به گزارش «خبرگزاری دانشجو» به نقل از موج چهارم، بعد از سالها کشمکش و درگیری بر سر مسئله ای صلح آمیز و گرفتن انرژی ای که می توانست سالها صرف گشایش در گره های اصلی کشور شود، بلاخره به جایی رسیدیم که هم برای ما و هم برای غرب دو راه بیشتر وجود نداشت، اما با تفاوتی 360 درجه ای برای طرف غربی.
اینکه غرب یا باید ایران هسته ای را بپذیرد و به او احترام بگذارد یا نپذیرد و کشمکش سیاسی خود را ادامه دهد و ای کاش آنقدر توانا و با جرات بود که تهدیداتش را عملی می کرد، چرا که ما بسیار خوشحال می شدیم که می توانستیم کار استکبار را یکبار برای همیشه به اتمام برسانیم و همینطور برای ایران که به قول رهبری یک نرمش قهرمانانه کند و سود نهایی خود را که با سالها سرکار گذاشتن غرب بر سر یک حربه ی جنگی که شروع کننده اش خود غرب بود به اتمام برساند و یا اینکه به همگان اثبات کند که غرب برای حل و فصل کردن نیامده بلکه برای بهانه گیری و فشار بر جمهوری اسلامی، برنامه های خود را پیش گرفته است.
طبق فرمایش رهبری (نقل به مضمون) که همگان در ایران با این مذاکرات به یک بلوغ فکری و سیاسی از غرب می رسند که آنها مذاکره نمی خواهند بلکه هدف آنان در نهایت براندازی جمهوری اسلامی است، در همین راستا نگارنده سعی بر تبیین آنچه در لوزان و بیانیه ی خوانده شده در آن و صحبت های نسبتا متضاد رئیس جمهور آمریکا و وزیر امور خارجه ی آمریکا که با کلیات مطرح شده تضاد داشته که می تواند الهام گرفته از جزییاتی باشد که هنوز مطرح نشده و یا کار شکنی ها با فضاسازی های همیشگی رسانه ای باشد.
در ابتدا لازم است که این نکته را یاد آور شوم که صحبتهایی که در لوزان طی بیانیه ای اعلام شد هیچ بار حقوقی ندارد ، چرا که بیانیه ها در این جا به دو قسمت تقسیم می شوند: اول اینکه، بیانیه ای که در آن اعلام می شود مذاکرات با شکست مواجه شده که دلالت بر سرانجام مذاکره دارد و ثانیاً، بیانیه ای که روند مذاکرات را مطرح می کند و طرفین اعلام می کنند که ما تا اینجا پیشرفت یا پسرفت و یا خنثی بوده ایم و قصد داریم همچنان مذاکراتمان را ادامه دهیم.
لازم به ذکر است در این بیانیه هیچ کدام از طرفین متعهد به اجرای آن نیستند و امضایی صورت نمیگیرد، چرا که اگر متعهد می شدند و امضا می کردند بیانیه به توافق نامه تغییر ماهیت می داد که این امر هم نکته ی مثبت دارد و هم منفی ، چرا مثبت؟ از این بابت که بعدها از ورود تیم مذاکره کننده و بیان جزییات ، متخصصان و منتقدان و مسئولین کلان کشوری اگر شبهه ای یا گفته ای خلاف آنچه منافع و مواضع ایران اسلامی باشد را متوجه شده و بر عدم توافق در تیرماه حکم می دهند و نکته ی منفی آن این است که طرف غربی با بهانه گیری ها و کار شکنی های همیشگی خودش می تواند روند رو به جلو را با مشکل روبرو کند.
چه بسا که دولت آمریکا توسط کنگره ی جمهوری خواه که لابی صهیونیست در آن قوی تر و و قرابت فکری و عملی نزدیکتری را با آنها دارد، با جو رسانه ای بر علیه دولت و ایجاد شکاف فکری در عموم مردم دنیا در به نتیجه نرسیدن مذاکرات تاثیر بگذارد و به همین خاطر نمیتوان تا تیرماه از آنچه ممکن است پیش آید به یقیین صحبت کرد.
