روه دانشگاه خبرگزاری دانشجو- یادداشت دانشجویی* آنچه از ورق زدن تاریخ در پهنه جغرافیای سیاسی ملتها و کشورهای مختلف جهان بدست میآید، تفاوت گاه و بیگاه خواستهها و ایدههای مردم با عملکرد و گاهی طرز تفکر دولتها و در نگاه کلانتر حکومتهای مسلط بر آن جوامع است.
تجربه نشان می دهد هرچه این تفاوت ها گسترده تر و عمیق تر شده است، ملتها بیشتر شکلگیری جنبشهای اعتراضی را شاهد بوده اند. تفاوت در خواسته های سیاسی، اقتصادی و معیشتی تا تفاوت در نوع نگاه و ایدئولوژی و گاهی هم همه این موارد با هم. در واقع نقد شرایط حاکم نقطه شروع همه حرکتهای اعتراضی بوده و تا پایان ملازم آن خواهد بود.
زمانی که شرایط به حدی نامناسب میشود که ملتها هیچ امیدی به اصلاح شرایط حاکم ندارند در صدد تغییر ماهوی و کلی اوضاع و پروتکلهای موجود بر میآیند که واژه انقلاب به آن اطلاق میشود، انقلاب به معنای دگرگونی گاهی همراه با تغییر حکومتها و گاهی هم ممکن است همراه با تصمیم جمعی برای کنار گذاشتن روش کلی گذشته و استفاده از روشهای جدید در همه ابعاد باشد؛ انقلاب صنعتی فرانسه، جنبش اعتراضی علیه حکومت کلیسا قرون وسطایی، انقلاب بلشوییکی، تغییرات گسترده در اداره اقتصادی چین و ….همه اینها را به نوعی میتوان دگرگونی های اساسی دانست که برخی منشا اقتصادی و معیشتی و برخی سیاسی دارند.
اما انقلاب اسلامی ایران از نظر محتوا و روش با سایر انقلاباتی که در جهان رخ داده است تفاوت دارد. انقلاب اسلامی عکس العملی بود به ایدئولوژی حاکم که سبب صدمات زیادی به کشور در ابعاد فرهنگی، علمی، اقتصادی و معیشتی، سیاسی و دینی شده بود، در واقع انتقاد به اصل حاکمیتی که هیچ راهی جز سرنگونی آن برای دستیابی به خواسته های ایدئولوژیکی که در سایه آن تمام ابعاد دیگر پوشش داده میشدند؛ دیده نمی شد.
انقلابی اسلامی که سه اصل اساسی قانون اساسی آن را استقلال، آزادی، و عدالت اجتماعی تشکیل میدهد و سه اصل اساسی حکومت اسلامی را مانند حق مشارکت مردم، برقراری احکام اسلامی و نظارت و ولایت فقیه میداند و عملا با این نوع نگاه نه تنها به نقد شرایط حاکم کشور بلکه به نقد شرایط حاکم بر جهان میپردازد و ضربهای اساسی بر پیکره لیبرالیسم، کمونیسم و سکولاریسم وارد میکند در سال ۱۳۴۱ آغاز شد و در بهمن ۵۷ به پیروزی رسید.
حال پس از پیروزی انقلاب باید تغییرات آغاز شود! تغییرات آغاز می گردد و علی رغم تحمیل جنگی هشت ساله و مشکلات دیگر، انقلاب با نگاه نقادانه مردم و مسئولین با سرعت به حرکت خود ادامه میدهد…
انقلاب اسلامی را باید گفتمانی انتقادی دانست. گفتمانی که برای نقد سیاست ها و رفتارها معیار دارد، هرجا سیاست ها و رفتارها با معیارهای انقلاب اسلامی سازگار نبود باید آنجا را نقد کرد اما حالا و بعد از ۳۶ سال….
نظام ایران دارای دو ساخت حقیقی و حقوقی است، ساخت حقیقی که در واقع هویت و بعد باطنی نظام است همان انقلاب اسلامی با پروتکلهای مربوط به آن می باشد اما ساخت حقوقی و ظاهری همان قوای سهگانه یا همان جمهوریت اسلامی است، متاسفانه ما انقلاب اسلامی را با جمهوری اسلامی خلط کردیم؛ انقلاب اسلامی را که در واقع هویت و درونمایه نظام است به جمهوری اسلامی که ظاهر نظام می باشد تقلیل دادیم و جمهوری اسلامی را نیز به سیاستها و رفتار دولتمردانش.
نتیجه آن میشود که هر اتفاق و عملکرد دولتمردان را باید توجیه کرد تا به انقلاب اسلامی آسیب نرسد، همه اینها به خاطر آن است که بعد از انقلاب و به مرور جایگاه نقد در انقلاب اسلامی خوب تبیین نشد، در واقع اگر قرار باشد به همین صورت پیش برویم باید از روزی ترسید که نقد درون گفتمانی و درون خانوادگی در انقلاب اسلامی جای خود را به نقد برونگفتمانی بدهد، یعنی بجای آنکه انقلاب اسلامی سکولاریسم و لیبرالیسم را نقد کند آنها به نقد انقلاب اسلامی در ابعاد مختلف بپردازند که امروزه در حوزه اقتصادی در حال رخ دادن است حال آنکه مشکلات اقتصادی ناشی از ضعف دولتمردان می باشد نه انقلاب.
درواقع اگر اصالت انتقادی بودن انقلاب را از آن بگیریم و فقط به تبیین چرایی انقلاب بپردازیم با دست خود نیرو محرکه آن را از کار انداخته ایم و باید منتظر عقبگرد در سیاستها و رفتارها مسئولین باشیم امری که شاید امروز به آن مبتلا شده باشیم…
حسین خانمحمدی-فعال دانشجویی
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.