مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه کاشان با بیان اینکه برخی مسئولان با سیاسی کاریهای خود دانشجویان را از کار فرهنگی دور کردهاند، گفت: دولتی که دم از ایجاد نشاط در دانشگاهها میزد، هم اکنون فضایی غیر از رکود و مردگی در دانشگاهها ایجاد نکرده است.
عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت شما نمازگزاران گرامی که در صفوف دشمن شکن نمازجمعه توفیق حضور دارید، و خوشحالم که فرصتی ایجاد شد که به عنوان یکی از اعضای جنبش دانشجویی به ویژه بسیج دانشجویی که به فرموده مقام معظم رهبری یکی از ارزندهترین یادگارهای امام راحل بزرگوار ماست، چند دقیقهای را در خدمت شما باشم و برخی از دغدغههای فعالین دانشجویی را با شما در میان بگذارم.
همانطور که میدانید در آستانهی یوم الله سیزده آبان قرار داریم. روزی که یکی از درخشانترین صفحات تاریخ حماسی جوانان مسلمان ایران در مبارزه با استکبار جهانی و ایادی آن است.
بازخوانی و تببین مستمر رخدادها و حوادث آموزنده و عبرت انگیز جوامع، ضرورتی اجتناب ناپذیر و نیازی حیاتی برای ملتها به شمار میرود و وقایع مهم و حساس سیزدهم آبانماه در تاریخ انقلاب اسلامی در شمار این رخدادها محسوب شده و از اهمیت فراوانی برخوردار است.
در این روز الهی، جوانان و نوجوانان ایران اسلامی، یاد و خاطره مبارزات تاریخی ملت خود با رژیم ستمشاهی و اربابان شیطانی آن را گرامی میدارند. در سال ۱۳۴۳ رژیم طاغوتی پهلوی کوشید با تصویب قانون کاپیتولاسیون، سرسپردگی روزافزون خویش را به اربابانش نشان دهد، اما وقتی با افشاگری روشنگرانه حضرت امام خمینی (ره) مواجه شد و از همراهی ملت بیدار ایران با رهبر الهی خویش به هراس افتاد، در روز سیزدهم آبان ماه دست به تبعید حضرت امام خمینی (ره) زد. با این حال، رشد و بالندگی فرزندان معنوی امام خمینی (ره)، آسایش عمّال استکبار را بر هم زده و نهضت بیداری ملت ایران، روز به روز فراگیرتر شد. تا جائی که ضربههای امواج توفنده آن، در صحنه ۱۳ آبان ۱۳۵۷ کاخ ستمشاهی رژیم پهلوی را به لرزه در آورد. در آن روز دانشآموزانی که در مکتب حضرت امام (ره) پرورش یافته بودند، سینههای خویش را در برابر گلولههای مرگبار طاغوت، سپر کردند تا نهال انقلاب اسلامی را بارور سازند.
در سیزدهم آبان ۱۳۵۸ نیز فرزندان خمینی کبیر (ره) با فتح لانه جاسوسی، سیلی دیگری بر گونههای استکبار جهانی کوبیدند تا برای همیشه رؤیای بازگشت به ایران اسلامی را فراموش کند. امروز ملت فهیم، مسلمان و انقلابی ایران و به ویژه نوجوانان و جوانان دانش آموز و دانشجو در حالی به گرامیداشت مجاهدتهای تاریخی خود میپردازند که ملتهای مستضعف، در اقصی نقاط گیتی بیدار گشته و علیه حکومتهای جور به حرکت در آمده اند.
حکومت هایی که بارها عداوت و دشمنی خود با بلاد مسلمان را نشان داده اند. نمونهی بارز آن نیز اظهارات اخیر رئیس جمهور سبک مغز آمریکا دربارهی ملت ایران است که اوج خباثت و دنائت سردمداران کاخ سفید را میرساند.
این اظهارات سبب شد که بعد از گذشت ٤ سال از مذاکرات و بیش از ٢ سال از اجرای برجام یکبار دیگر برهمگان، حتی دلبستگان به غرب و بزک کنندگان چهره پلید آمریکا مشخص شود که رهنمودهای حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری (مدظله العالی) در خصوص خصومتها و خیانتهای شیطان بزرگ یک واقعیت غیرقابل کتمان است و در برابر این رژیم جهانخوار تنها بر مبنای فرهنگ مقاومت میتوان مقابله کرد و اندیشهی سازش و تسلیم، جز عقب نشینی از دستاوردها، از دست دادن فرصتها و لگدمال کردن منافع ملی چیزی به همراه ندارد.
