گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، مشارکت مردم در انتخابات همواره یکی از مولفههای قدرت جمهوری اسلامی بوده؛ با این وجود کاهش مشارکت مردم در انتخابات در یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی نگرانیهایی را در بین مسئولان و دلسوزان نظام به وجود آورده است.
اگر چه امروز برخیها کاهش سطح مشارکت مردم در انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای شهر و روستا را فرصتی برای پیروزی جناح مطبوع خود در این انتخابات میدانند؛ اما رهبر معظم انقلاب طبق روال هر انتخاباتی بر ضرورت مشارکت گسترده مردم در انتخابات تاکید داشته اند. مسئلهای که نباید از آن غافل شویم این است که ضعف عملکرد دولت نقش به سزایی در کاهش مشارکت مردم در انتخابات مجلس شورای اسلامی داشته و قطعا روند موجود نیز میتواند به تکرار نتیجه این انتخابات در انتخابات ریاست جمهوری منجر شود؛ مگر اینکه در فرصت باقیمانده تا برگزاری دو انتخابات سرنوشت ساز کشور در سال ۱۴۰۰ شرایطی فراهم شود که مردم رایحه پیشرفت کشور را به ویژه با اقدامات انقلابی نمایندگان مجلس استشمام کنند.
با این اوصاف «خبرگزاری دانشجو» در گفتگو با مقصود درودی دبیر شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی، متین فارابی عضو شورای مرکزی جنبش عدالتخواه دانشجویی و رضا قلعه نوئی قائم مقام اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان به بررسی تبعات کاهش مشارکت مردم در انتخابات و همچنین دستاوردهایی که افزایش مشارکت برای کشور در پی دار، پرداخته است.
دانشجو: در مردم سالاری دینی یکی از مصادیق برجسته، مشارکت مردم در سرنوشت و مدیریت کشور است، چقدر این موضوع در مبانی فکری حاکم بر مدیران کشور موضوعیت دارد و به آن عمل شده است؟
درودی: یکی از مهمترین اتفاقات سال ۱۴۰۰ برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای شهر و روستا است که در خرداد ماه برگزار میشود؛ با این وجود امیدوارم در قدم اول مشارکت مردم در این انتخابات با توجه به نقش مهمی که در فضای کشور و انتخاب حاکمان و مدیران دارند بالا باشد و در گام دوم رئیس جمهوری روی کار بیاید که با عبرت گرفتن از هشت سال تجربه تلخ اداره کشور بتواند ما را به ریل پیشرفت برگرداند و روزهای خوبی در آینده کشور رقم بخورد. همچنین امیدوارم که نتیجه انتخابات پیش رو منجر به حذف نگاه افراطی به غرب و تحقق اقتصاد مقاومتی با اتکاء به جوانان و ظرفیتهای داخل شده و به تبع آن با رونق گرفتن تولید ملی شاهد بهبود اقتتصادی و معیشتی در کشور باشیم.
اگر به اواخر دهه ۴۰ و حتی دهه ۵۰ برگردیم میبینیم که در تشکیل نظام اسلامی و شکل گیری مقدماتی که به انقلاب اسلامی ختم میشود امام خمینی در جریان روشنگرهایی که علیه شاه و حکومت پهلوی داشته اند همواره از نقش مردم به عنوان مهمترین نقش در مبارزه با حکومت پهلوی یاد میکنند و میگویند مردم هر کاری را که بخواهند میتوانند انجام دهند که این نگاه هم به پیروی از اهل بیت (س) و مکتب اسلام است که امام بهترین مفسر آن در آن برهه بوده است.
یکی از تفاوتهای انقلاب اسلامی با سایر انقلابها متاثر از نوع نگاه امام خمینی به نقش محوری مردم در انقلاب و مدیریت کشور است. چون بعضا ممکن است تغییر حکومتها توسط قوای نظامی کشورها رقم بخورند و یا بعضا ممکن است انقلابها صوری بوده و صرفا انتقال قدرت از نسلی به نسل دیگر صورت بگیرد؛ اما انقلاب اسلامی انقلابی کاملا مردمی و خودش بود که با روشنگریهای بزرگانی همچون امام خمینی و رهبر معظم انقلاب و متاثر از آموزههای قرآنی و در قالب مردم سالاری دینی رقم خورد.