در رابطه با خود بیانیه و نکات منفی و مثبت آن ، می توان اینگونه شروع کرد که در ابتدای کار، طرف غربی در طی یک دهه ی گذشته تماماً حرف از این زده که تمام تاسیسات هسته ای ایران باید برچیده شود و ایران هیچ وقت نباید از این تکنولوژی بهره مند شود، این راهبرد غرب در قبال مسئله ی هسته ای ایران الان تغییر بنیادی کرده و به این عقیده رسیده اند که ما باید ایران هسته ای را بپذیریم و راهی جز این نداریم و فقط ایران سلاح هسته ای را موافق نیستیم که این گفته چندان با خواسته ی ما فاصله ندارد، چرا که از اول هم گفته بودیم ما صرفاً نگاه صلح آمیز به این فناوری داریم و رهبر انقلاب اسلامی به صراحت گفته اند، به سلاح هسته ای نیازی نداریم و از نظر شرع حرام است و اینکه ما اقتدار را در سلاح هسته ای نمیدانیم و اقتدارهای متکی به سلاح هسته ای را هم می توانیم بشکنیم.
بنابراین تا اینجای کار این خواسته و تفکر و باور ما بود که بر تصورات و مقاصد نامشروع غرب مستولی یافت و در نهایت طرف غربی مجبور شد بپذیرد ایران از حق خود کوتاه نمی آید و یک قدم هم خلاف خواسته اش بر نمی دارد.
پس دیگر صحبتی از حذف نیست بلکه طبق صحبتهای رئیس جمهور آمریکا که مبتنی بر فشارهای جریان سیاسی مقابله خود بود ، مبنی بر اینکه ما نمی توانیم ایران را از فناوری هسته ای دور کنیم و آنها را مجبور به حذف توانمندی هسته ای خود کنیم ؛ پس باید این مسئله را ختم کنیم و ایران هسته ای را را قبول کنیم چرا که راهی جز این نداریم، پس تمرکز خود را بر دست نیافتن ایران به سلاح هسته ای می گذاریم، قسمت اول صحبت وی نشان از ضعف و شکست آنها دارد و قسمت دوم هم دلالت بر همان جوسازیهای همیشگی و اقناع داخلی پیرامون بحران ساختگی هسته ای می باشد که اگر غیر از این می گفتند جای تعجب داشت، چراکه افکار عمومی داخل و خارج آمریکا این پرسش رو مطرح می کرد که تکلیف بمب هسته ای چه می شود که این همه سال می گفتید ایران قصد ساخت آنرا دارد ؟
یکی از مشکلات عمده ای که ما را در تحلیل و تفسیر بندهای بیانیه با مشکل روبرو می کند، بی اطلاعی از جزییات مورد توافق است و تمام صحبتها براساس کلیات بوده و جزییات جسته و گریخته در حال بیان هستند.
نکات قابل تامل در بیانیه از این قرار است:
1- محروم شدن ما از شکافتن ذره در حالی که حق تحقیق و توسعه ای که نتوانیم به علوم پیشرفته تر و مجهزتر برسیم به چه درد ما می خورد؟
2- سوخت مصرف شده ی ما صادر خواهد شد.
3- در رابطه با پروتکل الحاقی مورد توافق این نکته مطرح هست که این کار بر عهده ی مجلس شورای اسلامی است نه تیم مذاکره کننده.
4- آزانس بین المللی بر کارهای ما نظارت می کند، آن هم با فناوری های پیشرفته که میدانیم هدفی جز جاسوسی بر کارها و پیشرفتها و تاسیسات ما در جهت آسیب زدنهای احتمالی هسته ای ندارد، تا نظارت بر نساختن سلاح هسته ای، که این امر نشان از بی اعتمادی آنهاست و سوال اینجاست که آیا واقعاً با اینکار آنها اعتماد میکنند؟ و احتمال دیگر اینکه سیر اتهام زنی ها و دروغ های غرب نسبت به پیشرفت ها و دستاوردهای ما ، مبنی بر اینکه ما اسناد و مدارکی یافته ایم که نشان میدهد ایران به سمت ساخت سلاح هسته ای پیش رفته است ولی نمیدانیم توانسته به این مهم برسد یا که نه و برای فهم این کار آژانس اتمی و تیمی مشترک از کشورهای غربی برای بازرسی از تاسیسات و ساختمانها و مکانهای مشکوک وارد شوند و خشت به خشت تاسیسات و اماکن ما را تخلیه ی اطلاعاتی میکنند و میروند و باز هم معلوم نخواهد بود که قانع شده اند یا نشده اند؟ و باز هم سناریوی همیشگی غرب در حال اجراست و جالب این هست که خود ما داریم دست آنها را برای کار شکنی باز می گذاریم ؛ با پوشش اعتماد سازی.
5- بعد از قطعنامه ی شورای امنیت که قرار است قطعنامه های گذشته را لغو کند، برخی تدابیر محدودیت ساز مشخص بر یک دوره ی زمانی مورد توافق لحاظ خواهد شد، یعنی لغو شدن در حالی هست که محدودیتهای نامشخص در زمان فعلی برای دوره ی زمانی که هنوز طرفین صحبتی از راجع به آن نکرده اند و جزئیاتی درباره ی آن بسته نشده و سوال اینجاست مگر قرار نبود جزئیات تماماً مشخص شود تا طرف غربی کار شکنی نکند؟
6- نوسازی راکتور آب سنگین اراک نکته ی مثبت است اما باز طراحی آن جای سوال دارد ؛ که باز طراحی به معنای رفتن به سوی توسعه ی راکتور خواهد بود یا به معنی ایجاد یک راکتور آب سنگین مبنی بر آنچه غرب می خواهد که ما در همان حد داشته باشیم و نه آن چیزی که ما مد نظر داریم، کدامیک؟
7- وارد شدن ایران به باشگاه هسته ای که امکان توسعه و پیشرفت های تحقیقاتی در این فناوری را برای ما دارد اما نکته ی حائز اهمیت آن است که آیا غرب متعهد می شود که اطلاعات و علوم روز را در اختیار ما بدهد یا همانند گذشته ما را به مسیر اشتباه هدایت می کند تا نتوانیم دستاوردهای جدید در فناوری هسته ای داشته باشیم ؟
8- تحریمهای اروپا خاتمه می یابد و این خاتمه به معنای حذف است یا اینکه دیگر بیشتر از این انجام نمی شود در صورتی که گفته شد که یکجا حذف می شوند.
9- در متن بیانیه اشاره ای به مقدار غنی سازی ما نشده است.
10- مقدار سانتریفیوژها مشخص نیست ولی قرار بر ارتقای سطح آنها هست؟ متاسفانه جزئیات جسته گریخته در حال بیان است که یکی میگوید 5000 تا و دیگری 1000 تا در فوردو، که البته باید هوشیار بود که این پراکنده گویی حربه ای خدایی نکرده نباشد.
11- دسترسی غرب به تاسیسات هسته ای ما و نظارت بر آنها، چه ضمانتی وجود دارد که غرب با این بند ، جاسوسی خود را جلوه ی قانونی نداده باشد و علیه ما در دل تاسیسات ما انجام ندهد؟
در نهایت ما این نکته را هم نباید فراموش کنیم که صحبتهای غربی ها بیشتر مصرف داخلی و اقناع مخالفین را دارد، چرا که آنها هم نیاز به نتیجه گرفتن از مذاکرات را دارند و از طرفی شرایط جهان بخصوص منطقه نیاز به مدیریت ایران و تاثیر گزاری ایران دارد تا به مرحله ثبات برسند و پوشیده نیست که حمله ی جبهه ی عربی به یمن هم چندان بی ربط به مذاکرات نیست اما با این تصور که ایران در معرض خطر و در زحمت و صرف انرژی بیشتر برای مدیریت معضلات منطقه باید داشته باشد و درگیری بیشتری هم خواهد داشت پس ایران هم به نتیجه ی مذاکرات دل بستگی دارد تا از یک سنگر به آرامش برسد. اما امکان کارشکنی آنها هم با توجه به اظهارات اخیر رییس جمهور آمریکا می رود که باید هوشیاری خودمان را حفظ کنیم، اما فراموش نکنیم که جوسازی رسانه ای برای اقناع مخالفین در داخل و بیرون آمریکا در حال اجراست.
پیام اسمعیل پور – فعال دانشجویی جهاد دانشگاهی خوزستان