گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، فرهاد ایزدی؛ به طور واضح مي توان گفت که بعد از روي کار آمدن ترامپ، روابط بين کشورهاي عربي با آمريکا شدت گرفت. نقطه عطف اين ماجرا را مي توان سفر ترامپ به عربستان و چپاول ميليون ها دلار پول از اين کشور و گاوشيرده خطاب کردن رژيم سعودي دانست.
عربستان و امارات از حضور منطقه اي و نفوذ ايران در کشورهاي خاورميانه هراس دارند و به نوعي ايران را در اين زمينه رقيب خود مي دانند. عربستان همواره تلاش داشته است که به پشتوانه آمريکا، خود را ژاندارم منطقه معرفي کند و ترامپ نيز به آنها اين وعده را داده بود که در برابر ايران از اين آنان حمايت کند و ايران را به زانو درآورد.
کشورهاي حاشيه خليج فارس حساب ويژه اي روي ترامپ و طرح فشار حداکثري او باز کرده بودند و بسيار اميدوار بودند که با ترامپ بتوانند قدرت خود در منطقه را افزايش دهند و در اين راه از هيچ تلاش و هزينه اي خودداري نکردند.
اما واقعيت چيز ديگري است! فشار حداکثري ترامپ با مقاومت حداکثري از سوي حکومت و مردم ايران خنثي شد و ايران توانست تمام اميد آمريکا و هم پيمانان سعودي و اماراتي اش را نااميد کند. اخراج برايان هوک به عنوان يکي از مسئولان اجراي طرح فشار حداکثري، نويد اين پيروزي بزرگ را داد و حالا با شکست قريب الوقوع ترامپ در انتخابات پيش رو، مي توان نمود شکست هاي ترامپ را بيش از پيش حس کرد.
ترامپ در زمان روي کار آمدنش با چالش هاي زيادي دست و پنجه نرم مي کرد. جنگ سوريه، حضور نظامي ايران در لبنان به وسيله حزب الله، جنگ يمن، داعش و حضور فعال ايران در عراق از مهمترين اين چالش ها بودند. عربستان و ديگر کشورهاي حاشيه خليج فارس توقع داشتند با حضور ترامپ، در اين مناطق ورق به نفع آنها برگردد.
ترامپ و هشتاد کشور هم پيمانش در جنگ سوريه شکست سنگيني را از محور مقاومت متحمل شد و هرگز نتوانست بشار اسد را براندازي و سوريه را تجزيه کند. به علاوه داعش دست پخت آمريکايي ها نيز به صورت کامل توسط ايراني ها نابود شد.
به علاوه فشار حداکثري ترامپ عليه ايران نتوانست مانع حمايت هاي ايران از نيروهاي مقاومت شود و حزب الله لبنان در زمان رياست جمهوري ترامپ بيش از پيش تجهيز و مسلح شده است و شوآف اخير مکرون در لبنان نيز نتوانست کاري از پيش ببرد.
با حضور پررنگ تر ايران در يمن و حمايت همه جانبه از حوثي ها، ائتلاف امارات و عربستان که مستقيما تحت حمايت آمريکا و اسرائيل بودند، نيز شکست هاي بي سابقه اي را قبول کردند. نقطه عطف اين حضور موفق ايران در يمن و به زانو درآمدن رژيم سعودي را مي توان در حمله پهبادي نيروهاي يمني به تاسيسات نفت آرامکو جستجو کرد. حملاتي که در يک شب، توليدات نفت عربستان را به نصف کاهش داد. اين حملات همچنين خشم عربستان از آمريکا را برانگيخت. زيرا سيستم پاتريوت گران قيمت آمريکايي مستقر در اين پالايشگاه نتوانست جلوي موشک باران نيروهاي مقاومت را بگيرد.