واقعیت این است که پس از وقوع انقلاب اسلامی رفته رفته نقش مردم در مدیریتهای کشور کمرنگ شده و این در حالی است که در اوایل انقلاب حتی خود انقلاب هم برای اینکه از پشتوانه مردمی و سیاسی برخوردار باشد در معرض رای مردم قرار گرفت و یا در قدم بعدی قانون اساسی به عنوان یک سند قانونی، حقوقی و تخصصی نیز با تاکید امام خمینی و با رای مردم به تصویب رسید.
در قانون تصریح شده که روسا و مدیران عالی کشور از جمله رئیس جمهور و رئیس قوه مقننه باید بر اساس رای مستقیم و یا غیرمستقیم مردم انتخاب شوند. مضاف بر این هر چه از زمان وقوع انقلاب اسلامی میگذشت شاهد بودیم که نقش مردم متاثر از تفکر مسئولان برای استفاده از ظرفیتهای مردمی در انقلاب نقش پررنگی بوده به گونهای که مردم با بسیج همگانی عملا دفاع مقدس را با وجود سنگ اندازیهای بنی صدر پیش بردند. با این وجود هر چه قدر از این فضاها فاصله گرفتیم شاهد بودیم که از دهههای ۷۰ و ۸۰ و تا به امروز مدیران کشورمان خیلی اعتقادی به مشارکت مردم در زمینههای مختلف ندارند.
یکی از نمونههایی که مردم میتوانند در آن مشارکت داشته باشند این است که مسئولان به میان مردم بروند و خود را در معرض نقد و نظر و پیشنهادات مردم قرار بدهند تا مشکلات جامعه را درک کنند؛ اما میبینیم که حداقل در بین مسئولان چند سال اخیر کشور این روحیه کمرنگ شده و این تنها رهبر معظم انقلاب است که به عنوان بالاترین مقام حکومتی کشور با لباسهای مبدل به میان مردم میروند و پای درد و دل آنها مینشینند و حتی در سخنرانی هایشان هم معلوم است که با مردم ارتباط دارند. مثلا ایشان در یکی از سخنرانیهای اخیر خود از بالا بودن قیمتها در ایام عید گلایه کردند و یا در یکی دیگر از سخنرانیهای خود به بالا بودن قیمت پوشک بچه اشاره کردند و این در حالی است که رهبری باید سیساستهای کلی نظام را چینش کند، ولی میبینیم که به خاطر قضیهای مثل گران بودن پوشک بچه هم اظهار نظر میکنند و این نشان میدهد که ایشان در بین مردم حضور دارند و مشکلات آنها را میداند؛ اما رئیس قوه مجریه ما اینگونه نیست به گونهای که میتوان گفت رئیس جمهور از فضای مردمی فاصله گرفته و خود را در معرض نقد مردم قرار نمیدهد و به نوعی مردمی سالاری دینی و نقش مردم در پیشبرد امور دولتی را کمرنگ میداند.
فارابی: اگر مشارکت مردم در تعیین سرنوشت و مدیرست کشور از مصادیق برجسته مردم سالاری دینی باشد؛ بر این اساس مردم باید بتوانند خواسته و تمایل خود برای تغییر را به دست خود رقم بزنند؛ اما متاسفانه در سالهای اخیر شاهد این بوده ایم که خواستههای مردم تا حدود زیادی نادیده گرفته شده اند و در واقع یکی از دلایل کمرنگ شدن امید در بین مردم طی سالهای اخیر نیز متاثر از نادیده گرفتن خواستههای آنها بوده است.
امید در مردم زمانی به وجود میآید که امکان و اجازه تغییر وجود داشته باشد و از طرفی به حرف مردم اهمیت داده شود؛ اما ما امروز در نظام اداری کشورمان شاهدیم که رویهها به وضوح ضد مردم و ضد جمهور هستند و وضعیتی ضد مردمتر از وضعیت کنونی هم وجود ندارد؛ از این رو تا زمانی که سیستم بروکراتیک و حتی سازوکارهای تصمیم گیری و سیاست گذاریهای کلان ما در انگیزه و علاقه مردم تاثیری نداشته باشند معنایش این است که اصلا جمهوریت تحقق پیدا نکرده است.
