گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، دکتر کاظم فروتن عضو هیأت علمی و رئیس کلینیک سلامت خانواده دانشگاه شاهد، در گفتگو با فرهیختگان نکات مهمی را پیرامون ازدواج و مسائل جنسی و مهارتهای رفتاری مطرح کرده که بخش دوم این صحبتها را از نظر میگذرانیم.
چسب زندگی!
به عقیده بنده درصد بالایی از طلاقها ریشه در مسائل جنسی دارند. بنده معتقدم اگر نیازهای جنسی- عاطفی انسان اصل زندگی نباشد، چسب زندگی میتواند باشد! یعنی باعث ارتباط و صمیمیت بیشتر زن و شوهر میشود. خداوند این غریزه را در زن و مرد خلق کرده که باعث گرایش و جذب آنها به یکدیگر بشود.
حال اگر به نیاز جنسی و عاطفی مرد و زن، پاسخ مناسبی داده نشود، یک سلسله رفتارهایی از قبیل بهانهگیری، نق زدن، خشم، پرخاشگری و... در آنها ایجاد میشود که نهایتاً میتواند کار را به طلاق بکشاند.
مسئله دخالت پدر و مادرها نیست مسئله نداشتن مهارتهای رفتاری است
این را هم بگویم که ما در علتشناسی طلاق دچار اشکالات اساسی هستیم. بنده براساس شواهد متعدد و تجربیات گسترده، معتقدم که علل عمده طلاقها عدم درک متقابل زوجین و مجهز نبودن به مهارتهای رفتاری است. اینکه میگویند، دخالت خانوادهها از علل شایع طلاق است، حرف اشتباهی است.
اساساً مگر میشود والدین که بیست سال در امور فرزندشان مداخله کردهاند، آنها را بزرگ کرده و لحظه به لحظه از نوزادی تا دانشگاه، از آنها مراقبت کردهاند و عمر خود را برای آنان گذاشتهاند، بعد از ازدواج، با فرزندشان کاری نداشته باشند؟ مگر اینجا غرب است؟! بههرحال طبیعی است که دخالت خانوادهها وجود داشته باشد. در واقع مشکل ما دخالت خانوادهها نیست، بلکه مشکل در خود دختر و پسر است که نمیتوانند این دخالتها را مدیریت کنند. باید دختر و پسر آموزش ببینند که مداخله والدینشان را با حفظ احترام مدیریت کنند و نگذارند در زندگی آنها تنش ایجاد شود.
مشکلات اقتصادی علت جدایی همسران نیست
یا اینکه آمارهای زیادی ارائه میشود که مشکل اقتصادی حرف اول را در ایجاد طلاق میزند، به نظرم یک مصداق واقعی هم نمیتوان برای آن پیدا کرد. مگر میشود که زن و شوهری که رابطه خوب و صمیمی دارند و هر کدام آرامش دهنده دیگری است، اگر خانهشان بسوزد، شوهر ورشکست شود یا کارش را از دست بدهد، سریع بروند دادگاه خانواده و از هم جدا شوند؟! مشکل اقتصادی در بستر ناآرام و متلاطم زندگی منجر به طلاق میشود، نه اینکه به تنهایی، عامل طلاق باشد. به عبارت دیگر باز هم ما برمیگردیم به ازدواج غلط یا عدم درک صحیح دختر و پسر از زندگی پس از ازدواج.
همسر خوب داشتن کافی نیست همسر خوب بودن هم لازم است
یکی از مشکلات بزرگ دیگر در مورد ازدواجها، این است که ما صرفاً به دنبال همسر خوب میگردیم و فراموش کردهایم که چقدر خودمان را برای همسرداری آماده کردهایم؟ یک دختر آیا قبل از ازدواج آموخته است که وقتی همسرش عصبانی به خانه میآید، چگونه باید او را مدیریت کند؟
آیا پسر آموخته است که چگونه با کج خلقی همسرش مدارا کند؟ یکی از مشکلات بزرگ زن و شوهرها در زندگی این است که همیشه خواستهاند طرف مقابل را اصلاح کنند، ولی هیچگاه نخواستهاند خودشان را تغییر دهند. ما با مشاوره و ارائه مهارتهای زندگی میتوانیم این آگاهیها را به جوانانمان منتقل کنیم.
