احمد علمشاهی از ادوار دفتر تحکیم وحدت گفت: تشکلهای دانشجویی به دلیل برخورداری از ویژگیهایی مانند آزادگی نباید
به عناصر قدرت تعلق خاطر داشته باشند. از این منظر هیچ رابطه منطقی بین تشکل دانشجویی و قدرت وجود ندارد.
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو- محسن عبدالعلیپور، اهمیت جنبش دانشجویی یا بهتر است بگوییم در زمانه فعلی تشکلهای دانشجویی در ساختار کلی نظام اسلامی و نقش راهبردی آن در پیشبرد اهداف انقلاب بر کسی پوشیده نیست. در سالیان متمادی جنبش همواره با نقاط قوت و ضعفی همراه بوده که تاثیرات آن بلافاصله در بدنه جامعه ایرانی خودش را نشان داده است. آیا جنبش دانشجویی توانسته به اهداف اولیه خود دست یابد؟ امروزه ما در مرحله جنبش قرار داریم یا تشکل؟ آیا نیروهای تربیت شده در فعالیتهای دانشجویی در بدنه مدیریتی نظام کارآمد بودهاند؟ و بسیاری از این دست سوالات ما را بر آن داشت تا در برنامه «خط کش» به گفتوگویی صریح و بیپرده با فعالین گذشته و حال جنبش دانشجویی بنشینیم. مهمان این هفته ما در تحریریه خبرگزاری دانشجو احمد علمشاهی از ادوار دفتر تحکیم وحدت به نقد جنبش دانشجویی پرداخته است که بخش اول این گفتگو را در ادامه می خوانید.
خبرگزاری دانشجو: تعریف شما از تشکل دانشجویی و جنبش دانشجویی چیست و آیا این دو مکمل هستند یا با هم تفاوت دارند؟ مفهوم جنبش دانشجویی در ایران یک مفهوم مدرن است، چون در دانشگاههای قدیمی مانند دارالفنون و جندی شاپور چنین مفهومی وجود نداشته است پس باید به دنبال این باشیم که چه کارکردهایی در جامعه ایران به وجود آمده که دانشگاههای مدرن خواستگاهی به نام جنبش دانشجویی پیدا کرده اند.
جنبش دانشجویی یک طبقه اجتماعی مانند سایر طبقات اجتماعی است، اما این جنبش ویژگیهای خاص خود را دارد. در واقع جنبش دانشجویی یک طبقه اجتماعی متعلق به جایگاه روشنفکری جامعه است که نقش واسطه گری بین مردم و حاکمیت، مردم و دولتها و مردم و صاحبان علم و اندیشه را ایفاء میکند و تا زمانی این نقش ادامه دارد جنبش دانشجویی به معنای امروزی نیز معنا پیدا میکند.
ارتباط دانشگاه با اندیشه، حاکمیت و توده مردم موجب شده تا جنبش دانشجویی از سایر جنبشهای اجتماعی مانند جنبشهای کارگری متمایز شود. اگر چه سایر جنبشها کارکرد صنفی دارند، اما جنبش دانشجویی طبعا در کنار این کارکرد یک نقش اجتماعی مشخص و مبرزی را در نمایندگی مردم ایفاء میکند.
به نظر بنده تشکلهای دانشجویی نیز بخشی از بدنه جنبش دانشجویی محسوب میشوند که ایجاد شده اند تا بتوانند به نحوی در ساختار اجتماعی جنبش دانشجویی کار مدیریت و هدایت را انجام دهند و اثرگذار باشند با این وجود جنبش دانشجویی به تشکلهای دانشجویی نیاز دارد از این رو نمیتوان تشکل را به عنوان یک آفت در جنبش دانشجویی قلمداد کرد.
خبرگزاری دانشجو: برخیها معتتقدند جریان دانشجویی بیش از آنکه به فکر رشد سیاسی و فکری بدنه خود باشد بیشتر درگیر تشکل داری، جذب اعتبار و برگزاری همایش شده است به نظر شما جریان دانشجویی در این مواقع باید چگونه در مقابل تشکلها عمل کند؟ یکی از ویژگی مبرز و مهم جریان دانشجویی و تشکلهای دانشجویی از ابتدا این بوده که عموما درگیر بروکراسی نمیشده اند و نقش خود را با سادهترین ابزار و روشهای موجود اجتماعی ایفاء میکرده اند با این وجود میتوان گفت: مجموعههای دانشجویی از آنچه که باید باشند مقداری فاصله گرفته اند. در واقع امروز مقداری از تعاریف جریان دانشجویی تغییر کرده و دوستان برخی از نقشهایی را ایفاء میکنند که شاید دیگران باید آنها را ایفاء میکردند با این تفاسیر جریان دانشجویی کارکرد اصلی خود را رها کرده است.
جنبش دانشجویی ایران را میتوان به دوران پیش از انقلاب و پس از انقلاب تقسیم کرد. پیش از انقلاب جنبش دانشجویی یک جنبش انتقادی بوده که وظیفه آن نقد حکومت و ایستادن در برابر آن بوده است.