همانگونه که پیش بینی میشد ترامپ علیرغم چند ماه رجز خوانی علیه برجام، حاضر نشد از این سند که دستاورد بزرگی برای آمریکاست، دست بردارد. حال باید پرسید اگر آمریکا آنگونه که حامیان برجام ادعا میکنند، برجام را به زیان خود میداند چرا اصرار دارد که آن را به یک سند مادام العمر تبدیل کند؟
ترامپ میداند برجام مجموعهای از دهها امتیاز نقد است که آمریکا از ایران گرفته و یک مشت وعده نسیه که در مقابل داده است؛ بنابراین به وضوح قابل پیش بینی بود که هرگز از آن دست نمیکشد. اما اصولا خروج یا عدم خروج آمریکا از برجام، و مانورهای رسانهای و شرطی کردن اذهان پیرامون این موضوع که سبب التهاب بازار سکه و ارز نیز گشت، تنها دادن آدرس غلط و فرعی است. آنچه باید مورد توجه جدی مسئولین امر، تصمیم سازان و رسانهها قرار بگیرد تحریمهای کاتسا است که ترامپ حتی نگذاشت موعد قانونی آن فرا برسد و ۱۹ روز زودتر دستور اجرا شدن بخش اصلی آن مربوط به سپاه پاسداران را صادر کرد.
اوج خباثت در این تحریمها این است که سپاه پاسداران که در همین پنچ سال گذشته بیش از هزار شهید در راه مبارزه با تروریسمی که آمریکا و ایادی آن درست کرده اند داده است، متهم به حمایت از تروریسم گردیده است.
با اجرایی شدن تحریمهای کاتسا موسوم به "سیاهچاله تحریم ها" در ۸ آبان، اصولا خروج یا عدم خروج آمریکا از برجام کم اهمیت خواهد شد. چرا که تحریمهای کاتسا وضعیت تحریمی ما را به شرایطی بدتر از دوران قبل از برجام خواهد شد.
برجام اگر واقعا بر مبنای این منطق امضا شده بود که میتوان با آمریکا مذاکره و تحریمها را رفع کرد، امروز صاحبان این منطق باید از اشتباه خود درس میگرفتند؛ اگر به اشتباه برجامی خود «اعتراف علنی» نیز نمیکردند، لااقل از تکرار این رویکرد اشتباه «اجتناب عملی» میکردند. تعمیم مدل برجام به حوزههای دیگر در عین اذعان به بیفرجامی و شکست آن در یک آزمایش بزرگ و پرهزینه، در ذات خود متناقض است. حامیان این مدل دیگر نمیتوانند ادعا کنند هدفشان تامین منافع ملی است، لذا اصرار بر این مدل و منطق اشتباه، باید علت و هدف دیگری غیر از تامین منافع ملت ایران داشته باشد.
همانگونه که آمریکا «برنامه هستهای» را بهانهای برای تحریم و ضربهزدن به اقتصاد ایران قرار داد، لیبرالهای ایرانی نیز «تحریمهای هستهای» را بهانهای برای گشودن باب مذاکره و بردن کشور ذیل سلطه غرب قرار دادند.
متاسفانه "عادی نمایی" اوضاع، برای برخی جریانهای سیاسی اکنون به یک راهبرد مبدل گردیده است. مایلند مردم اینگونه فکر کنند که نه در نطق ترامپ اتفاق جدید و مهمی افتاده، نه امریکا تعهدات خود طبق برجام را نقض کرده و نه قانون کاتسا تحریم مهم و جدیدی است.
نتیجهای هم که میخواهند بگیرند این است که کار خاصی نباید کرد و اقدام و پاسخی به امریکا لازم نیست. این دامی است که باید از آن پرهیز کرد. راهبرد جدید امریکا به شدت خصمانه است، امریکا خود برجام را پاره کرده و از آن خارج شده، اما میخواهد ایران را در آن نگه دارد؛ و قانون کاتسا هم فرمان محاصره ایران است. امریکا، تا وقتی حس کند تحریم یک "گزینه موثر" است از آن دست نخواهد کشید؛ ترامپ و اوباما هم ندارد.