همسران تفاوتهای همدیگر را نمیشناسند/ زن میشنود و مرد میبیند
گاهی عدم اطلاع از تفاوتهای زن و مرد میتواند از عوامل مشکلزا باشد. مثلاً در هنگام تماشای فیلمهای ماهوارهای زن فکر میکند، شوهرش نیز همان حسی را دارد که او دارد. درحالیکه زن در دیدن فیلمها، بیشتر میشنود و مرد بیشتر میبیند. نگاه یک زن به یک زن آراسته در ماهواره، معطوف به زیبایی وی است، ولی نگاه مرد، معمولاً نگاه جنسی است. بیاطلاعی از این مسائل است که باعث میشود زن به حضور ماهواره در خانه -که حکم چندین هوو را برای او دارد- رضایت بدهد و به دنبال آن، مشکلات متعدد خانوادگی برای خود به وجود آورد.
تاوان ازدواج غلط بر گردن همه جامعه است
برخی میگویند این حق فرد است که هر وقت خواست و با هر کسی که خواست، ازدواج کند و نباید مانع آن شد. من میگویم اگر موضوع ازدواج غلط فقط در حد آسیب دختر و پسر باشد، شاید بتوان تأمل کرد. اما باید گفت تاوان ازدواج غلط را جامعه پس میدهد، نه صرفاً زن و شوهر که حالا بخواهیم بگوییم حق شخصی آنهاست. فرزند طلاق با همه معضلات پیشروی او را جامعه تحویل میگیرد. آسیب اجتماعی زنان خیابانی و زنان و مردان مطلقه به متن جامعه منتقل میشود.
مشاوره هنگام طلاق نوشدارو پس از مرگ سهراب است
ما در کشورمان آمدهایم مشاوره هنگام طلاق را اجباری کردهایم، ولی من از شما میپرسم: «وقتی که عشق به تنفر تبدیل شد، این مشاوره به چه دردی خواهد خورد؟» اصل مشاوره را نفی نمیکنم، ولی احتمال موفقیتش را خیلی اندک میدانم. مثل این میماند که بخواهیم درخت پرتقال را به گردو پیوند بزنیم. نمیگیرد!
هزینه مشاورههای ازدواج بالاست
پیشنهاد میشود همان اوایل ازدواج که مشکلات زوجین ریشهدار نشده، امکان مشاوره خوب برای آنها فراهم شود. البته بیمهها هم باید کمک کنند و مقداری از هزینه مشاورههای قبل و بعد از ازدواج را برعهده بگیرند، چون در بسیاری از مواقع به دلیل اینکه هزینه مشاورهها بالاست، زن و شوهر بهمشاور مراجعه نمیکنند و نهایتاً در پی مشکلاتی که پیش میآید، مسئولین و جامعه باید هزینه آن را چندین برابر پرداخت کنند.
پیشنهاد دیگر من این است، در صورتی که زوجین فرزند داشته باشند و تصمیمشان برای طلاق قطعی شده باشد، پیش از طلاق در یک دوره آموزشی اجباری شرکت کنند تا مهارتهای رفتار با فرزند پس از طلاق را بیاموزند، یعنی بفهمند که اگرچه دیگر زن و شوهر نیستند، ولی همیشه پدر و مادر فرزندشان هستند و در برابر او مسئولیتهایی دارند که قابل واسپاری نیست و با هماهنگی یکدیگر در رشد و تربیت او اقدام نمایند.
