به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، چندی پیش خبری مبنی بر ایجاد توافق دوجانبه میان ایران و چین منتشر شد که طی آن واکنشهای مختلفی از داخل کشور و حتی کشورهای غربی به همراه داشت. برخی این توافقنامه را یک قرارداد برای اجاره جزیره کیش به چین و فروش امتیازات اقتصادی به آن کشور دانستند و برخی دیگر نیز در پی حمایت از آن برآمدند و این سند را باعث پیشرفت اقتصادی خواندند، از طرفی آمریکا و اسرائیل که خود را جامانده دیدند؛ در پی سیاهنمایی هرچه بیشتر این سند برآمدند.
اما مسئله اینجاست که این توافقنامه یا سند راهبردی بین ایران و چین، هنوز برای بسیاری از مردم گنگ است و اطلاعات چندانی از آن ندارند، در پی همین کم اطلاعی و یورش اطلاعات نادرست با نجیبی مشاور سیاسی رئیس کمیسیون انرژی مجلس و عضو شورای نظارت جنبش عدالتخواه دانشجویی و موسوی پژوهشگر دفتر مطالعات دیپلماسی اقتصادی دانشگاه امام صادق(ع) به گفتگو نشستهایم.
دانشجو: رابطه اقتصادی که بین ایران و چین رخ داده را قرارداد میدانید یا سند؟
نجیبی: فعلاً این موضوع یک سند همکاری مشترک است و به قرارداد مشخص نرسیده و سند در مورد چارچوب همکاری است. ضمن اینکه این سند تعهداتی به همراه ندارد و از نظر حقوقی نیاز نیست مجلس آن را تصویب کند؛ البته بااینکه از منظر حقوقی محرمانه بودن آن اشکالی ندارد، لکن برای اطلاع افکار عمومی اگر متن آن منتشر شود بهتر است.
موسوی: برنامه همکاری جامع جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق چین یک سند است و نه یک قرارداد، چون قراردادهایی که معمولاً بین دو کشور امضا میشوند دارای ویژگیهای خاصی هستند؛ مثلاً این قراردادها برای هر دو کشور الزام حقوقی ایجاد میکنند و تعهد آور هستند. به گونهای که هر کدام از طرفین به تعهدات خود عمل نکنند طرف مقابل حق دارد در محاکم بین المللی علیه طرف دیگر اقامه دعوا کند. مضاف بر این در قراردادهای بین کشورها از هر گونه کلیگویی و ابهام جلوگیری میشود به نحوی که نگارندگان این قراردادها سعی میکنند تعهدات طرفین را با جزئیات کامل در حوزههای مختلف و با اعداد و ارقام ذکر کنند و از طرفی در این قراردادها ساز و کارهایی برای حل اختلافات مشخص میشود. با این اوصاف، چون برنامه همکاری جامع جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق چین دارای این ویژگیها نیست پس قرارداد محسوب نمیشود.
در واقع برنامه همکاری جامع جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق چین صرفاً یک نقشه راه کلی و چشم انداز برای روابط آینده دو کشور است از این رو دارای الزام حقوقی نبوده و فقط مشخص میکند که دو کشور در ۲۵ ساله آینده در چه چارچوبی میتوانند با یکدیگر در مسائل مختلف به همکاری بپردازند و بعد از این خواهد بود که تیمهای کارشناسی هر دو کشور وارد گفتگوهایی میشوند و جزئیات روابط را بر اساس این برنامه راهبردی تعیین میکنند.
دانشجو: انعقاد این توافقنامه چه تاثیری در مناسبات ایران با کشورهای منطقه خواهد؟
نجیبی: بهطورکلی رویکرد نگاه به شرق با توجه به اینکه چین با ایران خصومت ندارد و همکاری در موضوعات حیاتی نیست، میتواند در افزایش نقش اقتصادی ایران در منطقه نقش داشته باشد. به شرطی که شیوه آن و قراردادهای آن منطبق با نیازهای کشور باشد. از منظر بیتأثیر کردن تحریمها نیز همکاری با چین مؤثر است، ضمن اینکه از منظر تنوع همکاری هم داشتن یک سبد دیپلماسی امری منطقی است و به جمهوری اسلامی کمک میکند آلترناتیوی برای مذاکرات داشته باشد. از طرفی خرید مستمر نفت ایران توسط چین، را میتوان به از بین رفتن سیاست تحریم نفتی آمریکا تعبیر کرد. پس میتوان با برنامهریزی صحیح به مسائل توسعه اقتصادی کشور پرداخت. چراکه این تضمین خرید، خود نقش مؤثری برای ایجاد درآمد پایدار دارد. بهعنوانمثال ساخت پترو پالایشگاه و افزایش توان تولید فرآوردههای نفتی میتواند یکی از ثمرات این درآمد پایدار برای کشور باشد.
