افتادن در کمال اعتماد به نفس/ داستان روی دیگر برگه
روایت دانشجویی/ پرونده هشتم/ مردودی
داشت به من دهن‌کجی می‌کرد. افتاده‌بودم و چه افتادنی! درست انگار با کت و شلوار دامادی سُر خورده‌باشی و توی گل و شُل کله‌پا شده‌باشی!
ارسال نظرات
captcha
آخرین اخبار