دانشجو: یکی از مصادیق مهم مشارکت در کشور انتخاباتها است، شما اهمیت انتخابات را در چه میدانید؟
درودی: یکی از مهمترین مصادیق در رابطه با اینکه مردم به صورت غیرمستقیم در اداره کشور نقش دارند حضور آنها در انتخاباتها و پای صندوقهای رای است چرا که انتخابات بر امور مهم کشوری همچون انتخاب رئیس جمهور که شخص اول قوه مجریه محسوب میشود و میتواند ریل گذاری کشور را حداقل برای یک دوره چهار ساله و یا حداکثر برای یک دوره هشت ساله تغییر دهد دلالت دارند. از طرفی یکی دیگر از دلایل اهمیت انتخاباتها این است که معمولا در فضای انتخاباتها نگاه همه دنیا به انتخاباتهای مهم است به گونهای که کشورهای مختلف و رسانههای وابسته به آنها متناسب با میزان مشارکت مردم در یک انتخابات سیاستها و راهبردهایی را در راستای تعامل و یا عدم تعامل و یا اعمال فشار یا عدم اعمال فشار نسبت به کشور مورد نظر طراحی میکنند. با این وجود میتوان گفت حضور مردم در انتخاباتها مهمترین مصداق مردم سالاری دینی در کشورمان است.
فارابی: انتخاباتها قطعا خیلی اهمیت دارند؛ البته متاسفانه باید بگوییم که در حال حاضر جمهوریت، جمهوری اسلامی صرفا در انتخاباتها خلاصه شده و این به نظر میرسد آن چیزی نبوده که ما از اول انقلاب در پی آن بوده ایم. در واقع اینکه مردم در انتخابات شرکت کنند و از این طریق بر سرنوشت خود حاکم شوند و بتوانند آینده کشور را بسازند این یکی از مسیرهای ساختن ساختن کشور است. با این وجود سازوکارهای دیگری مانند رفراندوم، تقویت نهادهای مردمی و مدنی و تقویت تشکلهای صنفی نیز وجود دارند که مردم بتوانند به طور مستقیم در تصمیم گیریهای کلان کشور درگیر شوند؛ اما استفاده از این ظرفیتها و به ویژه استفاده از ظرفیتی مانند رفراندوم به دلیل هراس سیاسی که نسبت به آن وجود دارد، مغفول مانده است.
وقتی که ما فضای مشارکت جمهوریت را صرفا به فضای انتخابات محدود میکنیم و از طرفی هم وقتی مردم طی انتخاباتهای مختلف به این نتیجه میرسند که رای آنها اثری ندارد و تغییری هم رخ نمیدهد خب در انتخاباتهای بعدی مشارکت نمیکنند. در واقع ما زمانی میتوانیم کاری کنیم که حس مردم عوض شود که علاوه بر انتخابات، بسترهای دیگر مشارکت را هم فراهم کنیم؛ مثلا در تصمیم گیریهای کلان اجازه بدهیم که رفراندوم برگزار شود و در سطحهای خرد، مطالبات صنفی و مطالبات منطقهای اجازه دهیم تا تشکلهای صنفی، مردمی و کارگری شکل بگیرند تا این تشکلها بتوانند در تصمیم گیریها نقش آفرینی جدی کنند تا هم تمرکز قدرت در نهادهای رسمی به سایر بخشها پخش شود و هم مردم بتوانند در تصمیم گیریها و در قدرت نقش داشته باشند.