موسوی: اگر اقتصاد هر کشوری به جای وابستگی به واردات و پیروی از یک الگوی توسعه وابسته، به تولید داخلی واقعی و قوام یافته متکی باشد و از طرفی این کشور توانسته باشد قدمهایی را برای فتح بازارهای منطقهای و بین المللی بردارد به گونهای که از صادرات کالاها و خدمات خود برای حضور بیشتر در این بازارها بهره ببرد این مولفهها میتوانند باعث افزایش قدرت و اعتبار آن کشور در مناسبات بین سایر کشورها شوند. با این اوصاف اگر بخواهیم برنامه همکاری جامع جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق چین را در افزایش قدرت ایران در مناسبات با کشورهای دیگر بسنجیم باید به عامل مهم اقتصاد و تاثیر آن بر اقتصاد کشورمان توجه داشته باشیم.
تاکنون ایران صرفاً صادرکننده نفت به چین و وارد کننده کالاهای نهایی از این کشور بوده، اما ماهیت برنامه همکاری جامع ۲۵ ساله یک ماهیت متفاوت است و بیشتر در جهت همکاریهای فناورانه و همکاریهای مشترک اقتصادی در بخشهایی مانند تولید مشترک خودرو، انرژی و پالایشگاهها قرار دارد؛ بنابراین اگر لوازم اجرای این برنامه از سوی مسئولان ما در داخل فراهم شود میتواند عاملی برای رشد درون زای تولید و شکل گیری عامل قدرت اقتصادی در کشورمان شود.
در واقع اگر ما برنامه همکاری جامع جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق چین را در کنار سیاست منطقهای یا منطقهگرایی اقتصادی کشورمان قرار دهیم میبینیم که این برنامه میتواند به مکملی برای افزایش مبادلات منطقهای تبدیل شود به گونهای که ایران میتواند با استفاده از همکاریهای مشترک و فناورانه و تکمیل زنجیره ارزش تولید میان خود و چین و حتی سایر کشورها پیوند اقتصادیاش را با کشورهای منطقه افزایش دهد و باعث شود که تولید مشترک ما و چین و سایر کشورهای منطقه و همچنین صادرات ما به این کشورها نسبت به دورههای قبل افزایش یابد و این مسئلهای است که میتواند در افزایش اقتدار اقتصادی ایران در مناسبات با سایر کشورها موثر باشد.
یکی از پروژههایی که میتواند در افزایش اقتدار اقتصادی ایران در مناسباتش با سایر کشورها موثر باشد ابر پروژه یک کمربند یک راه است. هم اکنون چین با جدیت در حال اجرای این ابرپروژه است به گونهای که میتوان گفت این ابر پروژه به اصلیترین مسئله دیپلماسی اقتصادی و راهبرد سیاست خارجی این کشور تبدیل شده است.
چین با اجرای ابر پروژه یک کمربند یک راه در پی این است که بتواند مسیری را برای افزایش نفوذ اقتصادی خود در غرب اروپا ایجاد کند و از این مسیر ترانزیتی برای توسعه روابط خود با سایر کشورها بهره ببرد. با این وجود یکی از مهمترین بندهای برنامه راهبردی ایران و چین مشارکت کشورمان در اجرای ابر پروژه یک کمربند یک راه است به این صورت که چین میخواهد این مسیر نیز به مانند مسیر جاده ابریشم سابق از ایران عبور کند.
ایران به لحاظ ژئوپلتیکی در منطقهای واقع شده که میتواند محور مواصلاتی و ترانزیتی بین قاره آسیا و قاره اروپا باشد با این وجود اگر ما در اجرای ابر پروژه یک کمربند یک راه مشارکت کنیم میتوانیم از این فرصت برای افزایش روابط ترانزیتی خود با کشورهای منطقه بهره ببریم و این مسئلهای است که میتواند موجب افزایش قدرت اقتصادی کشورمان شود.
