آخرین اخبار:
کد خبر:۷۴۶۱۷۸
گفتگو با دانشجوی اقتصاد|پرونده بدهی

اقتصاددانان برتر غرب خلق پول را خلق بدهی می‌دانند/عدم تولید؛ریشه بدهی

دانشجوی اقتصاد گفت: چون علم اقتصاد بدهی را لازمه‌ حیات اقتصادی می‌داند و بدون آن رشد و پیشرفت اقتصادی را غیرممکن تلقی می‌کند، نمی‌توان جلوی خلق بدهی کشورها به خصوص آمریکا را گرفت درحالیکه ...

گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار اخیر مردم قم در ذیل تبیین مسأله ‌افول آمریکا، به ظهور نظام اسلامی ایران و به سبب آن ایجاد تَرَک در قدرت ظاهری استکبار اشاره کردند و فرمودند:«در این چهل سال، این تَرَک دائم دارد عمیق‌تر می‌شود، ثروتمندترین دولت‌های دنیا، امروز مقروض‌ترین و گرفتارترینِ دولت‌های دنیا است؛ اینها شوخی است؟ اینها همان نکاتی است که جوان‌های ما باید روی آنها متمرکز بشوند.بحث صف‌بندی زبانیِ این مسئول و آن مسئول نیست؛ بحث هویّت‌ها است، بحث حرکت‌ها است، بحث آرمان‌ها و آینده‌ها است.»

اقتصادانان برتر غرب خلق پول را خلق بدهی می‌دانند/ ریشه بدهی در عدم تولید و خوداتکایی است/خالق بدهی، علم اقتصاد غربی است

ایشان همچنین پیش‌تر در دیدار جمعی از دانش‌آموزان و دانشجویان در روز۱۲ آبان‌ماه ۹۷  به مناسبت «روز ملی مبارزه با استکبار جهانی» نیز به این موضوع اشاره داشتند و فرمودند"آمریکا امروز 15 تریلیون دلار بدهکار است؛ رقم، رقمی افسانه‌ای‌ است؛ 15 تریلیون دلار بدهکاری آمریکا است!

قریب به 800 میلیارد دلار کسری بودجه‌ آمریکا است در همین سال جاری؛ یعنی این‌ها درواقع عقب‌ماندگی‌های اقتصادی است. حالا با زرق‌وبرق، با شعار، با حرف‌های گوناگون، با ظاهرسازی‌ها روی این‌ها را می‌پوشانند امّا واقعیّت‌های آمریکا این است؛ این قدرت سخت آمریکا است."

اما آیت‌الله خامنه‌ای ناظر به کدام حقایق در اقتصاد آمریکا، بدهی آمریکا را به عنوان عوامل فروپاشی آمریکا بیان می‌کند؟ این بدهی به کجا و ناشی از چیست؟

در جهت تبیین و توضیح این بیانات رهبر انقلاب به سراغ برخی استادان اقتصاد رفته‌ایم که با نظرات متفاوت آنها در زمینه بدهی آمریکا  به عنوان یک عامل فروپاشی اقتصاد مواجه شدیم، برخی حتی داشتن بدهی را عامل قدرت و باعث پیشرفت نظام سرمایه‌داری و حتی اقتصاد ایران دانسته‌اند! 

اما در این زمینه با یک دانشجوی رشته اقتصاد توسعه مواجه شدیم که قرائت و نظر متفاوتی با این استادان اقتصاد از بدهی آمریکا دارد و در این زمینه دلایل شنیدنی و متقنی را ارائه می‌کند. در گفتگوی زیر با این فعال دانشجویی به بررسی مشکل بحران بدهی آمریکا پرداخته‌ایم که مشروح بخش سوم این گفتگو در اختیار مخاطبان قرار می‌گیرد.

چرا عده‌ای بدهی را نوعی ثروت تلقی می‌کنند؟

  • بدهی یک دارایی کاذب است

بحث سر ثروتمند بودن یا فقیر بودن نیست. بحث سر تولید و مولد بودن و ایجاد ارزش افزوده است.  بحث سر این است که این شخص یا کشور از خودش، چیزی دارد یا نه؟ این کشور خودش چقدر توانایی دارد؟ خودش چند مرده حلاج است؟ بحث سر دارایی نیست، سر صاحب بودن نیست، بحث سر با ارزش بودن خود شخص یا کشور است.