مسائل جنسی باید به خوبی آموزش دیده شود
بهعنوان نمونه یک مسئله را برایتان تشریح میکنم. مرد به چهار دلیل برای رابطه جنسی سراغ همسرش میرود: نیاز طبیعی و غریزی خود را ارضا کند، مرد در بیرون از منزل و فضای خانواده تحریک شده و میخواهد هیجان ایجاد شده را فرونشاند، مرد خسته است. معمولاً مرد بعد از رابطه زناشویی آرامش پیدا میکند و میتواند برای مشکلات، تصمیم بهتری بگیرد، وقتی که اختلافی بین زن و مرد شکل گرفته و مرد مقصر است، بهجای عذرخواهی و گفتن «ببخشید» سعی میکند تا رابطه جنسی برقرار کند. در واقع او میخواهد بگوید: «همسرم! من را بپذیر، من اشتباه کردم.» اما خانمی که آموزش ندیده، وقتی با این مورد مواجه میشود، میگوید: «اشتباه کردهای، حالا توقع رابطه هم داری؟!» یک تلقی کاملاً اشتباه که میتواند عواقب ناگواری داشته باشد.
مرد برای خانم خود دو گوش شنوا است
از سوی دیگر تمام سرد مزاجی زنان، ناشی از عدم درک عاطفی زن توسط شوهر است، مگر اینکه خلافش ثابت شود. مرد باید بیاموزد که علاقه و محبتش را بهصورت کلامی بروز بدهد، برای شنیدن حرفها و درد دلهای زنش همیشه دو گوش باشد نه اینکه بخواهد جواب بدهد. همین نکات به ظاهر کوچک و کم اهمیت، اگر رعایت نشوند، بنیان خانواده را به خطر میاندازند. قطعاً با این آموزشها مشکلات ایجاد شده در بین زن و شوهرها بسیار کم خواهد شد.
آموزش و مشاوره قبل از ازدواج باید اجباری بشود
معتقدم که آموزش و مشاوره قبل از ازدواج باید اجباری بشود و اگر سه مشاور، یک ازدواج را به صلاح ندانستند، تا حد امکان باید مانع آن ازدواج شد. چون این ازدواج با احتمال خیلی بالایی به طلاق میانجامد و اگر دختر و پسر علیرغم مخالفت مشاورها باز هم اصرار به ازدواج با یکدیگر دارند، حداقل باید با مراقبتهای مشاورهای پس از ازدواج، احتمال وقوع طلاق را در آنها کاهش داد.
گواهینامه ازدواج! راهکاری برای کاهش آمار طلاق و تقویت نهاد خانواده
اگر بخواهیم زندگیها سالم شود، در درجه نخست باید روی آموزشهای قبل از ازدواج کار کرد. آموزش قبل از ازدواج، بحث تنظیم خانواده نیست، بلکه بحث تنظیم زندگی است. متأسفانه سالها به جای اینکه به فکر تنظیم زندگیها باشند، به دنبال «دو بچه کافیه» بودند. الآن فرزند کمتر، تحقق پیدا کرده ولی منجر به زندگی بهتر نشده و آمار طلاق افزایش پیدا کرده است که نشان میدهد شعار «فرزند کمتر؛ زندگی بهتر» از ریشه، غلط بوده است.
متأسفانه در کشورمان در عمل برای زندگی خانوادگی ارزش جدی قائل نیستیم هرچند حرفهای زیادی در جلسات میزنیم و روی کاغذ مصوبات زیادی را میگذرانیم. بهعنوان مثال برای دریافت گواهینامه رانندگی برنامهریزی میکنیم، کلاس برگزار میکنیم، در چند مرحله امتحان میگیریم. اگر فرد قبول بشود برای مدتی مشخص و محدود میتواند رانندگی کند و گواهینامه او پس از چند سال باید مجدداً تمدید شود و در همان سالهای اول دریافت گواهینامه رانندگی به دلیل ریسک بالای خطر، اجازه رانندگی با وسائل نقلیه سنگین را به او نمیدهند و... و همه برای این است که زندگی خود یا برخی دیگر از افراد را با خطر جسمانی در سوانح مواجه نسازد.