به گزارش خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» از مشهد، چگونه این عمر مانند برق در گذر است و من در خواب مخملی خود هنوز به دنبال بایدها و نبایدهایم گیر کردهام.
من و منیتهایی که زندگیام را درگیر کرده است و هنوز در خم کوچه اول خواستههای خود مات شدهام
ماه خدا؛ حقیقتی که در همین نام زیبایش هزاران هزار حرف پنهان دارد و من انگار که دارم با جملات بازی میکنم و عادت کردهام در هر مناسبتی الفاظ زیبای آن ایام را بشنوم و فقط بشنوم!!! آه که تا چه اندازه در خود و خودخواهیهایم غرق شدهام؛ انگار نه انگار دیگر جان نفس کشیدنم را از دست دادهام و با نفس دارم ادامه راه را میروم.
زندگی من شده همین دقایق راحت طلبیم در کنار دیگران, نه جان گوش دادن به شکوه و گلایه کسی را دارم نه حال پرداختن به چرایی خلق شدنم؛ اما این را خوب میدانم, خانواده و محیط به خوبی به من آموختهاند که همه چیز باید در اختیار من باشد تا زندگی راحتی داشته باشم.
من و نیازهای من و خواستگاه من... همه چیز در این من خلاصه میشود و از دینم تنها نماز و روزه بجا آوردنش را بلدم و مرا با اخلاق اسلامی هیچ کاری نیست.
این دنیای بسیاری از مردم من است مردمی که حاضرا از روی یکدیگر عبور کنند تا به خواسته خود برسند بدون ذرهای رنجش, مردمی که در دینشان اما ملاک چیز دیگری است.
این راه پر از سختی شیرین درون است این راه مسیرش, خم ابروی کمون است
ملاک، زندگی کردن و رسیدن به آرامش دیگران است از خود گزشتن و خدایی شدن است خود را ندیدن و خدا را خریدن است، فدا شدن برای مذهب و گذشت؛ ستون استوار اخلاقی آن است.
و اما ماه رمضان ماهی که در آن مهمان خوبترین در همه جهانیم، ماهی که در آن اوج گذشتن از نفس و خود خواهیهایش رقم میخورد، ماه بهتر شدن، خوب دیدن، سختی کشیدن و به دیگران رسیدن.
ماهی که مولاییی بزرگ در منش، ایمان و اخلاق را به میهمانی همیشگی میزبان میبرد و ما را در این تفکر جا میگذارد که زندگی به واقع یعنی چه....
آیا زندگی همین دویدنها و نرسیدنهای ما است؟ آیا زندگی پول و امکانات خوب مادی است با کمی چاشنی دین که در نماز و روزه خلاصه میشود؟ آیا زندگی ماندن برای دنیا است یا رفتن برای ماندن دین و مذهبت؟ زندگی همین زندگانیهای ما است؟
ماه خدا!!!کدام خدا؟؟؟همان خدایی که ما برای رفاه حالمان مدام در حال تغییرش هستیم؟ چند بار شنیدهایم از زبان مردممان که خدا میبخشد خدا به دل آدم نگاه میکند, فقط رویمان نمیشود بگوییم خدا اشتباه...
این راه خدا را به دل تو مینشاند این راه تو را سمت صفایش میکشاند
تمام شد تمام این روزهای زیبا در این ماه, تمام نخوردنها و نچشیدنها, تمام مبارزات جسم و جان ما با فشارهای حاصل از نخوردن، نخوابیدن، ندیدن و نشیندن، چه بگویم که به پایان رسید یک ماه با خدا نشستن و برخواستن با تمام تدارکاتی که برایش دیده بودیم.
یک ماه خود را قلبا و حقیقتا یا ظاهرا و بدون باور هم رنگ شرایط کردیم، از برنامههای صدا و سیما گرفته تا شرایط ساعت کاری همه و همه خود را برای میزبانی از ماه خدا آماده کردند.
اما تا چه اندازه خالصانه در این مسیر طی طریق کردیم؟ این سئوالی است که در ذهن تمام ما شکل گرفته است، بسیاری میدانیم زیاد موفق نبودهایم؛ اما در پی تغییر نیستیم.
صدا و سیما عادت کرده است در ماه مبارکی چون رمضان تنها ماه را عسلی کند و هر شبکه سریالی را محض پر کردن وقت به تصویر بکشد، سریالهایی که مشخص نیست در این ماه چه حرفی را برای گفتن به مخاطب آماده کرده بودند.
سالها است دیگر به دنبال نوآوری در برنامههای سیما نیستیم، چند سال است که همان برنامههای تکراری را باید در ماهی که هر سال چهره جدیدی از آن را در ایام شبهای قدر دیده می شود را نگاه بیندازیم!
این راه پر از دشمن نور است و نیایش این راه سکوت است نه فغان یک نمایش
درست است نوای ربنای شجریان به هر دلیلی دیگر توفیق پخش شدن در لحظات عرفانی افطار را از دست داده است؛ اما چه اندازه بلبلان ارزشی در این دیار وجود دارند که میتوانند زیبا تر از آن را اجرا کنند، تنها دلی خاص و پاک نیاز دارد...
رمضان آمد و در حال رفتن است؛ اما آیا ما رمضانی شدهایم؟؟؟
این مردم من راه خدا راه قشنگی است این راه نه از بهر دو رویی و زرنگی است
مردم همان مردم با دهانی بسته از خوردن و آشامیدن نه از غیبت و تهمت، وقت اذان که میشود باید با هزار دلهره از خیابان گذر کنیم زیرا رانندگان محترم با سر به سوی سفره افطار میروند!! صبر را چگونه معنا کنم؟
داخل اتوبوس که میشوی هر کس به دنبال پریدن روی صندلی خالی است!! انگار تنها او روزه بوده است ولاغیر، با چه توانی گذشت را معنا کنم؟ به نانوایی که میرسی هر کس میخواهد بار خود را ببندد!! با کمی کمتر خریدن؛ نان به همه خواهد رسید، چگونه همکاری را میشود معنا کرد؟
ماه رمضان ماه خدا خواهد بود آن سان که انسانهایش انسانی رفتار کنند، حداقل یکی از آداب اخلاقی، اسلامی و قرآنی را رعایت کنند,؛ اما ما نمیخواهیم جز خود و تنها (خود) کس دیگری را ببینیم.
ماه رمضان راه است, راه رسیدن به خداوند....
ای مردم من راه خدا راه قشنگی است این راه نه از بهر دو رویی و زرنگی است
این راه خدا را به دل تو مینشاند این راه تو را سمت صفایش میکشاند
این راه پر از سختی شیرین درون است این راه مسیرش خم ابروی کمون است
این راه منیر است و تو ماه این مسیری تا سمت خدایی به همه خلق امیری
این را تو را خاک کند خاکی خاکی دنیا شود از مسلک تو شاکی شاکی
این راه نبرد راه به جایی جزء سعادت این راه گشاید هر لبی را به شکایت
این راه پر از دشمن نور است و نیایش این راه سکوت است نه فغان یک نمایش
این راه تو را بیمه کند بهر خدایت این راه یعنی بیرون کن از سینه صدایت
باز هم تمام شد و همه در انتظار روئیت ماه شوال هستند, تا رمضان را به خدایش بسپارند تا سال آینده و دوباره نخوردن، نیاشامیدن، تقدیر و اقبال یک سال در پس شبهای مرد خدا و باید دید امسال از پس ماه خدا چند انسان دوباره متولد شدند.