قلعه نوئی: قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بهعنوان میثاق ملی و هویتی نظام جمهوری اسلامی ایران در اصول متعددی بر مشارکت مردمی و حق تعیین سرنوشت توسط مردم صحه گذاشته است. انتخابات، هم حق ملت است، هم یک وظیفه ملی است. نظام جمهوری اسلامی، نظامهای انتصابی قدرتها را نسخ کرد و انتخاب مردم در مدیریت کشور را نهادینه کرد. این حق آحاد ملت است که بتوانند انتخاب کنند و در تعیین مدیریت کشور دارای نقش باشند. از سوی دیگر وظیفه هم هست؛ به این خاطر که این شرکت میتواند روح نشاط و احساس مسئولیت را همیشه در جامعه زنده نگه دارد و حضور مردم درصحنه را به رخ دشمنان این ملت بکشد.
دانشجو: تحقق مشارکت پر رنگ مردم در انتخابات به چه موئلفههای وابسته است؟ چگونه میتوان مشارکت حداکثری را محقق کرد؟
درودی: مهمترین مولفهای که حضور مردم در انتخابات به آن وابسته است این است که مردم احساس کنند که در سیستم مدیریتی و کارآمدی کشور موثر هستند؛ چرا که اگر این احساس در مردم ایجاد شود که انتخاباتها فرمایشی و یا مدیران انتصابی هستند پای صندوقهای رای حضور پیدا نمیکنند؛ ولی اگر مردم احساس کنند که رایشان رای مهمی است و سود و ضرر کشور در گرو رای دادن آنها است پس در این صحنه نیز نقش خود را به درستی ایفاء خواهند کرد.
یکی دیگر از مولفههایی که در افزایش مشارکت مردم در انتخاباتها اثرگذار است این است که دولت قبلی چگونه عمل کرده و چگونه کارآمدی نظام را به اثبات رساند است. واقعیت این است که اگر دولتها بتوانند کارآمدی نظام را به اثبات برسانند مردم این انگیزه را مییابند که مثلا به خاطر تثبیت وضعیت اقتصادی و معیشتی خود در انتخابات مشارکت کنند؛ اما متاسفانه آنچه را که ما در تمام دولتهای بعد از انقلاب مشاهده کرده ایم این است که روسای جمهور در دور دوم مسئولیت خود وضعیت اقتصاد را بدتر از روز اول کرده اند و این برای مردم ناامید کننده بوده است. با این اوصاف میتوان گفت که در انتخاباتی مانند انتخابات ریاست جمهوری نقش مدیران دولتی، رئیس جمهور و هیات دولت در افزایش و یا کاهش میزان مشارکت مردم در انتخابات نقش تعیین کنندهای است.
دوقطبی سازیها از جمله عواملی هستند که میتوانند در افزایش مشارکت مردم در انتخابات موثر باشند و قطعا اگر این دو قطبی سازیها، دوقطبی سازیهای صادقی به شمار بیایند و در نهایت رقابت هم بین دو کاندیدا باشد میتوانند در افزایش مشارکت اثرگذار باشند به گونهای که در انتخابات سال ۸۸ و در جریان رقابت بین احمدی نژاد و میرحسین موسوی شاهد چنین روندی بودیم.
فارابی: زمانی مشارکت اتفاق میافتد که امید به تغییر وجود داشته باشد. در واقع ما باید به مردم این پالس را بدهیم که انتخاب آنها اثر دارد و منجر به ایجاد تغییر میشود. در واقع مشارکت حداکثری زمانی رخ میدهد که مردم حس کنند انتخاب آنها باعث میشود که اوضاع تغییر کند و اگر این امید به تغییر وجود نداشته باشد قطعا مشارکتی هم اتفاق نخواهد افتاد.
قلعه نوئی: تحقق مشارکت بهطور مستقیم با بعضی از مؤلفهها همچون اعتماد سیاسی، مهارتهای مشارکتی و احساس اثربخشی سیاسی پیوند مستقیم دارد.
از سوی دیگر متغیرهای اقتصادی همچون مشکلات معیشتی و نارضایتی از عملکرد مسئولان، میزان تورم، نرخ بیکاری و رشد اقتصادی نیز از دیگر عواملی است که بر میزان مشارکت مردم در انتخابات تأثیر داشته است.
