الان یکی از امیدهایم به انتخابات شورای صنفیست که بتوانم به واسطه اعضای شورا مسئله را پیگیری کنم. اما این را نیز میدانم که پیگیریهای درون دانشگاهی کافی نیست.
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو-مطهره مختاری؛ سر و کارم زیاد به خوابگاههای یکی از پردیسهای دانشگاه تهران میافتد. خوابگاه دانشگاه خودم هم که محل ماندن و رفتن و آمدن دائمیام است. یک بار مسئول خوابگاههای دانشگاهمان را دیدم و درباره مشکلی صحبت کردیم و حل شد از همان موقع او لطف بسیاری به من داشت و من فکر میکردم برای حل مشکلات خوابگاه عزمش را جزم کرده.
دوست دانشگاه تهرانیام میخواست هزینه خوابگاهش را بپردازد و آنجا بود که من با خود گفتم خوابگاه مرتب و تمیز و کم سن و سال دانشگاه تهران چه مبلغ مناسبی را از دانشجویانش دریافت میکند درحالی که خوابگاههای نامناسب و پیر دانشگاه خودم به نسبت هزینه گزافی از دانشجو دریافت میکرد.
از دوستان خوابگاهیام پرسیدم تقریبا هیچ کس از این تفاوتها آگاه نبود و بعد از این که قضیه را میفهمید تعجب میکرد. از دانشجویان جز چند جمله غم انگیز و انگشتهای به دهان مانده به من نرسید. مسئول خوابگاه پردیس کشاورزی دانشگاه تهران هم اصلا در دسترس نبود. به سراغ آفای «ت» رفتم. همان مسئول خوابگاههای دانشگاه خودمان.
آقای «ت» حرفهایم را شنید و به من حق داد. گفت: درست است. تبعیض وجود دارد، اما برایم توضیح داد که مقدارمبلغ واریزی دانشجویان را دانشگاه تعیین نمیکند واصلا به حساب دانشگاه ریخته نمیشود. صندوق رفاه بر اساس معیارهایی خوبگاهها را رتبهبندی میکند و بر اساس همان رتبه بندی از دانشجویان موظف به پرداخت هزینهها میشوند.
از خوابگاههای خودمان هم گفت. توضیح داد که ساخت این خوابگاهها به قبل از انقلاب برمیگردد و از ابتدا اصلا کاربری برای اسکان نبوده صرفا محل خوابیدن نظامیان بوده. یعنی خبری از آشپزخانه و سالن مطالعه و تلویزیون و این حرفها نبوده. اتاقها هم یک تخت بودند و جالباسی. واخیرا بعد از سالها بازسازی مورچهای و آهسته، آخرین سینک هم از سرویس بهداشتی جدا شده و بعد از بازسازی آشپزخانه به آن جایی که باید منتقل شده.
ما شورای صنفی نداریم. چون رایها به حد نصاب نرسید. صادقانه بگویم نه از بسیج و نه از انجمن اسلامی انتظار حل مشکل یا حداقل کمک به حل مشکل را نداشتم. در میان دانشجویان خوابگاهی و غیرخوابگاهی هم کسی پیدا نشد که دلش بخواهد برای حل این دست مسائل تلاش کند برای همین هم بود که من برای سوال در مورد ملاکهای رتبهبندی خوابگاهها باز هم تنهایی به آقای «ت» مراجعه کردم و آقای «ت» برایم توضیح داد همین ملاکها نیز هر کدام درجه بندی دارند. مثلا اگر دسترسی دانشجو به سلف و درمانگاه راحت باشد خیلی مهمتر است تا این که عمر خوابگاههایش ۴۰ ساله باشند و کامل بازسازی نشدهباشند. در واقع مثل این است که یک خانه ده متری در شمیرانات داشته باشی و بگویند تو پولدار هستی، چون در آن منطقه زندگی میکنی. اینجا هم، چون دانشگاه ما دسترسی بسیار خوبی دارد دیگر مهم نیست سقفش چکه میکند، کمدهایش درب و داغان شده یا سیستم گرمایشی و سرمایشیاش ایراد دارد.
ملاکهای رتبه بندی را در سایت صندوق رفاه دیدم. آقای «ت» حتی فرمی را که دانشگاهها باید پر میکردند تا مورد قضاوت صندوق رفاه قرار بگیرند را در اختیارم گذاشت. یکبار از آقای «ت» پرسیدم شما به عنوان مسئول برای حل این تبعیض چه کردید و او برایم توضیح داد که قبلا بارها به صندوق رفاه نامه زده و خواسته حداقل برای دانشگاه خوارزمی استثنا قائل شوند و درجه خوابگاهها را پایینتر بیاورند چرا که اگر درجه خوابگاهها پایینتر باشد دانشگاه باید تسهیلات بیشتری در اختیار مسئولین خوابگاه قرار دهد تا آن را تجهیز کند. اما تنها کاری که کردهاند این بوده که دو ساختمان از خوابگاهها را درجه سه کردهاند و در مقابل اصرار مسئولین دانشگاه خوارزمی گفتهاند که برای چه زحمت میکشید و میروید و میآیید به فکر دریافتی خودتان باشید.
خوابگاه دانشگاه خوارزمی با همه اوصافی که گفتم در زمره خوابگاههای درجه یک است. در واقع هزینه یک خوابگاه در حد همان خوابگاه مجهز دانشگاه تهران را میپردازند.
میخواستم مطلب را در یکی از نشریات دانشگاه منتشر کنم، ولی حقیقت این بود که کسی نشریه را نمیخواند. میخواستم در تلگرام یا اینستاگرام منتشر کنم، ولی آنجا هم نتیجهای که میخواستم حاصل نمیشد. الان هم یکی از امیدهایم به انتخابات شورای صنفیست که بتوانم به واسطه اعضای شورا مسئله را پیگیری کنم. اما این را نیز میدانم که پیگیریهای درون دانشگاهی کافی نیست.
بعد از مشورت با بعضی دوستان به سراغ دوست خبرنگاری رفتم و مسئله را با او در میان گذاشتم. او گفت: رابطه خبرگزاری آنها با یکی از مسئولین رده بالای صندوق رفاه بسیار خوب است و او پاسخ گوی سوالات خبرنگاران است. او به من امید داد که میتواند این مسئله را در قالب یک گزارش منتشر کند و با دعوت از آن مسئول میتواند طی جلسهای با حضور من یا خودش سوالاتی درباب مسئله مبتلا به ما از او بپرسد و حل این مشکل را مطالبه کند.
آقای «ت» نیز گفت: میتوانم برای یکی از دفعاتی که میخواهد به صندوق رفاه برود من نیز همراهش باشم تا با بیان وجود چنین تبعیضی توسط یک دانشجو پیگیری صندوق رفاه به شکل جدیتری مطالبه شود. نه این که آخرش را بدانم، ولی تمام تلاشم را خواهم کرد.