سیروس عسگری، استاد دانشگاه صنعتی شریف که در آمریکا زندانی بود و چندی پیش به ایران بازگشت از شرایط خود در زندانهای آمریکا گفت.
به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، سیروس عسگری، استاد دانشگاه صنعتی شریف که در آمریکا زندانی بود و چندی پیش به ایران بازگشت، در گفتگویی زنده که به صورت مجازی برگزار شد به ناگفتههای حصر خود در آمریکا پرداخت.
دلیل حضور شما در آمریکا چه بود؟
پیش از هر چیزی باید بگویم بسیار خوشحال هستم که به کشور خود بازگشتهام. من ۳ فرزند دارم که ۲ نفر از آنها در آمریکا زندگی میکنند، به همین منظور هرسال به آن جا سفر میکنیم. آخرین سفر من به آمریکا ویژگی خاصی داشت؛ زیرا دختر من چند ماه قبل در آمریکا ازدواج کرد و قرار شد یک جشنی هم با رسم و رسوم ایرانی بگیریم؛ به همین دلیل قرار بر این شد من و همسرم سفر کوتاهی به مدت دو یا سه هفته در آمریکا داشته باشیم و هماهنگیهایی لازم را در این خصوص انجام دهیم.
پس از ورود به آمریکا چه اتفاقی رخ داد که شما بازداشت شدید؟
بعد از پروازی نسبتا طولانی حدوداً ۲۰ ساعته به فرودگاه رسیدیم، به محض ورود به سالن ۲ مأمور از ما خواستند پاسپورتهای خود را تحویل آنها دهیم. بنده در همان زمان تعجب کردم و به همسرم گفتم چه استقبال خوبی از ما دارد انجام میشود. اما در ادامه ما را به اتاق کوچکی هدایت کردند که آنجا ۴ نفر از مأموران اف بی آی منتظر ما بودند. مأمور ارشد گروه به کنار من آمد و گفت آقای دکتر عسگری، شما بازداشت هستید. بنده در آن شرایط فقط نگران همسر خود بودم، زیرا حال مساعدی نداشت. از مامور ارشد چه خبر شده است؟ او در پاسخ گفت: شما ۲ انتخاب دارید؛ نخست اینکه به زندانی در نیویورک تحویل داده شوی و ۲ هفته بعد به زندان دیگری در اوهایو منتقل شوی. همینجا برداشت من این بود که موضوع حتما مربوط به همکاری است که در سال ۲۰۱۳ به صورت کوتاه با دانشگاهی در اوهایو داشتم. دومین انتخابی که عنوان کردند این بود که به هتلی برویم و ضمن اقامت آن شب در آنجا، اتهام نامهام را به من نشان دهند، که من بلافاصله اعلام کردم که گزینه دوم را انتخاب میکنم و با شما به هتل میآیم. زیرا ذهنیت بنده در آن زمان این بود که حتما سوء تفاهمی رخ داده است.
به هتل که رسیدیم پس از کمی استراحت، اتهام نامه را آوردند و من آن را خواندم. خیالم راحت شد از این بابت که همه آن چیزی که نوشته شده بود اشتباه بود و فکر کردم شاید سو تفاهم باشد. اما بعداً فهمیدم تنها یک داستان سازی بوده است. زیرا وکیل پرونده نیز نیز اعلام کرد که این مسئله داستان سازیی بیش نیست. البته من تنها کسی نبودم که این اتفاق برای او رخ میداد، دکتر سلیمانی از این جمله است که همه دوستان در جریان ماجرای ایشان هم هستند. همه اینها به دلیل جریان تندرویی است که در بعضی قسمتهای آمریکا حاکم است؛ که به نظر بنده نهایتا این ماجرا از آنجا کلید خورده است.
به مأمور اف بی آی گفتم این داستان تخیلی را چه کسی نوشته است؟ گفت ما به اندازه کافی شواهد و اسناد داریم و اتفاقاً هیچ وقت هم در چنین مواردی بازنده یک دادگاه نبودهایم. من در پاسخ گفتم پس برای اولین بار خواهید باخت. بنده این گونه پاسخ دادم، زیرا در این سیستمها برخورد خیلی مهم است تا نشان داده شود که شما مستحکم هستید، اگر کمی سست برخورد کنید اتفاقات خوبی رخ نخواهد داد. فردای آن روز من به زندانی در اوهایو منتقل شدم. روز بعد نخستین بار وکیلم را دیدم. وکیل به من گفت امروز اتهام نامه را دادستان خواهد خواند.