عوامل بینالمللی مانند فشارهای خارجی، تهدید به جنگ، تحریمهای بینالمللی، سطح منازعات منطقهای، میزان مراودات کشور با دیگر کشورهای دنیا و میزان همپیمانان و دشمنان نیز، از جمله عوامل موثر در میزان مشارکت سیاسی مردم بوده است.
دانشجو: آیا بستری غیر از انتخابات وجود دارد که مردم در مدیریت و تصمیم گیریها تاثیر باشند؟ چقدر این بسترها توسعه پیدا کرده است؟
درودی: مشارکت مردم در تصمیمات نظام یک مشارکت مستقیم، مستمر و دو طرفه است؛ پس این نوع از مشارکت باید همواره وجود داشته باشد تا مردم بتوانند راحت و بدون ترس نظر خود را در مورد حاکمان بیان کنند. اما در خصوص اینکه باید بسترهایی فراهم شود تا راه ارتباطی بین مردم و مسئولان برقرار شود یقینا فضای مجازی یکی از راهکارهای فراهم کردن بستر این ارتباط به حساب میآید و از طرفی همان طور که پیشتر اشاره شد یکی از راهکارهای افزایش این ارتباط این است که مسئولین بین مردم بیایند تا بتوانند مشکلات آنها را فهم کنند و از طرفی در تصمیم گیریها از نظرات و نقدهایشان بهره ببرند.
بعضا شاهدیم که تشکلهای دانشجویی راهکارهایی را ارائه میکنند که میتوانند در کمک به قوه مجریه و دیگر قوا موثر باشند؛ مثلا بسیج دانشجویی با راه اندازی نهضت مسئله محوری به دنبال این است که مسئلهها را از دل مردم استخراج کند و به عنوان یک حلقه میانی بین مردم و دولت به ارائه راهکارهای حل این مسائل بپردازد. پس بسترهایی به غیر از انتخابات برای مشارکت مردم در مدیریت و تصمیم گیریهای کشور وجود دارند؛ اما اینکه این بسترها چقدر در جمهوری اسلامی توسعه پیدا کرده اند ما هنوز در ابتدای این راه قرار داریم. به هر روی این مسئله میطلبد که مدیران به حلقههای میانی مانند تشکلهای دانشجویی، هیاتها و سازمانهای مردم نهاد اعتماد داشته باشند و از سوی دیگر مردم هم انقلاب و نظام را از خود بدانند و بتوانند در عرصه مدیریتی حرف برای گفتن داشته باشند و به راحتی نظرات خود را ارائه دهند.
فارابی: علاوه بر نهادهای مدنی مردم نیز به عنوان یک شهروند عادی باید در سطوح پایین و در قالب تشکلهای سیاسی دارای قدرت سیاسی باشند نه اینکه صرفا قدرت سیاسی را در این بدانیم که حتما یک نفر رئیس جمهور، نماینده مجلس و یا عضو شورای شهر باشد که از چنین قدرتی بهرهمند شود.
مسئلهای که وجود دارد این است که واقعا بنده نمیدانم چرا تا این حد نسبت به برگزاری رفراندوم در کشورمان حساسیت وجود دارد. معتقدم اگر مردم در موضوع افزایش قیمت بنزین این فرصت را پیدا میکردند که بتوانند در این رابطه تصمیم گیری کنند این مسئله میتوانست به افزایش مشارکت آنها در انتخاباتها کمک کند؛ به هر روی اگر مردم در سطح خرد بفهمند که فعالیت سیاسی آنها اثرگذار است حتما سطح مشارکت آنها هم بیشتر خواهد شد.