دارایی واقعی و ثروت واقعی، خود آن شخص و آن کشور است. بر فرض که بدهکار بودن هیچ مشکلی از جهت عقل، شرع و عرف نداشته باشد، تنها مشکل و بزرگ‌ترین مشکل آن همین است که داراییِ حاصل از بدهی، یک دارایی غیرواقعی و کاذب و به اصطلاح رایج اقتصادی حباب است. دارایی صادق آن دارایی است که حقیقتاً در آن شخص یا آن کشور وجود دارد، نه دارایی‌هایی که در غیر از آن است.

البته در معارف اسلامی به ما گوشزد کرده‌اند که همه‌ دارایی‌ها و همه‌ سرمایه‌ها و همه‌ حقایق درون خود شماست و اگر به معرفت نفس نائل آیید و خودتان را باور کنید، به همه‌ خوبی‌ها رسیده‌اید. این در جنبه‌ معنوی قضیه است. اما در جنبه‌ مادی هم همین است.

 اگر کشوری خودش را باور کند و به خودش اعتماد داشته باشد، به همه‌ خوبی‌ها و دارایی‌ها رسیده‌ است. یعنی همان اعتماد به نفس و توجه به سرمایه‌های داخلی، خود همین بزرگ‌ترین دارایی است. لذاست که می‌بینیم هم در بعد فردی و هم در بعد اجتماعی، اشخاص یا کشورهایی هستند که به ‌ظاهر سرمایه‌ خاصی ندارند اما از آن رو که به خودشان اعتماد دارند، در همان بعد رشد قابل توجهی داشته‌اند. پس بزرگ‌ترین سرمایه‌ها درون هر شخص یا کشوری هست.

  • دیوید کورتن: خلق پول خلق ثروت نیست خلق بدهی است

اینجا معلوم می‌شود رابطه‌ اصلی و مبنایی علم حسابداری که همه‌ آن علم مبتنی بر این رابطه شکل گرفته است، چه اشکالات اساسی دارد! البته اشکال تکنیکی ندارد. شکی نیست که دارایی‌ برابر است با مجموع بدهی و سرمایه.

 اما اشکال استراتژیکی دارد، یعنی رویکرد و نوع نگاهش به مسأله غلط است؛ به تعبیر بهتر، این رابطه درون خودش حاوی یک مغالطه است و آن اینکه خود دارایی به دو نوع تقسیم می‌شود: دارایی صادق و دارایی کاذب.

بدهی3

دیوید کورتن

سرمایه، دارایی صادق است و بدهی، دارایی کاذب. اینجا مشخص می‌شود آن حرفی که دیوید کورتن در کتاب سرمایه‌داری فردا می‌زند چه اهمیت و عمقی دارد: «خلق پول، خلق ثروت نیست، بلکه خلق بدهی است.» پیش فرض صریح این گزاره چنین است که بدهی، ثروت نیست.

-ریشه بدهی در عدم تولید و خوداتکایی است

در زمینه‌ معنوی همیشه اساتید و حکما توصیه کرده‌اند که خودتان را باور کنید و در این زمینه مراقبه کنید که اگر چنین باشد، به همه‌ خوبی‌های عالم می‌رسید. حال، اگر کسی خودش را باور نکند، خود را محتاج به دیگران می‌بیند (نیاز کاذب) و مبتنی بر این احساس نیاز کاذب، خود را نیازمند این می‌بیند که چیزی از دیگری قرض بگیرد و به او بدهکار شود.

اگر مردمی خود را باور کنند که خودشان می‌توانند نیازهای خود را برآورده کنند، بدهکار نخواهند بود و اساساً بدهکار بودن منتفی می‌شود. پس هرچه یک کشور بدهکارتر باشد، یعنی از خودش بیشتر فاصله‌ گرفته و حقیقت خودش را بیشتر فراموش کرده است.  درباره‌ یک کشور نیز در سطح کلان اجتماع چنین قاعده‌ای صادق است.

اگر کشوری سرمایه‌های خودش را باور کند و به خودش اعتماد کند که همه‌ سرمایه‌ها و دارایی‌ها را بالقوه دارا هست، چنین کشوری واقعاً و بالفعل هم همه‌ سرمایه‌ها را دارا خواهد شد و نیازی به بدهکار بودن نخواهد داشت چون همواره سعی دارد بیش از آنکه مصرف کند تولید داشته باشد و کار کند. لذا ریشه‌ بدهی در عدم تولید و خوداتکایی است.