نحوه دستگیری توسط اف بی آی چگونه است؟
اگر موردی توجه اف بی آی را به خود جلب کند انها به بررسی آن میپردازند؛ و بر مبنای اطلاعاتی که دارند تصمیم خواهند گرفت که آیا لازم است وارد بخش خصوصی طرف بشوند یا نه؟ مثلاً ورود به ماشین، خانه یا ایمیل. البته اگر بخواهند سرچ کنند، نیازمند مجوز از قاضی بدوی هستند و بدون این مجوز، کارشان غیرقانونی است؛ لذا برای دریافت مجوز، باید حتماً دلیل اولیهای ارائه شود. پس از ارائه مجوز از سوی قاضی، پرونده قابلیت پیگرد به خود میگیرد و دادستان اتهام نامه را تصویب میکند و بر مبنای آن میتوانند فرد را دستگیر کنند. جالب این است که اتهامنامه من، در سال ۲۰۱۶ یعنی یکسال قبل به صورت محرمانه فایل شده بود.
چگونه به سرقت اسرار تجاری متهم شدید؟
در اواخر سال ۲۰۱۲ به دعوت یکی از اساتید دانشگاه اوهایو برای انجام کار تحقیقاتی به آنجا رفتم. تقریبا ۵ یا۶ روز پس از ورود به اوهایو، استادی با توجه به تخصص من، پیشنهاد کار به من داد. بنده آن کار را با این شرط که اگر ویزای من ویزای من از توریستی به ویزای اچ وان تبدیل شود، قبول کردم. با این وجود تا انجام مراحل تغییر ویزا، در یک بازه زمانی به صورت داوطلب و بدون دریافت حقوق کار میکردم و در این فاصله به ایمیل شخصی من وارد شده بودند که بعداً در دادگاه اثبات شد که این اقدامشان کاملاً غیر قانونی بوده است. بعد از بازگشت من به ایران و ادامه آن فعالیت، مأموران اف بی آی در سال ۲۰۱۵ مجوز دوم را گرفته و وارد ایمیل من شدند. پس از آن من را به سرقت اسرار تجاری متهم کردند که البته بعداً در دادگاه مشخص شد که اسرار تجاری نبوده، بلکه فقط یک داستان سازی بوده است.
چه مواردی به عنوان جرم در اتهام نامه شما درج شده بود؟
برای من ۱۳ مورد جرم تعریف کرده بودند، اما اتهام حقیقی بنده از سفر بنده به اوهایو و همکاری با یک شرکت آغاز شد، زیرا اف بیای با پرونده سازی که انجام داده بود اعتقاد داشت که من قصد داشته ام اسرار تجاری آن شرکت را به سرقت ببرم در نهایت در دادگاه مشخص شد هیچ اسرار تجاری وجود نداشته است و تمام آن هخا پتنت شده اند و وقتی یک چیزی پتنت میشود، دیگر به هیچ وجه اسرار تجاری محسوب نمیشود. پس از آن حتی گرفتن ویزا برای حضور در اوهایو نیز جرم شناخته شد، زیرا با قصد سرقت انجام شده است.
رفتار ماموران اف بیای چگونه است؟
آنها بسیار حرفهای برخورد میکنند. رفتارشان به گونهای است که در ظاهر برخورد خشونت آمیز نمیبینی، اما بالاخره فشار زیادی وارد میکنند. رفتار سیستم قضائی آمریکا فشار آوردن بر روی متهم است تا او کم بیاورد و به قول معروف ببرد. روشی که واقعاً غیر منصفانه است.
روز دادگاه چه اتفاقی افتاد؟
۲ روز بعد از دستگیری من، جلسه اول دادگاه تشکیل شد و بهدلیل گران بودن وکیل خصوصی، وکیل تسخیری گرفتیم. به طوری که آن وکلا بدون دریافت پول از خموکل خود به دفاع میپردازند. در جلسه اول دادگاه، دادستان اعلام جرم و تقاضای ۲۵ سال زندان برای من کرد. وکلیل من میگفتند اینها حداکثر زمان را میگویند تا قاضی را مجاب کنند که شما در زندان بمانی. این از جمله مراحل اعمال فشار بر متهم است تا اتهامات را بپذیرد.
تمام مدارکی که دادستان جمع آوری کرده و بر مبنای آن فردی را متهم کرده باید به وکلای متهم منتقل شود، اما در این فاصله زمانی قاضی یا فرد را در زندان نگه میدارد یا با وثیقه آزاد میکند. قاضی ۳ ماه من را در زندان نگه داشت و بعد از ۳ ماه اجازه داد تا با وثیقه آزاد شوم. دادستان برای ارسال مدارک کوتاهی کرده بود چرا که زمان انتقال مدارک از سوی دادستان، ۱ تا ۲ ماه است، اما برای من تا سه ماه هم نیامد. قاضی گفت کوتاهی از دادستان است و اجازه داد. البته نهایتاً دادستان بعد از ۷ ماه مجموعه مدارک را انتقال داد. از اینجا حمله خودمان را شروع کردیم.
