گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو - زینب سخایی؛* اولین جرقهی جنبش زنان به اوایل قرن بیستم میلادی برمی گردد؛ زمانی که در ۸ مارس سال ۱۹۰۸ میلادی کارگران زن یک کارخانه نساجی در نیویورک به علت ساعات کاری زیاد، دستمزد پایین و شرایط نامناسب محیط کار که سالیان زیادی بود توسط کارخانه داران بر زنان تحمیل میشد، دست به اعتصاب زدند.
از آن سال به بعد زنان برای مقابله با قانونهای ضد زن و دفاع از حقوق زنان از جمله حق رای، رفع تبعیضهای جنسیتی در استخدام و در نظر گرفتن جایگاههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در جامعه در کشورهایی، چون آمریکا، آلمان و اروپای شرقی دست به اعتراضات و راهپیماییهای گستردهای زدند که به مرور زمان به جوامع و کشورهای دیگر نیز انتقال یافت.
این جنبش که بعدها به جنبش فمینیسم معروف شد، در سالیان متوالی با ظهور مکاتب مختلفی چون: لیبرالیسم، مارکسیسم، سوسیالیسم، اگزیستانسیالیسم و ... نظریات وگرایشهای متنوعی پیدا کرد که باعث تحول در خواستگاهها و حتی تعاریف آنها شد که به طورکلی میتوان نقطه اشتراک انواع این جنبشهای فمینیسم را اعتقاد به مورد ظلم واقع شدن زن و ایجاد رویکرد برابری زن و مرد با تعیین قوانین یکسان دانست.
با گذشت زمان و ادامه یافتن این اعتراضات، پیدایش انقلاب صنعتی حجم زیادی از زنان را با هدف افزایش مشارکتهای اجتماعی وارد عرصه کار و تولید کرد. همچنین فعالیتهای فمنیستی تاثیرات قابل توجهی بر اسناد بین المللی، قوانین اجرایی کشورها و حتی فرهنگ جوامع داشت به نحوی که در کتاب ها، فیلمها و حتی سبک زندگی خانوادهها و نوع روابط بین زن و مرد نیز مدلهایی ارائه کرد.
مدل و الگوهای نادرستی که آن جنبشهای رهایی بخش زنان را که با رویکرد برابری به دنبال دادن ارزش و جایگاه و منزلت به زن چه در اجتماع و چه در خانواده بود، تحت الشعاع قرار داده و به سمت و سویی برد که برعکس باعث تبدیل شدن زن به یک نیروی کار در جهت رسیدن سیستمهای سرمایه داری به منافع اقتصادیشان و افزایش نگاه ابزارگونه به زن در جامعه و از آن طرف در خانوداه نیز باعث از بین رفتن جایگاه و نقش همسری و مادری او شد.
زنانی که در ابتدا آغازکننده این جنبش بودند بی شک به ذهنشان هم خطور نمیکرد، زمانی این جنبش برعلیه زنان شود و به جای کاهش میزان خشونت و استفاده جنسی و ابزاری از آن، خود خشونتی علیه زن شده و او را تبدیل به یک کالای جنسی و در دسترس مرد کند.
در آن جامعه یک زن درصورتی به عنوان یک انسان پذیرفته که در قوانین و جایگاه اجتماعی با مرد برابر میشد، از این جهت افتادن درصدی از بار اقتصادی خانواده بر دوش زن که او را مجبور میساخت با وجود عدم تمایل رضایت به هر کاری مشغول شود از جمله خشونتهای دیگر این جنبش به زن بود.
این ظلمها در طول بیش از یک قرن بر روح و جسم زنان جوامع غربی فشارها و آسیبهای زیادی وارد کرد؛ و به همین دلیل است که اکنون در برخی از آن جوامع شاهد بازگشت زنان به خانه و خانواده و فاصله از محیطهای کاری مردانه همچنین بازنویسی سیاست گذاریها در حوزه زنان و خانواده هستیم.
اشتباه این جریان آن جایی بود که علاوه بر ایستادگی در مقابل قوانین دولتها سعی کرد در مقابل قوانین خلقت نیز بایستد و به جای آنکه خواستار برقراری عدالت باشد خواهان ایجاد برابری شد.
از این جهت است که اسلام نگاه برابری را نقد کرده و به برقراری عدالت تاکید دارد، زیرا با نگاه عادلانه است که در قوانین و سیاست گذاری ها، فطرت و ویژگیهای وجودی زن و مرد در نظر گرفته شده و متناسب با آن طرح ریزی میشود.
انقلاب اسلامی نیز الگو و مدل مشارکت اجتماعی را برای زن به گونهای تعریف میکند که در عین حفظ جایگاه و شان و شخصیت یک زن، او بتواند در کنار وظایف همسری و مادری، حضور موثر در جامعه نیز داشته باشد و از آنجایی که اسلام اول از هر چیز هدف از حضور زن در جامعه را رشد شخصیتی او و همینطور اصلاح جامعه میداند، جمهوری اسلامی نیز باید در جهت تحقق این هدف با ایجاد محیط سالم مشارکت اجتماعی سالم زن را نیز محیا کند؛ اما متاسفانه آن چیزی که از عملکرد مسئولین و طرحهای موجود این حوزه در مجلس مشاهده میشود، چیزی خلاف این را نشان میدهد، طرحهایی که رنگ و بوی نگاه برابری شکست خوردهی غرب را دارند و برداشت میشود جریانی با اصرار بر تصویب آنان میخواهند جامعه را به لبهی پرتگاه فمینیسم بکشانند!
امید است که مسئولین جمهوری اسلامی با در نظر گرفتن تجربه دولتها و جوامع دیگر از پیامدها و تبعات این نگاه عبرت گرفته و در جهت رشد و تعالی بیشتر زنان این سرزمین متناسب با فطرت و ارزشهای وجودی او تلاش کنند.
*دبیر واحد خواهران اتحادیه انجمن اسلامی دانشجویان مستقل
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.