امریکا از تحریم به سه چیز دل بسته است:
١ - کشور را به دو دسته هواداران سازش و مخالفان آن تقسیم کند.
٢ - جلوی پروژه "امن سازی اقتصاد" را بگیرد.
٣ - سرعت رشد برنامههای امنیت ملی بویژه برنامه موشکی، برنامه دفاع متعارف و برنامه منطقهای را کاهش بدهد.
اینکه دولتمردان ما، از ابتدا چرا از درک این حقیقت روشن عاجز بودند جای سئوال است! نکته تعجب برانگیزتر اینکه چرا با وجود اینکه، بدعهدی طرف غربی با سرکارآمدن ترامپ علنا و رسما آشکار و ثابت شده، دولتیهای محترم به مصداق مثل معروف "از این ستون به آن ستون فرج است" به امام زاده اروپا دخیل افتاده اند؟
آیا اساسا اروپا و آمریکا به برجام نگاه متفاوتی دارند؟ اصلا آیا از منظر استکبار شناسی و معادلات بین المللی بین اروپا و آمریکا تفاوتی در ماهیت و منافع وجود دارد؟ مگر نه این است که اگر آمریکا امروز مظهر استعمار و استثمار است، انگلیس پیر این دیر است؟ موضع اروپا در قضیه برجام برای ایران بسیار خطرناکتر از موضع ترامپ است!
چیزی که کاملا مشهود است و نباید فریب آن را خورد این است که آمریکا در حال بازی نقش پلیس بد و اروپا پلیس خوب است.
پس از نطق سخیف ترامپ، در مواضع اعلامی مسئول پرونده برجام، دیدیم که متاسفانه استراتژی رسمی دولت جمهوری اسلامی -که توسط آقای روحانی اعلام شد- تنها فحاشی به آمریکا و در عین حال ماندن در بازی برجام و پناه بردن به اروپا بود که همان انتظار آمریکایی هاست. اگر شرط کافی، اقدامات متقابل است؛ آنگاه بیعملی و تعلل در اقدامات، این فرضیه را قرین به صحت میکند که فضا سازی صرف در مقابل ترامپ، به دلیل فرار به جلو برای مدیریتِ مطالبات مردم و تخدیر منتقدان و نیروهای انقلابی بوده است.
وزیر خارجه فرانسه بعد از دیدار با رئیس سازمان بینالمللی انرژی اتمی اعلام کرده که ما به زودی فرصت خواهیم داشت ایرانیها را در این دو موضوع (موشکی و فعالیتهای منطقهای) تحت فشار قرار دهیم.
در این جریان، نقش پررنگتر فرانسه در حالی رخ میدهد که این کشور پس از برجام سودهای هنگفتی از روابط تجاری با ایران کسب کرده و توانسته است رونق مجددی به اقتصاد خودش ببخشد. قراردادهای توتال، رنو، پژو و ایرباس تنها بخشی از این موارد بوده است. در واقع پاریس پس از آنکه به تعبیر ترامپ «پولش را گرفته و لذتش را برده» هماکنون مسیر تازهای برای مقابله با توانمندیهای ایران پیشنهاد میکند؛ به این امید که با مذاکره مجدد، امتیازات تازهتری نصیبش شود. این رویکرد خصمانه از طرفی باید درسی برای دولتمردان ایرانی باشد تا پای قدرتمند خود را با عصای بیگانه عوض نکنند و برای بهبود وضعیت اقتصادی به خارج از کشور دل نبندند.
ملت ما اروپا و آمریکا را کم نیازموده است. ۶۴ سال پیش دکتر مصدق در نیویورک با رئیسجمهور آمریکا مذاکره کرد و قول و قرار گذاشت تا بلکه بدین ترتیب راه زیادهخواهی انگلیس سد شود. اما آمریکا خیانت کرد و کودتای آژاکس را همراه انگلیس ترتیب داد. همچنین قرارداد الجزیره و آزادی گروگانهای آمریکایی در لبنان نیز به همین سرنوشت دچار شد.
دولت اصلاحات به واسطه برخی قول و قرارهای پنهان، به آمریکا در مقابله با طالبان کمک کرد، اما به جای تشکر و دستخوش، اتهام عضویت در محور شرارت را دریافت کرد.