اضطراب ملی، نتیجه بدهی ملی است

بدهی غیر از مشکلات اقتصادی چه پیامدهای اجتماعی به دنبال دارد؟ 

 یکی از پیامدهای بدهی بحث  استرس و اضطراب ملت‌ها است یعنی کشوری که بدهکارتر است استرس بالاتری هم دارد. بدهی و استرس ملازم یکدیگرند و لذاست که در مباحث مالی، باب و مدخلی به نام استرس مالی وجود دارد!

جالب است که در صدر کوتاه‌ترین عمر در بین مشاغل، مشاغل بازار بورس ذکر شده است؛ که در واقع بازار بورس «بازار سرمایه» نیست بلکه بازار «خرید و فروش بدهی» است.

 همه در روزمره‌ زندگی خود تجربه داشته‌اند و این یک تجربه‌ غیبی غریب نیست بلکه یک تجربه ‌پوزیتیویستی قریب نیز هست که هر وقت بدهی‌های ما زیاد می‌شود و نمی‌توانیم از پس پرداخت آن برآییم و طلبکاران دست‌بردار تلفن ما نیستند، استرس نیز ملازم زندگی‌مان شده و خواب شب از ما ربوده می‌شود.

مبتنی بر همین است که در ترندهای سال 2050 ریچارد واتسون، آینده‌شناس آمریکایی علاوه بر اینکه «بدهی» به‌عنوان یک مگاترند مطرح شده و در جهان فراگیر می‌شود، میان بدهی و اضطراب(Anxiety) ارتباط وثیقی مشخص شده است یعنی همزمان که بدهی در جهان به اوج خود می‌رسد اضطراب و استرس هم همین گونه خواهد بود.

بدهی3

ارتباط بدهی و اضطراب در ترندهای 2050 ریچارد واتسون

مقصر علم اقتصاد است

چرا جلوی خلق بدهی کشورها به خصوص آمریکا گرفته نمی‌شود تا اقتصاد جهان کمتر متضرر شود؟

البته نمی‌توان در وهله‌ اول کشوری مثل آمریکا را توبیخ کرد که مثلا چرا اینقدر بدهی دارد؟ و یا اینکه چرا سرمایه‌های واقعی خو را باور نمی‌کند و به دارایی‌کاذب تکیه می‌زند؟

 در وهله‌ اول اشکال و ریشه‌ بدهی به علم اقتصاد برمی‌گردد. این دانش، بدهی را لازمه‌ حیات اقتصادی می‌داند و بدون آن رشد و پیشرفت اقتصادی را غیرممکن تلقی می‌کند.

مبتنی بر این دانش، هرچقدر بدهکارتر باشیم، اعتبار و قدرتمان بیشتر و ثروتمان افزون‌تر است. با چنین تلقی مضحکی هست که اقتصاد کل جهان فروپاشیده و کسی را یارای نجات آن نیست.

قاعده‌ بنیادین بدهی یک چیز است: «مال خودم مال خودم؛ مال دیگران هم مال خودم!» و این یعنی  دزدیدن! که البته نوعی از ربا را رقم می‌زند که نیاز به بحث مبسوطی دارد.

وقتی جامعه‌ جهانی مبتنی بر جهانی‌سازی علم اقتصاد، بدهی را نیز جهانی‌سازی کرد، بستر غارت ملل و دول بیش از پیش فراهم آمد و هرکس(پول و ) اعتبار بیشتری خلق(تایپ و چاپ) کرد، قدرت بیشتری برای تصاحب اموال دیگران داشت.

اکنون نیز چنین است! کشوری ابرقدرت (super power) است که ابربدهی (super debt) داشته باشد و چنین کشوری قاعدتاً دست ترحم بر سر مظلومین و مستضعفین نخواهد کشید، بلکه از طریق ابرربا (super usury) اموال آن‌ها را تصاحب خواهد کرد ابردزدی (super robbery)! هژمون و امپراطوری که می‌گویند یعنی این! همه‌ دنیا را تصاحب کنی در حالی‌که خودت در دریای دارایی‌های دروغین (بدهی) غرق شده‌ای! که آمریکا امروز همین طور است.

 

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار