گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، حسین مشکانی*؛ خبر را در اعصار گذشته اگر میخواستیم ترجمه کنیم، با "آگاهی" بشدت درهم تنیده بود. در عصر مدرن و پسامدرن اما این مفهوم نیز مانند سایر مفاهیم دچار استحاله معنایی شده است. اما به راستی مگر چه اتفاقی افتاده است که اینگونه بنیادیترین مفاهیم تحت تاثیر قرار گرفتهاند؟
خبر را زمانی که این چنین معنا کردیم، اینگونه میپنداشتیم که چون ما چیز زیادی از اطراف و جهانمان نمیدانیم پس هر چه بیشتر با خبر شویم، آگاهی ما افزایش مییابد و بهتر و بیشتر و آزادانهتر میتوانیم در مورد مقولات اطرافمان بیاندیشیم و نتیجه بگیریم.
حال اما از قضا سرکه انگبین صفرا فزودهاست. "خبر" که روزگاری بشر میاندیشید میتواند او را به آزادی و آگاهی رهنمون کند، امروز اگر نیک بنگریم آفت اختیار بشری شده و اگر زمانی فکر میکردیم با داشتن اخبار بیشتر میتوانیم بهتر فکر کنیم، امروزه امپراتوریهای رسانهای که بر دنیا سیطره پیدا کردند با بمباران خبری ما را نه تنها از شک در صدق که از تحلیل خبر نیز درنظر خودمان بینیاز میکنند که این بینیازی خودِ اظهار نیاز به آنهاست.
امروزه معیار دیده شدن اخبار و پخش آنها صدق نیست. اصلا صدق در نظام فکری این سلطهجویان جز به عنوان وسیله برای جلب اعتماد عوام، اصالت ندارد. آنچه برای آنها مهم است منفعت است. منفعت صاحبان قدرت و سرمایه که این نوینترین برده داری و این شیکترین نوع استحمار را راه اندازی کردند.
کار تا جایی پیش رفته که مفاهیمی مثل نیت و خواست فردی از معنا تهی شدهاند. نظام اولویت بندی افراد را به ندرت خودشان میچینند و این رسانهها هستند که مشخص میکنند مثلا دختر آبی استادیوم مهم است یا فلان دختر در بلوچستان که به دنبال آب در هودجها میگردد؟ و هزاران مسئله از این دست.
با پیشروی این امپراتوریهای رسانهای اختیار انسان به کلی از دست او خارج شده و به دست کسانی سپرده میشود که صاحبان این سرمایهها هستند. بعد از آن این الیگارشی از ابنای بشر در جهت بهرهکشی هرچه بیشتر جسمی و ذهنی استفاده میکند درست همانند اربابی که اختیار بردهاش را دارد؛ البته نکته بد قضیه اینجاست که برده نمیداند که برده است و در خیال خود آزاد است حال عدهای ممکن است اینجا ایراد کنند که این چه عیبی دارد او احساس آزادی میکند؟ پاسخ را باید در اصالت آرمان آزادی، و نه حس آزاد بودن به مثابه یک افیون، جستجو کرد.
بگذریم با همهگیری این رسانهها در واقع دیگر بشر تصمیمگیر نخواهد بود، هرچند سر و صدای دموکراسی گوش فلک را کر کند. اگر روزگاری باندهای سیاسی با بایکوت اخبار و خفقان جلوی بیداری مردم را میگرفتند، امروز با ریختن انبوهی از اخبار درهم و برهم این امر را پیش میبرند.
در واقع این مدل برده داری نوین ذیل کلید واژهای به نام "غفلت" تعریف میشود. غفلتی که این قدر تمیز از آب درآمده که فرد میپندارد آگاه است. غفلت همان کلید واژهای است که ذیل آن سرگرمی صورت میگیرد، اگر عمری بود در آینده بیشتر در این باب خواهم نوشت، در مقابل این کلید واژه در ادبیات دینی ما "ذکر" وجود دارد که مدام توصیه به تامل درونی روزانه به انسان میکند.
از چنددهه پیش، امپراتوریهای رسانهای جهان در حال گستراندن قلمرو خویش بودند. در همین اثنا پدیدهای به نام انقلاب اسلامی رقم خورد. انقلاب اسلامی اگر نیک بنگریم پدیدهای است که خارج از هیاهوهای خبری و نگاههای تکنیکی که امپراتوریهای رسانهای جهان در حال اشاعه آن بودند، شکل گرفت؛ چه آن که کارشناسان تکنیکی امر، چند ماه قبل از انقلاب، دوام حکومت پهلوی را پیشبینی میکردند.
در واقع انقلاب، این شجره طیبه پیش از آن که در عالم هیاهوها و اخبار پیدا شود، جایی در درون انقلابیون و ذیل "ذکر" رقم خورد و این گونه بود که آنها نه تنها تحت تاثیر اخبار قرار نگرفتند بلکه اخبار و رسانهها را به دنبال خود کشاندند و به قول آسید مرتضی آوینی زمین را به سرنوشت محتوم خویش هدایت کردند که مستضعفین وارث زمین شوند.
حال ما امروز بعد از گذشت چهار دهه از این باشکوهترین حرکت قرن، در حال به بندکشیده شدن توسط این شیکترین بردهداران هستیم. شاهد آن که دختر آبی و فلان گزارشگر و دهها مسئله دیگر مسئله اول روز میشوند. موضع من در اینجا به حق بودن یا نبودن این مسائل نیست و ایضا مطلعم که اشتباهات برخی مدیران میتواند مسائلی پیش پا افتاده را به یک مسئله حاد ملی تبدیل کند، در این شرایط حتی برخی مطالبات صحیح مردم نیز توسط رسانههای زنجیرهای و گروههای سیاسی دستمال شده و بهانه دعواهای زرگریشان میشود.
هرچند این روزها قلمرو این امپراتوری رسانهای در کشور ما نیز روز به روز و شدیدا در حال گسترش است، باید اذعان کرد اگر نبود شجره طیبهای که اخبار را به دنبال خود بکشاند و تا مدتها تحت تاثیر قرار دهد، الان ما دههها بود که زیر یوغ این امپراتوری بودیم و از این عدم اختیار خود خوشحال.
امروز نیز اگر بخواهیم این قلمرو را به عقب برانیم چارهای جز این نداریم که به اخبار پشت کنیم و آزادی ولو نسبی از آنها پیدا کنیم تا بتوانیم خارج از سیطره اخبار"عمل" ای را رقم زده، اخبار را به دنبال خود بکشانیم. بدیهی است مقصود عدم سنجش جوانب مختلف کار نیست. البته رهایی از بند چنین سیطره سنگینی کار سادهای نیست و عزمی پولادین میطلبد اما به پس گرفتن اختیار، این ممیزه انسان از سایر موجودات، میصرفد.
سردبیر نشریه دانشجویی میدان انقلاب، دانشگاه صنعتی شریف، شماره ۸۱