عقل و شرع غلط از آب در میآمد، اگر توافق با شیطان بزرگ به سرانجام مورد تصور، مبنی بر ایجاد رونق و گشایش اقتصادی میرسید. رهبر معظم انقلاب حضرت امام خامنهای میفرمایند: "در قضیّهی برجام اینجور القا میشد که اگر توافق بکنیم دشمنیها برطرف میشود. خب توافق هم کردیم، دشمنیها برطرف که نشده، زیادتر هم شده. "
شنیدن و اطاعت از، ولی امر است که میتواند راهگشا باشد و نه غفلت از راهنماییهای او. رهبر حکیم انقلاب دوسال پیش در نامهای به رئیسجمهور، ضمن موافقت مشروط با آغاز اجرای توافق برجام، تصریح فرمودند: «جنابعالی با سابقهی چند دهه حضور در متن مسائل جمهوری اسلامی، طبعاً دانستهاید که دولت ایالات آمریکا، در قضیّه هستهای و نه در هیچ مسئله دیگری، در برابر ایران رویکردی جز خصومت و اخلال در پیش نگرفته است و در آینده هم بعید است جز این روش عمل کند». بیهیچ اغراقی میتوان گفت که حتی یک شرط از شروط اعلام شده در این نامه رعایت نشد و اعضای هیئت نظارت، هیچ تصمیم معقول و منطقی در قبال آن نامه و رفتار آمریکاییها نگرفتند! در بند بند نامه رهبری، برای هر حرکت آمریکاییها پیشبینیهای لازم شده بود، اما هیجان و اشتیاق عدهای برای هرچه زودتر فروختن دستاوردهای یک ملت، کار را به اجرای یکطرفه برجام کشاند. کسانی که در کشور "تحریم هراسی" راه انداختند و خیلی از مسائل از جمله "آبِ خوردن" مردم را به تحریم گره زدند و وعده دادند که با برجام همه چیز حل میشود، به این فکر نکردند که با این وضعیت دشمنان اهرم فشار تحریم و تهدید را بیشتر علیه ما به کار خواهند گرفت؟
از چند سال قبل، رهبر انقلاب بر اقتصاد مقاومتی و تکیه بر توان داخلی تاکید داشت. امر مهمی که میتوانست کشور را در برابر این همه دشمنیها در عرصه اقتصاد بیمه کند. اما دولتمردان، هیچ قدمی در آن راه برنداشتند و صرفا بر روی کارهای روزمره خود، برچسب اقتصاد مقاومتی را چسباندند!
واردات از اروپا اوج میگیرد، اما روزنامه دولت تیتر میزند که صادرات افزایش یافته! صادرات چه چیز؟! نفت! نفتی که نمیتوانیم پولش را بگیریم و طبیعی است که هیچ کشوری از نفت مفت بدش نمیآید! بازی دولت با حاشیهها و بیتوجهی به توصیهها، فرجام تیرهای را برای اقتصاد ملی رقم خواهد زد.
در رآکتور اراک که طی ۱۵ سال توسط دانشمندان و جوانان خود ما ۸۷ درصد پیشرفت کرده بود بتن ریختند، ۱۰ هزار کیلو مواد رادیواکتیوی که در ظرف ۱۰ سال به تدریج تولید شده بود را از کشور خارج کردند. ۱۹ هزار سانتریفیوژی که در این سالها به زحمت به دست آمده بود را به ۵ هزار سانتریفیوژ کاهش دادند، همه این کارها را کردند که شرایط کشور از قبل از برجام بدتر شود؟ کدام تحریم برداشته شده است؟
میگویند به خاطر برجام داریم نفت صادر میکنیم! مگر قبل از برجام نفت صادر نمیکردیم؟ قرار نبود نفت از چاه دربیاید و در «چاله حصر بانکها» قرار بگیرد و نتوانیم از پولش استفاده کنیم. مگر خود مسئولان دولتی نمیگویند که امروز حتی یک بانک بزرگ هم حاضر نیست با ما کار کند و هیچ شهروند ایرانی در هیچ نقطه دنیا نمیتواند حساب دلاری باز کند؟ اینطور تحریمها برداشته شده است؟
چهار سال پیش آقای روحانی در تبلیغات انتخاباتی خود اعلام کرد، هم سانتریفیوژها باید بچرخد و هم چرخ زندگی مردم؛ حالا مدت قابل توجهی از آن زمان گذشته و تا حدودی میتوان عملکرد او را مورد بررسی قرار داد، عملکردی که فاصله قابل توجهی با آنچه مدنظر دولت بود، دارد. از چرخیدن سانتریفیوژها که بگذریم به چرخیدن چرخ زندگی مردم میرسیم. مردمی که طی چند سال اخیر، همچنان زیر فشارهای معیشتی له میشوند و باید گفت: چند سالی میشود که چرخ زندگیشان پنچر شده است.
