به گزارش خبرنگاردانشگاه"خبرگزاری دانشجو"، دانشجویان بسیجی دانشگاه علم و صنعت، طی نامه ای از اقدام حسین علیزاده مبنی بر عدم پذیرش جایزه هنری سالِ فرانسه موسوم به شوالیه، ابراز قدردانی کردند.متن نامه بدین شرح است:
به نام خداوند متن و حاشیه
جناب آقای حسین علیزاده هنرمند گرامی
با سلام و احترام
با توجه به عدم پذیرش به حکم " من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق" بر خود واجب می دانیم تا از سوی جامعه هنری دانشگاه علم و صنعت ایران، از این اقدام ارزشمند تقدیر نموده و امیدواریم گسترش این تفکر را در جامعه هنرمندان این مرز و وبوم شاهد باشیم.
چند صباحی است که دیگر هنرمندان را با دردمندیشان نبست به جامعه،دین و یا ملت خود نمی سنجند.سنگ محک این درّ گران که در فطرت انسانی هنرمند به ودیعه گذاشته شده و گاه از زبان و قلم و گاهی هم از دستان او می بارَد تبدیل شده است به چند نماد و تندیسکی از جشنواره ها و همایش های مختلف که در بعضی زمان ها تنها مرهمی دروغین بوده بر جراحت جدایی هنراز مردم.
هرچند از بعضی جشنواره ها،تنها ویترینی مانده است برای اهدا جوایز رنگارنگ با اسامی مختلف که غالباً با اغراض سیاسی همراه شده و محفلی برای کسب شهرت در عرصه دنیا گشته است با این حال نمی توان نقش جشنواره ها و همایش ها را نادیده گرفت.هر کسی وظیفه ای دارد.وظیفه فستیوال ها شناسایی استعدادها و معرفی هرچه بیشتر آنان به جهان هنر است.و وظیفه هنرمندچیز دیگری است.
تو چه دانی تو چه دانی که چه کانی و چه جانی که خدا داند و بیند هنری کز بشر آید
تو سخن گفتن بیلب هله خو کن چو ترازو که نماند لب و دندان چو ز دنیا گذر آید
" مولوی "
این حرکت مهر تأکیدی است بر یکی از مهمترین مشخصه های هنرمند که همان مردمی بودن اوست.هنرمند واقعی باید بامردم بزرگ شود،با درد و حرف و نیازهایشان آشنا باشد.این گونه نباشد که پرستیژ های شکست خورده منورالفکری در بین هنرمندان رواج یابد و شاهد نگرش های مبتنی بر عقب ماندگی مردم و یا بی اعتباری نهاد ها و جشنواره های داخلی باشیم.
این رفتار گوشه چشمی داشت به بعضی هنرمندانی که تمام همّ و غمّ خود را به دست آوردن این تندیس ها و نماد ها قرار داده اند.شیوع این تفکر در بین هنرمندان و هنردوستان باعث خواهد شد تا بار دیگر هنر شأن تاریخی خود را بازیافته و جایگاه حقیقی خود را بیاید.
آرزو داریم تا بار دیگر شاهد تکرار این حرکات غرورآفرین در دنیای هنر باشیم.و برای پایان دادن این نامه جمله ای بهترنمی یابیم که حافظ تو ختم کن که هنر خود عیان شود . . .
حوزه هنری شهید مجید واصفی بسیج دانشجویی دانشگاه علم و صنعت ایران
کاری رو که کردی کاملا ورای ملاحظات صنفی, گروهی, سیاسی, دینی, عقیدتی ... مردم جامعه ای که پر شتاب در سراشیبی انحطاط فرهنگی قرار گرفته رو در عمیقترین نقطه به وحدانیت سوق داد. داد زدی آهای "کجا دارین میرن؟ بیدار شید! ماها ایرانی هستیم! کشورمون هنوز زنده است!" لحظه تلاقی همه طعم خوش یک جامعه سالم رو تجربه کردند. خستگی رو از تن خیلی ها برد. برای عده ای یاس رو به امید تبدیل کرد. جمعی متوجه شد که به چه نیروی عظیمی بی اعتنا بوده. درسهائی رو داد که مسئولین دیگه نمی تونند سهل انگاری کنند. فکر نکن که خیالاتی شدم این عین واقعیته, شروع دوره ای که ما رو بهم نزدیکتر می کنه. سلامت رو به جامعه بر میگردونه. غرور و اعتماد به نفس ملی رو بالا می بره.
مواظب خودت باش حالا حالا ها بهت احتیاج داریم. -