در زندان چه شرایطی داشتید؟
شک ورود به زندان شوک بسیار بزرگی است عملاً با دنیای خارج ارتباط چندانی نداری. وارد یک محیط پرتنش میشوی و با قوانین نانوشتهای مواجه میشوی. طراحی زندان به گونهای نیست که قاتل را با افراد دیگر در یک جا نگهدارند و زندانیان طبقه بندی میشود. اما نهایتاً با توجه به شلوغ بودن، افراد خشن اطرافت مشاهده میشود. واقعاً شرایط سختی بود، ولی من روحیهای دارم که با افراد سریع ارتباط میگیرم. بعد از گذشت زمان در زندان به شخصی تبدیل شده بودم که مرجع زندانیان بود. تدریس میکردم و ۱۲ جلسه فیزیک کاربردی برای زندانیان تدریس کردم که این موضوع برای آنها بسیار جالب بود.
من یک سری قوانینی در زندان جا انداختم. مثلاً با توجه به محدودیت زمانی برای خرید غذا، مراقب بودیم کسی گشنه نماند و یکباکسی برای زندانیان تازه وارد در نظر گرفته بودیم. سعی میکردم تفاوتی بین سیاه و سفید نباشد. وقتی گاردیها وارد زندان میشوند میگفتند چقدر اینجا همه میخندند و خوشحال هستند.
همسرتان در این مدت چه کرد؟
آن سه ماهی که زندان بودم، همسرم پیش دختر و پسرم بود. بعد از این سه ماه بلافاصله توسط اداره مهاجرت آمریکا دستگیر و ۱۰ روز زندانی شدم. به این دلیل که اف بی آی در زمان دستگیری پاسپورت همسرم را مهر زد، اما برای من را نزد. پس از آزادی مجدد در یک آپارتمان من و همسرم ۲_۳ هفته در حصر خانگی بودیم. همسرم اواخر شهریور به ایران بازگشت، اما وقتی خواست به آمریکا بازگردد ویزا ندادند.
در مجموع چند ماه زندان بودید؟
حدود ۹ ماه زندان بودم و مجموعاً به ۶ زندان آمریکا رفتم. بهترین تعبیر را اوباما از آمریکا داشت که گفت آمریکا ۵ درصد جمعیت دنیا و ۲۵ درصد جمعیت زندانیان را دارد. نرخ زندانی شدن در آمریکا بسیار بالاست. دانش آموزان دبیرستان حتی در زندانها هستند. قوانین بسیار سخت گیرانه است و بی فایده. زندان در آمریکا بسیار صنعت بزرگی است.
پس از آزادی از اداره مهاجرت من همچنان تحت کنترل بودم و اجازه جا به جایی نداشتم، اما کم کم محدوده حرکتی من را باز کردند. مثلاً در این دو سال و نیم از ساعت ۱۰ شب تا ۷ صبح باید در منزل میماندم و محدودیتهای حرکتی دیگری هم داشتم.
آیا اتهاماتتان به دانشگاه شریف هم مربوط بود؟
در جلسه دادگاه ابتدا به قاضی اعلام کردیم که به نظر ما مأمور آف بی آی قاضی بدوی را گمراه کرده است و در ادامه در یک جلسه اثبات کردیم مأمور اف بی آی دروغ گفته بود. شاید خیلی بی سابقه باشد یک قاضی فدرال یک مأمور اف بی آی به نفع ایرانی محکوم کند. استدلال این مأمور برای ورود به ایمیل این بود که دکتر عسگری استاد دانشگاه شریف است و حقوقش را از دولت ایران میگیرد و به ایران اتصال دارد، دانشگاه شریف تحقیقاتی در زمینه نظامی دریایی انجام داده است و من هم در زمینهای مشابه پروژههایی داشتهام. این مأمور این استدلال را داشت که من یک سری ایمیلهایی رد و بدل کردهام و احتمالاً اطلاعات جا به جا میشود و به یک ایمیل استناد کرده بود.
قاضی در نهایت چگونه متقاعد شد؟
اف بی آی هر وقت اراده کند عناوین ایمیل را میتواند ببینید و برای ورود به محتوا باید مجوز بگیرد. این مأمور براساس این عناوین داستان سازی کرده بود و به قاضی بدوی فروخته بود. مقالهای که مأمور اف بی آی ارائه داده بود، در واقع یک مقاله ریاضی صرفاً دانشجویی برای دوربینهای تصویربرداری بدون سرنشین در کیش بود و وقتی به قاضی توضیح دادیم قاضی متقاعد شد.