی و قانونی ندارد و این کشور براساس شرایط داخلی و الزامات بینالمللی خود تصمیم خواهد گرفت، به طوری که آمریکاییها با استناد به اصل حاکمیت ملی کشورشان، مصوبات سازمان ملل و شورای امنیت را وتو میکنند!
اما این آش آنجا شورتر میشود که سفیر پیشین آمریکا در سازمان ملل در یادداشتی برای اندیشکده امریکن اینترپرایز ضمن انکار کارآمدی سازمان ملل باز هم بر ضرورت عملکرد یکجانبه آمریکا در عرصه بین الملل تأکید میکند.
جان بولتون، کارشناس این اندیشکده و سفیر پیشین آمریکا در سازمان ملل بر این باور است که این تنها آمریکاست که مستحق عضویت در شورای امنیت سازمان ملل می باشد و در مجموع این سازمان کارایی نداشته و لازم است که آمریکا به طور یکجانبه به حل و فصل منازعات بین المللی بپردازد!
مخالفت با صدور قطعنامه علیه اقدامات غیرانسانی رژیم صهیونیستی، حمایت آشکار از این رژیم جعلی در موارد متعدد، تعلل در صدور قطعنامه و تعیین متجاوز در طول جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، تصویب سریع قطعنامه علیه عراق در جریان حمله به کویت، توسل به زور و سکوت و بیاعتنایی شورای امنیت در مقابل کشتار مسلمانان در بوسنی و هرزگوین توسط صربها و ... تنها نمونههای کوچکی از سلطه آمریکا در اعمال نفوذ در تصمیم گیریهای سازمان ملل و شورای امنیت به شمار میروند.
تازهترین تعیین و تکلیف آمریکاییها را نیز میتوان عدم صدور روادید برای حمید ابوطالبی دانست که به صورت مستقیم قصد دخالت در تعیین نماینده ایران در سازمان ملل را دارند.
باید گفت که سلطهگری آمریکا بر سازمان ملل و شورای امنیت به عنوان وسیلهای در راستای اهداف سلطه جویانه خویش و سرپوش نهادن بر اقدامات غیرقانونی این کشور باعث شده تا اعتبار و جایگاه این نهاد بین المللی در سطح جهان کاسته شود.
شاید وقت آن رسیده است که کشورهای دنیا به فکر تشکیل سازمانملل مستقل باشند تا این سازمان در تصمیم گیریهای خود وامدار قدرتهای زورگو نباشد.