البته دولت اعتقاد ندارد که چرخ زندگی مردم نمیچرخد و در این زمینه به آمارهای خود تکیه میکند، آمارهایی که هرچند نشان میدهد وضعیت مناسبی بر اقتصاد کشور حاکم است! اما زندگی مردم، بیانگر واقعیت دیگریست. در آخرین نمونه این موضوع، مرکز آمار ایران اعلام کرد نرخ تورم در دوازده ماه منتهی به مهر ۹۶ معادل ۸ / ۲ درصد شده تا تورم تک رقمی همچنان بر پیشانی اقتصاد ایران بدرخشد! البته رئیسجمهور در تبلیغات انتخاباتی چهار سال پیش خود گفته بود ملاک تورم، جیب مردم است؛ اما در حال حاضر که در راس قوه مجریه قرار گرفته، انگار ملاک تورم هم تغییر کرده است.
آنچه وضعیت جیب مردم را نشان میدهد، افزایش ۱۵ درصدی اجاره بها در شهریورماه سال جاری است، افزایش بیش از ۲۰ درصدی تورم ۱۴ قلم کالای خوراکی و مواردی از این قبیل است. به عبارت دیگر؛ دولت در زمانی که اعلام رقم رشد به نفعش بوده، آن را به سرعت اعلام کرده، اما در جایی که آمار به ضررش میباشد تعللهای فراوانی از خود نشان داده است.
حال که تب و تاب انتخابات خوابیده است دیگر خبری از کلنگ زنی و افتتاح پروژههای متعدد توسط دولتمردان نمیشنویم. گویا به خاطر همین خالی بودن دستان دولت از افتتاح پروژه هاست که میبینیم مسئولین دولتی به جای افتتاح پروژه و ایجاد شغلهای جدید، مراسم افتتاحیه و رونمایی از پلاک منزل پدر آقای روحانی برگزار میکنند.
این نارساییها در بخشهای دیگری از دولت نیز دیده میشود. پوشش همگانی ۱۱ میلیون نفر از افراد فاقد بیمه در قالب طرح تحول سلامت پرچم افتخار دولت یازدهم و برگ برنده روحانی برای دستیابی به دولت دوازدهم بود، اما حالا هرقدر از دولت دوازدهم میگذرد، واقعیتهای تازهای درباره طرح تحول سلامت آشکار میشود. بهخصوص حالا که با اجرای مصوبه دولت و مجلس دارندگان بیمه سلامت تنها در بخش دولتی رایگان پذیرش میشوند و در مراکز خصوصی باید هزینه بپردازند.
علاوه بر این، منع شدن داروخانهها از پذیرش نسخههای تجویز شده در خارج از مراکز دولتی موجب سرگردانی بیماران برای پیچیدن نسخههایشان شده است؛ چراکه ۸۵ درصد خدمات سرپایی در مطبهای خصوصی پزشکان ارائه میشود و حالا تمام هزینههای نسخه هم بر دوش بیماران است.
نکتهای دیگر که نیازمند توجه میباشد این است که وقتی بیمارستانها و درمانگاههای یک کشور شلوغ است قبل از اینکه دالّ بر زیادی بیمار باشد، نشانگر بیماری نظام سلامت آن کشور است. واقعیت این است که مقوله بسیار مهم "بهداشت" و پیشگیری و سلامت نگه داشتن مردم، مغفول استراتژیک نظام سلامت ماست و متولیان مدیریت نظام سلامت ما که غالبا خود پزشک متخصص و نسخه بنویس و چاقوی جراحی بدست هستند؛ سر بزنگاهِ درمان، در کمین بیماران نشسته اند. این دولت در ابتدا، شعار تحول در نظام سلامت میداد؛ لیکن در عمل تا کنون نتیجهای جز سرازیر شدن بودجه نجومی به جیب قشر محدودی از پزشکان عاید نگردیده است.
