گروه دانشگاه «خبرگزاری دانشجو، یادداشت دانشجویی* در تاریخ ایران حیات اجتماعی مردم ایران شاهد فرازِ و نشیبِ بسیاری بوده و تغییرات گوناگونی به خود دیده است. در این روند، نهاد «قدرت» تأثیرگذارترین نهاد در جامعه و تاریخ ایران بود. مردم اما، در این تحولات بیشتر تماشاچی بودند. در واقع تاریخ ایران آوردگاهِ رویاروییِ قدرت ها بود. مهم ترین منبع قدرت نیز «ایل» بود. خاصه از دوره ی مغول تا دوره ی مشروطه، ایل به عنوان مهم ترین «نهاد سیاسی - اجتماعی» تأثیرگذار بود.
در مشروطه اما فصل دیگری از تاریخ ایران آغاز شد. این فصل اگرچه با ثمری چون سلطنت پهلوی نشان از خزان داشت. اما نطفه ی یک «نهادِ» اجتماعی–سیاسی را منعقد کرد و آن «مردم» بود. «مردم» به عنوان مفهومی خاص و به معنای جدید آن. «مردم» اما در دوره ی پهلوی نیز، همان رعیت بودند. حداقل در بخش عظیمی از ایران چنین بود. چرا که اکثر جمعیت ایران روستایی و عشایر بودند و این بخش ها نیز تحت نظارت کلانتر و ایل خان و . . . بودند.
تلاش دولت های پدر و پسر نیز در زمینه تغییر این ساختار به نتیجه ای نرسید. انتخابات فرمایشی این دوره نیز مانع از بلوغ و رشادت سیاسی مردم شد. نقطه های عطف مردمی، نظیر جنبش ملی شدن صنعت نفت نیز به خاموشی گراییدند تا آتش زیر خاکستر شده و برای شعله ور شدن منتظر انقلاب بمانند.
در تاریخ ایران، تنها در «انقلاب اسلامی» بود که به معنای دقیق کلمه از «مردم» سخن گفته شد. «مردم» به مثابه نهادی تأثیرگذار در جامعه که قادر است مسیر روند کلی جامعه را تعیین کند. اگر تا پیش از آن، تعداد مردان ایل، قدرت اسلحه و [توان رزمی] نشان دهنده ی «قدرت» بود. از دوره ی انقلاب اسلامی، مردم و میزان عملکرد و تأثیرگذاری آن ها و میزان حضورشان نشان دهنده ی قدرت است.
هر آن چه در انقلاب اسلامی رخ می دهد اگر چه زایده ی زُهدان ایران با همه ی پیشینه ی تاریخی اش می باشد، اما بر یک نکته ی اساسی نیز دلالت دارد. و آن «تجربه مردم» است. باید اذعان داشت رویکرد و اقدامات انقلاب اسلامی در عرصه های مختلف، با همه ی شدت و ضعفش و با همه ی اتمام، اکمال و نقصانش ،حکایتی است که «مردم ایران» خود راویِ آن بوده اند. آری چیزی که ما شاهدیم با عنایت به سابقه ی تمدنی، حاصل تجریه ای ۳۷ ساله است.
در انقلاب اسلامی، قالبِ «جمهوری» با پسوندِ «اسلامی» برای تداوم «حیات اجتماعی» ایرانیان انتخاب شد. جمهوری به مثابه یک نظام، مفهومی مدرن و خارج از قاموس اسلام است. انقلاب اسلامی اما بر خلاف آن چه توسط بخشی از جریان روشنفکری بیان می شود، نقطه ی تلاقی و اتصال مدرنیسم و اسلام شد. با این تفاوت که در این تلاقی، اسلام و هویت ایرانی منفعل نیست. نوگرایی در ایرانِ انقلاب اسلامی، حتی به نسبت زمان و زمانه نیز قابل قیاس با نوگرایی در ادوار پیشین تاریخ ایران نیست. البته بخش عظیمی از تغییر هویتی ما در ایرانِ اسلامی، ناشی از قدرت مدرنیته و عناصر رسانه ای و تبلیغاتیِ آن است و گریزی از آن نیست.
با عنایت به مطالب فوق، «انقلاب اسلامی» جهت تداوم «حیات اجتماعی» مردم ایران گریزی از جمهوری اسلامی نداشت. و تنها از این رهگذر است که هم هویت ملی، فرهنگ و معارف اسلامی با حفظ انسجام تداوم خواهد یافت و هم از قافله ی جهان عقب نخواهد ماند. همچنین اذعان به این نکته ملال انگیز نیست که، در حیات اجتماعی ایرانیان، مفهوم «مردم» به معنای دقیق کلمه، تنها در دوره ی جمهوری اسلامی محقق شده است.
با ایجاد نهاد «مردم»، عرصه های بروز و ظهور مردم نیز نمایان شد. از جمله عرصه های ظهور مردم، امر سیاسی است و به یک معنا مهم ترین فرصت و عرصه ی سیاسی نیز «انتخابات» است. به بیان دیگر مهم ترین عرصه ی ظهور اراده ی مردم، انتخابات است. بی شک یکی از وجوه تمایز انقلاب اسلامی و رژیم های پیشین در ایران نیز همین عرصه است.
باتوجه به مطلب فوق انتخابات است که تحقق نهاد مردم در ایران را رقم می زند، بر همین اساس است که اگر انتخابات و اصول مربوط به آن دچار خدشه شود، گویی اساس و بیان انقلاب صدمه دیده است.در میان انتخابات، انتخابات مجلس، جایگاه ویژه ای دارد. «مجلس» نماینده مردم است و مردم بنیان انقلاب، اگر مجلس دچار خدشه و حاشیه و انحراف شود، مهم ترین نهاد حیات اجتماعی ما ویران خواهد شد. پس باید برای چنین جایگاه چاره ی اساسی کرد و متکی به اصول و مبانی معقول تصمیم گرفت. چرا که به یک معنا «حیات اجتماعی» ما در گروه انتخابات مجلس است.
* محمود ذکاوت –فعال دانشجویی
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.