دانشجو: مشارکت مردم در انتخابات همواره یکی از مولفههای قدرت جمهوری اسلامی در عرصه داخلی و بین المللی بوده است. به نظر شما این مشارکت در مجموع چه دستآوردهای سیاسی و اجتماعی را میتواند برای کشور رقم بزند؟
درودی: اینکه مشارکت حداکثری میتواند چه آوردههای سیاسی و اجتماعی را رقم بزند ما میتوانیم به راحتی این آوردهها را در بیانات رهبر معظم انقلاب جستجو کنیم. بیشترین تاکید رهبر معظم انقلاب در انتخاباتها روی مشارکت حداکثری است و این موضوعی است که باید ببینیم چرا تا این حد برای ایشان دارای اهمیت است؟ با استناد به بیانات رهبری یکی از آوردههای سیاسی بالا بودن میزان مشارکت در انتخاباتها تاثیر بین المللی این موضوع بر سرنوشت کشورمان است؛ چرا که کل نظامهای سیاسی دنیا به طور ویژه به انتخاباتها ایران نگاه میکنند و برای آنها مهم است که چند درصد از مردم پای صندوقها رای میآیند تا به واسطه آن بتوانند روابط خود را با کشورمان تنظیم کنند. با این وجود اگر میزان مشارکت مردم پای صندوقهای رای کم باشد این نشان میدهد که مردم نسبت به کارآمدی نظام و حتی کارآمدی اسلام ناامید شده اند و از طرفی دشمن با استفاده از این فرصت میتوانند فشار بیشتری به کشورمان وارد کنند، چون میداند که مقاومت مردم شکسته شده و با توجه به شعارهایی که به وجود میآورند میتوانند جو را به مانند اتفاقات سال ۸۸ در داخل متشنج کنند
مشارکت حداکثری در انتخابات میتواند یک پشتوانه برای دولتی باشد که قرار است با رای مردم قدرت را در دست بگیرد. طبیعتا زمانی که رئیس جمهور بتواند با یک پشتوانه بسیار زیاد سکان قوه مجریه را به دست بگیرد و بداند که تعداد زیادی از مردم به او رای دادند او بار مسئولیت سنگین تری را روی دوش خود احساس میکند و خود را پاسخگوتر میداند و اینگونه میتواند فعالیتهای بیشتر و بهتری را از خود بروز دهد؛ اما اگر رئیس جمهور با رای حداقلی قدرت را به دست گرفته باشد در همان قدم اول ناامید است، چون میداند که خیلی از مردم به او اعتماد نکرده اند و ممکن است این شائبه هم ایجاد شود که رئیس جمهور منتخب خود را رئیس جمهور کسانی که به او رای نداده اند، نداند و همین مسئله موجب میشود تا مشکلات و دو قطبیهایی به وجود بیاید. به عنوان نمونه در انتخابات مجلس به دلیل پایین بودن میزان مشارکت بعضا شنیده میشود که این مجلس، مجلس حداقلی و مجلس یک طیف خواست است و مجلس جمهوری اسلامی نیست و به همین دلیل سنگ اندازیهای بسیار زیادی هم در کار نمایندگان صورت میگیرد؛ از این رو اگر این اتفاق هم برای قوه مجریه پیش بیاید آسیبها و خطرات آن بیشتر خواهد بود.
قلعه نوئی: در واقع سطح مشارکت سیاسی مردم، عموما تابعی از جریانهای بیرونی و انگیزهها و پیشرانهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادیِ درونی است که میتوانند بر میزان حضور مردم در انتخابات تاثیرگذار باشند.
مشارکت حداکثری مردم موجب نا امیدی دشمنان نظام اسلامی خواهد شد و همانطور که مقام معظم رهبری در بیانات خود توصیه کردند، انشاءالله مشارکت حداکثری رقم خواهد خورد.
مشارکت حداکثری باعث میشود تا نظام از پشتوانة مردمی گستردهای برخوردار باشد و بنابراین با تکیه بر این پشتوانه خواهد توانست برنامهها و اهداف بلندمدتی را تدوین نماید. دارا بودن برنامههای کلان و عملیاتی نمودن آنها باعث شده همة امکانات و توانمندیهای کشور در راستای هدفی مشخص بکار گرفته شده و میزان هزینهها کاهش یابد.
تصمیمگیری کلان و عملی ساختن آنها یکی دیگر از الزامات نیل به توسعه پایدار است. زمانی که یک دولت یا یک نهاد سیاسی از پشتوانة مردمی بیشتری برخوردار باشد، قدرت اخذ تصمیمهای مهم در ابعاد داخلی و خارجی افزایش مییابد. در بعد داخلی به جهت پذیرش بیشتر آن از سوی مردم، تصمیمگیریها علاوه بر برخورداری از سهولت بیشتر، زمینه اجرایی شدن آنها نیز فراهم میشود. در بعد خارجی نیز توافق اکثریت مردم یک جامعه در مورد یک مسأله باعث میشود تا سیاستمداران با انگیزه و شجاعت بیشتری اهداف خود را دنبال نمایند.