دانشجو: واکنش آمریکا، اسرائیل و متحدان آنها را نسبت به این توافقنامه چگونه میبینید؟ پیش بینی شما از روند رفتاری غرب با ایران و چین، در آینده، چیست؟
نجیبی: آمریکا و اسرائیل و بهطورکلی غرب از امضای این سند همکاری بهشدت عصبانی شدهاند. چراکه باعث از بین رفتن تأثیر فشارهای آنها به ایران میشود. همچنین آمریکا در یک جنگ تجاری با چین قرارگرفته است و از طرفی تغییر قدرت به سمت شرق از منظر تحلیلگران آمریکایی جدی است؛ بنابراین اولویت اصلی سیاست خارجی آمریکا مهار چین است. ولی اینکه فکر کنیم چین از سوی آمریکا کامل تحریم میشود و تبادلات تجاری بین آنها قطع میشود، امری اشتباه است. چین هم به خاطر ایران همچون کاری را انجام نخواهد داد. بر اساس گزارشهای منتشرشده حجم تبادلات تجاری چین و آمریکا بالغ بر ۵۰۰ میلیارد دلار بوده که رقم قابلتوجهی است.
بااینحال اگر واقعاً کشور به موضوع همکاری با چین نگاه راهبردی داشته باشد و نه صرفاً برای فشار به غرب این کار راکرده باشد و همکاری را منوط به عوامل واهی مثل رفع تحریم یا fatf نکند، این سند و همکاری میتواند نقش بسیاری در دور زدن تحریمها و تضمینهای اقتصادی برای ایران داشته باشد. از این منظر قطعاً غرب از این موضوع متضرر خواهد شد و جایگاه ایران ارتقا خواهد یافت. اما در حال حاضر نگاهی که بر دولت حاکم است و به همکاری ایران و چین آسیب میزند، نگاه ابزاری دولتیها به این روابط است. زیرا همکاری با چین را صرفاً برگی برنده در مذاکرات با غرب میدانند. این نگاه هم اجازه استفاده واقعی از فرصتهای همکاری را نمیدهد و هم چینیها خیلی خوب این نگاه را درک میکنند؛ بنابراین این مسئله را نیز باید بهدقت زیر نظر داشت، چراکه باعث از دست رفتن این فرصت خوب برای کشور میشود.
موسوی: طبیعتاً کشورهایی مانند آمریکا، رژیم صهیونیستی و همچنین کشورهای اروپایی با انعقاد برنامه همکاری جامع جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق چین موافق نیستند و این کاملاً طبیعی است، چون این کشورها سالهاست تلاش میکنند تا مولفههای قدرت ایران را محدود کنند و از نقاط ضعف کشورمان به عنوان ابزاری برای اعمال فشار در جهت تغییر مواضع جمهوری اسلامی به نفع خود بهره ببرند و این مسئلهای است که ما آن را در رفتارهای این کشورها در ماجرای برجام مشاهده کردیم.
انعقاد برنامه همکاری جامع با چین به عنوان دومین قدرت اقتصادی جهان و همچنین رقیب تجاری آمریکا به منزله ورود کشورمان به عرصه تعامل راهبردی با چین است.
ایران و چین دارای انگیزه مشترک برای مبارزه با آمریکا و کاهش اثرات سلطه این کشور در اقتصاد جهانی هستند با این وجود وقتی یک همکاری راهبردی بلندمدت میان ایران و چین شکل بگیرد این مسئله میتواند هم ابزارهای کنترل آمریکا بر ایران نظیر تحریمهای مالی و بانکی را محدودتر کند و هم میتواند به تغییر موازنه قدرت به ضرر آمریکا منجر شود.
آمریکا در برههای چه به لحاظ سیاسی و چه به لحاظ اقتصادی بر نظام بین الملل سلطه حداکثری داشته است، اما این سلطه اقتصادی با قدرت گرفتن کشورهایی مانند چین روز به روز در حال تنزل است با این وجود وقتی کشوری با سابقه تمدنی و قدرت منطقهای بالا مانند ایران با کشورهایی مانند چین وارد همکاری میشود این همکاری به همان میزان که موجب افزایش هم افزایی بین چین و ایران خواهد شد به همان میزان هم اقتدار، نفوذ و اثرگذاری کشورهای اروپایی و آمریکا را کاهش میدهند؛ بنابراین آمریکا و کشورهای اروپایی تمام تلاش خود را خواهند کرد تا با افزایش هزینههای این همکاری راهبردی مانع شکل گیری روابط راهبردی بین ایران و چین شوند.