به گزارش «خبرگزاری دانشجو»-یادداشت دانشجویی*؛ امروزه نياز به بيان اهداف انقلاب و تبيين آنها بيشتر از هر چيزي به چشم ميخورد، انقلاب و شهدا و اهداف عالي آنها خطر تحريف را به شدت احساس ميکنند.
براي جلوگيري از اين حركت حساب شده و مطابق ميل دشمن، بايد انقلاب، اصول، مباني و پارادايم هاي آن را براي نسلي كه در سالهاي اوج مبارزه عليه طاغوت حضور نداشته اند، روشن ساخت.
چند نكته ي حائز اهميت را در اين باب بايد مد نظر قرار داد: اول اينكه نهضتي كه از سال ٤٢ آغاز و سال ٥٧ به پيروزي رسيد، مبناي حركتش برخاستن و قيام عليه ظالم بود و پس از پيروزي بر طاغوت درون مرز ايران، به فكر همه گير كردن آن در منطقه و در سطح والاتر در جهان افتاد، كه الحق امام راحل راه را درست نشان دادند، زيرا يك دشمن شناس قهار و بي بديل بودند.
نكته بعد اين كه، ثابت شده كه هميشه هم دشمني ها مستقيما" از خارج نبوده و خيلي از اوقات هم سفيهان و قدرناشناساني از بطن خود نهضت هستند در اين بين، كه بي جيره و مواجب و شايد هم بخاطر وعده حكومت بر ري هيزم اين آتش را، كه آتش به تاراج بردن نهضت عزيزمان است، يا فراهم نمودند و يا خود، هيزم آن شدند كه در جريان سالهاي منتهي به حال، تاريخ گواه اين دشمني ها، ريزش ها و حماقت هاست.
نكته سوم، تحولات و فشارهايي ست كه براساس سوء مديريت دولت هاي پس از دفاع مقدس بر ملت شريف وارد آمد و پس چندين سال پر فراز و نشيب، كم كم با فرسايشي بودن اين فشارها و تاثيرات آن بر معيشت روزمره مردم و عدم عمل به مفاهيم و بنيان هاي اسلامي در اقتصاد و فرهنگ و بسياري از مقولات ديگر حتي سياست، اين فكر به ذهن خطور ميكرد كه پس، پشت انقلاب زمين خورده است.
نتيجه اين ميشود كه مبارزه با طاغوت بيهوده است، زيرا اگر درست بود راه خود را مييافت و به پيش ميرفت زير اين گونه فشار هاي رواني و اقتصادي دنيا كمر خم نميكرد و (شايد به زعم يك عده) با شكست مواجه نميشد.
اما وجه بسيار زيباي ماجرا كه اگر مورد توجه قرار گيرد بسيار راهگشا خواهد بود، اين است كه هرگاه در سرتاسر دنيا، در طول تاريخ، بخواهند حكومتي را ناكارآمد نشان دهند، يكي از راه هاي آن اين است كه دشمن آن را دوست و يا دشمن آن را بسيار قوي جلوه ميدهند.
در اين بين اكنون نياز است كه همه ي نهادها، مؤسسات، پژوهشگران و صاحبان قلم و سخن، دشمن انقلاب را براي نسل سوم و چهارم انقلاب نمايان و دشمني وي را واكاوي و علل آن را وارسي و كالبد شكافي نمايند.
زيرا وقتي اميد از خدا و نظام برخاسته براي رضاي او قطع شود، اميد به شيطان در دل انسان ها جرقه ميزند و اين مهلك ترين ضربه ي ممكن براي انقلاب برپايه ي توحيد است.
روزي جهان استعمارگر و استثمارگر غرب يك ژاندارم و يا ديكتاتور را در هر يك از مستعمره هاي خود ميگماشت، تا اهداف آن را پيگيري كند.
اما امروز ديگر واقعا" اينطور نيست، در اين دوره با فرستادن پيامبران دروغين خود(همان ماهواره ها) به هرخانه و تسخير قلب و ايمان و سلب اميد به خدا از مردم، مقاصد خود را جامه ي عمل ميپوشاند.
جوان امروز بايد بداند روزي شاه پهلوي را همين آمريكا ي جنايتكار كودك كش در كشور بر كرسي قدرت نشاند، پس مبارزه با شاه پهلوي و طاغوت، همان مبارزه با سيستم پوشالي آمريكاست، جنگ با ايادي شيطان همان جنگ با شيطان است.
اما از آن زمان كه دولت هاي ناموفق پس از دفاع مقدس،مانيفست جديدي از رويه ي انقلابي بودن ارائه نمودند مثلا" سازش با دشمن، عدم احقاق حقوق مظلوم و... و ناكارآمدي خود را به پاي انقلاب و پايه هاي حركت آن گذاشتند، اين به تك تك آحاد ملت القاء شد كه پس انقلاب ناكارآمد و دشمني با شيطان ( غرب) نيز عبث است.
حال عده اي با شعار گفتگوي تمدن ها و عده ي ديگري نيز با شعار تعامل سازنده با غرب، اين جريان را پيگيري نمودند كه هدف اصلي همان عدم تنش و تقابل با كانون هاي قدرت و ثروت در دنياست دقيقا" برخلاف نظرات و رهنمودهاي امام راحل، و وقتي اميد به خدا و وعده هايش كمرنگ شود، بتي ساخته ميشود در ذهن انسان ها كه به اصطلاح كدخدايي ميكند در دوران و جهان و اين همان «كيد شيطان» است.
حال خطري كه بيش از هرچيزي نهضت عظيم و مردمي مان را تهديد ميكرد و همچنان ميكند، قطع اميد عمومي از انقلاب است و باتوجه به آيه ي شريفه ي « ان الله لايغير ما بقومٍ حتي يغيّروُا ما بِانفسهم» چنين بر ميآيد كه تغيير در راه و حركت و عقيده هر قومي، تغيير در سرنوشت و برداشتن نصرت و رحمت خدا را در پي دارد و اين همان خطر بزرگ است.
پس وظيفه و فريضه همه مسئولين و صاحبان فكر، تبيين أهداف انقلاب و آرمانها و افق هاي آن، آماده سازي ذهن ها براي تشكيل دولت اسلامي و تلاش براي آن، كه لازمه رسيدن به تمدن اسلاميِ پيش روست و دادن درك درست از دشمن سرسخت انقلاب، به ملت شهيدپرور ايران اسلامي ست.
اي كاش درك ميكرديم كه در وجب به وجب مرزهاي اين كشور، تكه تكه بدن هاي كساني دفن است كه براي اهتزاز پرچم الله و انقلاب جان خود را فدا كردند، كساني كه شيريني قدم برداشتن در راه حق را بر تلخيِ آنچه در آن ميگذرد و سختي هاي وي ترجيح دادند و ٢٧٠ شهيدي كه اخيرا" تشييع شدند پيام آوران و سفيران همه آن گلگون كفنانِ خفته در خاك هستند كه بگويند؛ دشمني كه امروز دست دوستي دراز ميكند، چنگالش به خون هزاران جوان اين خاك آغشته است، اين همان گرگي ست كه امروز تنها در لباس ميش، به خاك كشيدن پرچم نهضت روح خدا را در سر مي پروراند، بايد از آن حذر كرد.
مرتضي مهريار_ دانشجوی رشته مهندسی صنایع دانشکده فنی فومن دانشگاه تهران
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.