گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، امیرارسلان قراگزلو؛ روز وحدت حوزه و دانشگاه، از يادگارهاي ارزشمند امام بزرگوار ماست. اين مسأله هم مثل همهي تدابير و تصميم هاي مهمي كه در راه جريان صحيح و اسلامي جامعهي ما، آن حكيم عاليمقام و آن انسان والا و بصير مطرح كردند، يكي از بركات وجودي ايشان بوده و هست و انشاءالله خواهد بود. امسال، سالگرد اعلام روز وحدت حوزه و دانشگاه، مصادف با ايامي است كه به بانوي بزرگ اسلام، دختر عاليمقام پيامبر(ص)، فاطمهي زهرا (سلامالله عليها) متعلق است. بد نيست كه در آغاز عرايضم، يك جمله دربارهي اين بزرگوار مطرح كنم، تا انشاءالله براي همهي زندگيمان، بخصوص براي اين ايام تعيينكننده و سرنوشت ساز، راهگشا باشد.
آن جمله اين است كه بعد از مقامات معنوي و مراتب روحاني فاطمهي زهرا (سلامالله عليها) ـ كه ماها قادر نيستيم آنها را درست بفهميم ـ خصوصيت عملي آن بزرگوار اين بود كه در همهي شرايط، تسليم محض حكم الهي و راه خدا بود. همين تسليم محض بود كه در طول تاريخ اسلام، از اين بزرگوار يك مجاهد بينظير و يك پرچم مظلوميت و حقانيت به وجود آورد. تا امروز هم اين پرچم برافراشته است و روزبهروز مكانت آن موجود عاليقدر ـ كه در بحبوحهي جواني، در عاليترين مراتب فداكاري قدم گذاشت ـ افزوده شده و حقيقتا مصداق "انا اعطيناك الكوثر" بوده است; همچنانكه در روايات هست.با اينكه بيش از ده سال از اعلام اين امر ميگذرد، به نظر ميرسد كه هنوز دربارهي اين بنيان مباركي كه امام بزرگوارمان بنا گذاشتند، جا براي سخن گفتن و تحليل كردن و مطالعه كردن هست. وحدت حوزه و دانشگاه يعني چه؟ آيا مقصود اين است كه برنامههاي حوزه را در دانشگاه، يا برنامههاي دانشگاه را در حوزه اجرا كنيم؟
يقينا مقصود اينها نيست. حوزه براي خود، علوم و درسه ا و روش هايي دارد; دانشگاه هم براي خود، علوم و روش ها و مقاصدي دارد. البته هركدام هم بايد روش هاي خود را كامل كنند و از تجربههاي يكديگر استفاده نمايند; دراين بحثي نيست. بنابراين، مقصود از وحدت حوزه و دانشگاه، اينها نيست. وحدت حوزه و دانشگاه كه امام به عنوان يك شعار مطرح كردند، اغلب از واقعيت تلخي در جامعهي ما و يا همهي جوامع اسلامي منشأ ميگرفت كه آن واقعيت تلخ، ساخته و پرداختهي مستقيم و حسابشدهي دست استعمار بود. آن واقعيت اين بود كه وقتي استعمارگران، نقشههاي فتوحات سياسي و اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي خود را طراحي ميكردند، به يك مانع عمده برخورد كردند و آن، اعتقادات ديني ملت ها بود.امروز دانشجويان ما در جهت اسلامي حركت ميكنند، مجموعههاي اسلامي در دانشگاهها داراي ارزشند و غالب دانشجويان ما، جوانان انقلاب و فرزندان انقلابند.
البته نكتهي مهم در دانشگاه ها، روش حاكم بر دانشگاه است. در دانشگاه ها، روشها و روابط، بايد صددرصد اسلامي بشود ـ كه البته تا حدود زيادي شده است ـ و مديريت ها بايد براي اسلام در دانشگاه ها، اصالت قايل بشوند. مادامي كه دانشگاه، پرورشگاه متخصصان مسلمان و متعهد نباشد، دانشگاه مطلوب انقلاب نخواهد بود. و اين نميشود، مگر اينكه اساس و روش و سيستم در دانشگاه ها اسلامي باشد. درس ها، هرچه كه ميخواهد باشد; استاد، هر كس كه ميخواهد باشد; اما روابط، بايد روابط اسلامي باشد; يعني مدير و دانشجويان و استادان، اصالت را به اسلام بدهند و رعايت احكام اسلام را بكنند. اين ميان، آن دولت و ملتي كه حق و مصلحت و حرف درست را طبق معيارهاي خود ميسنجد و با شجاعت آن حرف را بر زبان ميآورد، ملت ايران است. در اين، براي يك كشور و يك ملت، خيلي امتياز است. اين را انقلاب و اسلام به ما داده است. اسلام و انقلاب را بايد زنده داشت و در راه آن تلاش كرد و ريشههاي آن را عميق نمود. براي اين كار، مهمترين نقطه، حوزه و دانشگاه است.
امیرارسلان قراگزلو - دبیر سیاسی واحد سیاسی جامعه اسلامی دانشگاه مراغه
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.