دانشجو: در انتخابات اخیر مجلس شورای اسلامی شاهد کاهش سطح مشارکت مردم بودیم به نظر شما چه آسیبهایی موجب میشود تا میزان مشارکت مردم در صحنهای که میتواند سرنوشت کشور را رقم بزند کاهش پیدا کند؟
درودی: از جمله آسیبهایی که میتواند میزان مشارکت را تهدید کند این است که عدهای خواسته یا ناخواسته و یا از روی جهالت و یا خیانت به ناامید کردن مردم برای حضور در پای صندوقهای رای میپردازند؛ مثلا در جبهه اصلاحات میبینیم که عدهای در حال خط دهی در جهت ناامید کردن مردم با هدف کاهش سطح مشارکت در انتخابات هستند و متاسفانه خط دهی این افراد هم تاثیر گذار است و مردم به حرف لیدرهای این جریانات گوش میدهند.
یکی دیگر از آسیبهایی که میزان مشارکت را تهدید میکند بداخلاقیهای سیاسی است که بعضا صورت میگیرد. به گونهای که ممکن است یک نفر، فرد دیگری را به صورت غیراخلاقی از صحنه انتخابات خارج کند و یا اتفاقاتی بیفتد که بعضا تهمتهایی به افراد و جریانات زده شود به هر روی این بداخلاقیها ممکن است بخشی مردم را به این نتیجه برساند که در انتخابات شرکت نکنند و از رفتن پای صندوقهای رای دلسرد شوند.
مهمترین آسیبی که میزان مشارکت را تهدید میکند این است که عملکرد دولت مستقر موجب ناامیدی مردم از کارآمدی دولت شده باشد. در واقع اگر مردم به این باور برسند که دولت و نظام جمهوری اسلامی نمیتوانند مشکلات آنها را حل کنند دیگر پای صندوقهای رای نمیروند و متاسفانه این اتفاقی است که در دولت فعلی افتاده به گونهای که شاهدیم مردم برای تامین معاش خود به سختی افتاده اند و حتی برای خرید مرغ باید در صفهای طولانی معطل شوند و یا با افزایش قیمتها دست به گریبان باشند.
فارابی: یکی از آسیبهایی که میزان مشارکت را تهدید میکند، این است که ما به سمت انتخاباتهایی با تعداد کاندیداهای پایین برویم. در واقع تعداد پایین کاندیداها اگر نتواند مشارکت را کم کند قطعا کیفیت مشارکت را کاهش میدهد، چون در چنین شرایطی که یک فضای استقلال- پرسپولیسی ایجاد میشود مسائل اصلی و اینکه میخواهیم در حوزه اقتصاد و فرهنگ چه کنیم گم خواهند شد. معتقدم اگر تعداد کاندیداها در رقابتهای انتخاباتی بیشتر باشد آن وقت شاید بشود که زمینه برای طرح مسائل جدیتر فراهم شود و کاندیداها به جای اینکه صرفا روی مسائل سیاسی و مسائل رسانهای مانور بدهند مجبور میشوند که برنامههای تخصصی و اصلی خود را در مسائل جدی و اصلی کشور مطرح کنند.
همچنین دیدگاه قیم مابی و، ولی نعمت مابی سیاسیون نسبت به مردم از دیگر مسائلی اصلی است که موجب میشود تا مشارکت در انتخابات کاهش یابد.
قلعه نوئی: انتخابات ۱۴۰۰ با مشکلات متعدد از جمله جنگ اقتصادی، تحریمها و در نهایت مشکلات کرونایی مواجه است؛ اما تجربه نشان داده که عرق ملی و غیرت دینی تمام موانع را در رویدادهای سیاسی مختلف کنار زده است و به ویژه در رویدادهای سیاسی حماسه حضور را خلق کرده است.