انفاق و معانی و برداشت های عامیانه و یا دقیق از آن همواره مسئله مورد رجوع بوده است که همه اقشار جامعه با آن روبه رو بوده اند لذا تعریف دقیق از آن در این شرایط موضوعیت پیدا می کند.
جامعه انسانی به سان پیکری واحد است که اگر یکی از این اعضا
دچار آسیب و بیماری گردد، سایر اندام نیز کارآمدی خود را از دست خواهند داد
و برای بهبود عضو آسیب دیده تلاش خواهند کرد، تا آنجا که اگر دل انسان
درد کند، دیده اشک میریزد.
خداوند همواره در قران کریم بر مفهوم «تعاون» و همدلی در بین
بندگان خود تاکید داشته است و باید پذیرفت انسانها چارهای جز تعامل با
یکدیگر برای حل نیازها و مشکلات خود ندارند و برای رسیدن به جامعه ای
بالنده، روابط انسان ها با یکدیگر باید تقویت بگردد.
یکی از مصادیقی که با همبستگی و تعاون انسان ها به نتایج
موثری در محیط اجتماعی می انجامد، مفهوم «انفاق» می باشد. اصطلاح اِنفاق در
قرآن و کتب اسلامی به معنی بخشش مال به فقیران برای کسب رضای خداست و در
نزد عارفان به منزله کمال بخشش است. خداوند در بیش از 80 آیه در قرآن به
اهمیت و ضرورت انفاق در جامعه پرداخته است و ترک آن از سوی خداوند بسیار
نگوهش داده است. (برداشتی از آیه 195 سوره بقره).
انفاق را می توان در تعریفی دقیقتر به معنای گذشتن از حُبها
و علاقمندیها در دنیا، در معاملهی با خداوند دانست؛ که اگر همواره با
ایمان و تقوا همراه باشد، خداوند نیز در دنیا و آخرت به زندگی و عمر انسان
به اعزای آن و به اشکال مختلف برکت خواهد داد.
پس انفاق علاوه بر اینکه چیزی از داشته های انسان کم نخواهد
کرد؛ بلکه در محاسبات الهی مال یا هرچیز دیگری که در راه خداوند انفاق
بشود، آن چند برابر خواهد شد و از سوی خداوند برکات آن در زندگی انسان
مُستَتِر خواهد شد. (برداشتی از آیه 32 سوره سبا)
این تعامل خلاف آن چیزی است که امروز در مکاتب سایر ادیان
مشاهده می شود، تا آنجا که در سیستم کاپیتالیستی آمریکا همه چیز بر اساس
سود و ضرر تعریف میشود و هر چیزی را قیمتی است و انسانها در آن سرزمین
همواره در تلاش هستند که در نسبت با مسائل مختلف به ابعادی از موضوعات
بپردازند که برای آنها سود به همراه داشته باشد و این تفکر برآمده از روح
مادیگرایانه و ماتریالیستی است که در نحله ها و ایدئولوژیهای فلسفی غرب
نهفته است و آنچه که در غالب حس و تجربه (آمپريسم) نگنجد را نمی پذیرند و
اساسا پدیده های مختلف عالم را با سنجش مادی دو دوتا چهارتایی حساب میکند و
تعریفی از عالم غیب نداشته و همه چیز را با ترازوی خرد بشری می سنجد.
در این بین امتیازی که اسلام و جامعه اسلامی از آن بهرمند
هستند، دسترسی به منابع ناب معرفتی الهی است که میتوان با آن تا بی
نهایتها در مقابل یکهای دنیایی صفر قرار داد.
در چرخه اقتصادی اسلام، از سوی خداوند برای تمامی انسان ها
رزقی مشخص در نظر گرفته شده است و خداوند برای هرکس که بخواهد آن را افزایش
یا کاهش میدهد. (برداشتی از آیه 30 سوره اسرا).
این رزق میتواند در غالب مسائل مالی باشد یا سایر اررزاقی که
بشر میتواند از آنها بهره بجوید. به عنوان مثال علم و حکمت است که
خداوند به انسان ها به فراخور شرایط آنها اعطا میکند.
پس از دریافت رزق از سوی انسانها، در این مرحله فرد در
تجارتی که با خدا صورت می دهد، مال خود را انفاق می کند و خداوند نیز به آن
تجارت برکت بخشیده و مال بخشیده شده از سوی خداوند چند برابر می شود؛ لذا
در اینجا ما با یک چرخه رو به رو هستیم.
«چرخه انفاق» چرخه ای که هر قدر با شتاب بیشتر در آن حرکت
کنیم در واقع زمین وجود خود را آبادتر کرده ایم و مصداق واضح این تعبیر
آنجا است که خداوند در آیه 261 سوره بقره فرموده اند:
کسانى که اموال خود را در راه خدا انفاق مى کنند، همانند بذرى
هستند که هفت خوشه برویاند; که در هر خوشه، یکصد دانه باشد; وخداوند آن را
براى هر کس بخواهد (و شایسته باشد)، دو یا چند برابر مى کند; و لطف خدا
گسترده، و او (به همه چیز) داناست.
کسانی که در راه خدا انفاق میکنند به دانه پر برکتی که در
زمین مستعدی افشانده شود تشبیه شدهاند؛ در حالی که این اشخاص نباید به
دانه تشبیه شوند بلکه انفاق آنها باید تشبیه به دانه تشبیه شوند؛ بلکه
انفاق آنها باید تشبیه به دانه شود و یا خود آنها را به کشاورزی که دانه
میافشاند تشبیه کنند، لذا در این تشبیه سری نهفته است و تشبیه افراد
انفاقکننده به دانههای پر برکت تشبیه جالب و عمیقی است.
قرآن میخواهد بگوید عمل هر انسانی، پرتویی از وجود او است و
هر قدر عمل توسعه پیدا کند، وجود آن انسان در حقیقت توسعه یافته است و به
عبارت روشنتر، قرآن عمل انسان را از او جدا نمیداند و هر دو را اشکال
مختلفی از حقیقت معرفی میکند. از این حیث افراد نیکوکار همچون بذر پر ثمری
هستند که به هر طرف ریشه و شاخه میگسترانند و همه جا را زیر بال و پر خود
میگیرند.
اینجا است که شاعر لب به سخن گشوده و می گویند:
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن
که دوست خود روش بنده پروری داند
از مجموع نکاتی که طرح گردید میتوان به این جمعبندی رسید که
خداوند فرمود؛ ای انسان از طمع بپرهیز و همان گونه که ابراهیم چاقو بر
گلوی فرزند خود اسماعیل نهاد و از علاقمندی خود گذشت، تو نیز بر گلوی
داشتهها و علاقمندیهای خود در دنیا شمشیر بگذار و آن ها را با خدا معامله
کن و تمرین کن که از داشته های خود در دنیا بگذری تا اینگونه به مقام
«بِر» و نیکوکاری برسی و خداوند در دنیا و آخرت بر عمر و اموالت برکت بدهد و
از نیکوکاران باشی «هرگز به نيكوكارى نخواهيد رسيد تا از آنچه دوست داريد
انفاق كنيد و از هر چه انفاق كنيد، قطعا خدا بدان داناست» (92 آل عمران).
محمد جواد خواجه وند/دانشجوی فعال فرهنگی
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.