ترامپ همچنين به دنبال کاهش حضور ايران در عراق و خلع سلاح از نيروهاي حشدالشعبي بود. در زمان او تظاهرات هاي بسياري در بغداد صورت گرفت. او تلاش مي کرد با عمليات رواني و اختلاف افکني ميان ايران و عراق، جلوي نفوذ ايران در اين کشور را بگيرد. اما با شهادت سردار سليماني و ابومهدي المهندس و به لطف مراسمات فرهنگساز اربعين، اين وحدت چشمگيرتر از قبل شد و تشييع ميليوني پيکر اين دو شهيد در خاک عراق، اين نقشه ترامپ را نيز ناتمام گذاشت و امروز حضور نيروهاي مقاومت در خاک عراق در بهترين حالت خود قرار دارد. حال اين آمريکاست که ناچار به خروج از عراق است. تا جايي که ترامپ در سفري که به عراق داشت، اذعان داشت که در سه سال آينده آمريکا به صورت کامل از عراق خارج مي شود.
کشورهاي حاشيه خليج فارس با حمايت مستقيم و غيرمستقيم از ترور سردار سليماني توسط آمريکا، توقع داشتند که با نبود مغز متفکر ايران در خاورميانه، حضور منطقه اي ايران را به کل فروبپاشند. شهادت سردار سليماني را مي توان به عنوان نااميدي ترامپ در تمامي نقشه هاي قبلي اش تفسير کرد.
شهادت سردار سليماني هم نتوانست آمريکايي ها و متحدان عربي اش را در رسيدن به خواسته هايشان کمک کند. شهادت سردار سليماني نه تنها جلوي نفوذ منطقه اي ايران و حمايت از نيروهاي مقاومت را نگرفت، بلکه عزم و اراده ملت و حکومت ايران را براي نابودي اسرائيل و بيرون کردن آمريکا از منطقه شدت بخشيد.
به علاوه حمله ايران به پايگاه آمريکايي عين الاسد که به عنوان مرحله اول انتقام سخت خون پاک سردار سليماني انجام شد، هيمنه آمريکا را فرو ريخت و ترس جامعه جهاني از اين ابرقدرت را به سخره گرفت. همچنين عدم توانايي آمريکا در پاسخگويي به اين حمله موشکي، نوعي بازدارندگي براي ايران به وجود آورد و همين بازدارندگي نوعي شجاعت مضاعف به ايرانيان تزريق کرد که با تکيه به آن، سرداران بلندپايه سپاه امروز سخن از مرحله دوم انتقام سخت، خروج آمريکا از منطقه و نابودي اسرائيل مي زنند.
ترامپ با اقدامات غلطش، خروج آمريکا از منطقه را سرعت بخشيد. اسرائيل و کشورهاي حاشيه خليج فارس مي دانند که خروج آمريکا از منطقه حتمي است و از اين بابت نگراني هاي بسيار زيادي دارند. آن ها از تنها شدن با غول مقاومت در منطقه مي ترسند. اين ترس اسرائيل و کشورهاي عربي را به يکديگر بيش از پيش نزديک کرده است. اين کشورها سعي دارند با اعلام عادي سازي روابط با اسرائيل، نوعي ائتلاف را عليه نيروهاي مقاومت در منطقه ايجاد کنند.
اعلام عادي سازي روابط ميان کشورهاي عربي حاشيه خليج فارس با اسرائيل از هراس و شکست آنها در سياست هاي خصمانه شان در قبال ايران خبر مي دهد. آمريکا در حال خروج از منطقه است و براي آرام کردن رژيم هاي عربي که دل به حمايت هاي ترامپ بسته بودند، آن ها را دلخوش به حمايت هاي اسرائيل کرده است.
قدري تامل کنيد و به جملات بالا فکر کنيد. عربستاني که قرار بود حامي منافع آمريکا و اسرائيل در منطقه باشد، حالا دل به حمايت هاي اسرائيل بسته است! اين چه معنايي به جز شکست ذليلانه محور عبري_عربي_غربي در خاورميانه دارد؟
فرهاد ایزدی - کارشناسی علوم تربیتی دانشگاه آزاد
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.