دولت یازدهم در حالی به پایان رسید که از وزارت علوم آن میراثی پر از کارهای نیمهتمام و بعضا بیهوده باقی ماند. شاخصترین فعالیت این وزارت به گفته خود وزارتنشینان، تعاملات بینالمللی گستردهای بود که نهایتا منجر به انعقاد تعداد زیادی تفاهمنامه گردید. روزی بر وزارت علوم نگذشت مگر اینکه تعدادی هیات دانشگاهی خارجی از دانشگاههای کشور دیدن کردند و یا اساتید دانشگاههای کشورمان به بازدید آنها رفتند. عدد این رفتوآمدها آنقدر زیاد است که حالتی کاریکاتوری به خود گرفته و بیشتر از اینکه شبیه به فرآیند "بینالمللیسازی آموزش عالی" باشد؛ تداعیکننده یک "جوگیری پسابرجامی" است. دیپلماسی علم و فناوری وزارت علوم، برشی از دیپلماسی دولت است که بهای اصلی را به کشورهای غربی میدهد و وقتی که حرف از کشورهای حوزه نفوذ و همسایه میآید، دستش خالیست.
حال سوال این است که این حجم از توجه و تعداد زیاد تفاهمنامه و رفتوآمد، دقیقا ناظر به حل کدام مشکل از مشکلات اساسی آموزش عالی بوده است؟ این رویکرد وزارت علوم در حالی است که کارهای اساسی این دستگاه مانند طرح آمایش آموزش عالی که ناظر به یکی از مهمترین چالشهای این نظام یعنی تنظیم ظرفیت دانشگاهها و بیکاری فارغالتحصیلان است، پیشرفت حداقلی داشته و همچنین شعارهای زیبای دانشگاه کارآفرین، کاربردی کردن پژوهشها، ارتباط صنعت و دانشگاه و... که مرتبا از زبان مسئولین وزارت علوم خارج میشد؛ در حد شعار باقی مانده است.
اوضاع فرهنگی و سیاسی دانشگاهها هم که کاملا مشهود است. دولتی که دم از آزادی بیان و ایجاد نشاط در دانشگاهها میزد، هم اکنون فضایی غیر از رکود و مردگی فرهنگی و سیاسی در دانشگاهها ایجاد نکرده است.
مسئولین فرهنگی دانشگاهها با سیاسی کاریها و منفعت طلبیهای حزبی خود، دانشجوها را از کار فرهنگی زده کرده اند. برای گرامیداشت فلان چهره سیاسی هم حزب خود از بودجهی فرهنگی دانشگاه، میلیونها تومان خرج میکنند؛ اما هنگامی که برای مثال نوبت به ارائهی تسهیلات به دانشجوهای زائر اربعین حسینی میرسد، بودجهی فرهنگی دانشگاه بسیار اندک و محدود اعلام میگردد.
در همین راستا مسئولین امر هنگامی که محل نقد و مورد بازخواست دانشجویان قرار میگیرند، با خندههای تصنعی و حواله دادن کار به مراجع بالاتر از خود، از پاسخگویی فرار میکنند.
در آستانه انتخاب گزینه پیشنهادی وزارت علوم و با نگاهی به لیست افراد صاحبشانس تصدی وزارت، باید پرسید که آیا این روند نامناسب وزارت علوم ادامه خواهد داشت و همچنان مسائل فرعی بر مسائل اصلی خواهد چربید؟ و آموزش عالی که شدیداً نیازمند تحول و پیدا کردن جایگاه خود در حل مسائل کشور است؛ همچنان با محافظهکاری و بدون تغییر عمده در مدل حکمرانی، اداره خواهد شد؟
امیدواریم که به لطف خداوند و با یاری امام زمان (عج) نارساییهای موجود هرچه سریعتر برطرف گشته و مسئولین امر خدمت رسانی به مردم را سرلوحهی اقدامات خود قرار دهند و از ریاست طلبی دوری نمایند. چرا که امام رضا (ع) فرمود:: زیانی که دو گرگ گرسنه به گلهی گوسفندی بی چوپان میزنند از زیان ریاست طلبی در دین مسلمانان بیشتر نیست.
اللهم النصرالاسلام و اهله واخذل الکفار و اهله و احفظ قائدنا الخامنهای بحق امیرالمومنین