جنبش دانشجویی دارای سه کارکرد مهم صنفی، فرهنگی و سیاسی است که در طول زمان هر یک از این کارکردها به نحوی کمرنگ یا پررنگ شده اند. مثلا پیش از انقلاب جنبش دانشجویی هر کدام از این کارکردها را به طور همزمان و توامان داشته است، اما بعد از انقلاب، چون این جنبش عموما علیه حاکمیت نبوده پس همواره تلاش کرده تا نقش یک جریان همراه و همگام گاها منتقد را ایفاء کند به همین جهت در این دوران جنبش دانشجویی علاوه بر پرداختن به سه کارکرد خود در مواقعی نیز برخی نقشهای بر زمین مانده سایر گروهها را ایفاء کرده است. به عنوان نمونه پس از پیروزی انقلاب اسلامی یکی از خلاءها مربوط به نیروهای مسلح بوده با این وجود سپاه پاسداران و یا جهاد سازندگی و جهاد دانشگاهی از دل مجموعههای دانشجویی شکل گرفتند از طرفی به دلیل نبود احزاب در کشورمان این جنبش مدت زیادی نقش شبه حزبی را ایفاء کرده و طبعا این نقش شبه حزبی بر امورات بروکراتیک جنبش دانشجویی افزوده است.
ببینید تا پیش از اینکه استفاده از اینترنت در کشور فراگیر شود جنبش دانشجویی نقش خبرگزاریها را نیز ایفاء و اخباری را که لازم بود مردم از آنها مطلع شوند از مجموعه حاکمیت دریافت میکرد، اما بعد از به کارگیری اینترنت به نحوی نقش جنبش دانشجویی در انتقال اخبار کمرنگتر شد. در هر حال با توجه به گذر زمان جنبش دانشجویی باید خیلی از نقشهای تاریخی خود را که آنها را در راستای کمک به جامعه و حاکمیت پذیرفته بود رها میکرد، اما این اتفاق نیفتاد.
خبرگزاری دانشجو: به نظر میرسد که جنبش دانشجویی کارکردهای امروز خود را همان کارکردهای دهه ۶۰ میداند و در واقع به نوعی در گذشته خود باقی مانده با توجه به اینکه اقتضائات زمان تغییر کرده جنبش دانشجویی تا چه حد توانسته خود را بر اساس این اقتضائات به روز کند؟
تشکل دانشجویی در وهله اول با هدف تاثیرگذاری بر روی مجموعه دانشگاهی و جنبش دانشجویی شکل گرفته است. با این وجود اگر چه جنبش دانشجویی نقش واسطه گری بین مردم و حاکمیت را ایفاء میکند، اما برای اینکه این انرژی به نتایج مثبتی برسد لازمه اش این است که تشکل های دانشجویی در برآیندها نقش ایفاء کنند. در هر ال بنده معتقدم این جنبش دانشجویی است که جامعه را ارتقاء میدهد نه تشکل دانشجویی، اما جریان دانشجویی این موضوع را برعکس متوجه شده است.
نگاه اصلی ما این است که جنبش دانشجویی یک مجموعه واسطه بین مردم و حاکمیت و مردم و نخبگان است، روی فرهنگ سیاسی جامعه اثر گذار میگذارد، با توجه به جایگاهی که در حاکمیت دارد به نقد درون گفتمانی و برون گفتمانی حاکمیتی میپردازد و حرف دل مردم و نخبگان را منتقل میکند با این وجود این واسطه گری را جنبش دانشجویی ایفاء میکند نه تشکل دانشجویی، اما دوستان ما در تشکلهای دانشجویی اشتباه متوجه شده اند و فکر میکنند واسطه بین مردم و حاکمان و مردم و نخبگان تشکل دانشجویی است.
امروز نقش فعالان جریان دانشجویی به یک نقش رسانهای تقلیل یافته است به گونهای که وقتی فردی از این جریان به شورای مرکزی یک اتحادیه دانشجویی راه مییابد اولین موضوعی که به ذهن او میرسد برگزاری کنفرانس خبری است و این در حالی است که در دوران فعالیت ما این فضاها وجود نداشت. در واقع آن زمان مهمترین دغدغه ما اثرگذاری روی دانشگاه و دانشجویان با استفاده از ابزارهای موجود بود؛ اما امروز تشکلهای دانشجویی عموما یک فاصله بسیار جدی از دانشگاه دارند مثلا اگر تشکل دانشجویی در رابطه با موضوعی بیانیه صادر میکند دانشگاه و دانشجو ادبیات گفتاری تشکل دانشجویی و مسائلی که به آن اشاره میکند را نمیفهمند. واقعیت این است که امروز تشکلهای دانشجویی عموما اسیر روشهای رسانهای شده اند و برنامهای را اجرا میکنند که مورد قبول رسانه باشد و یا رضایت فلان مسئول سیاسی را جلب کند.
معتقدم تشکل دانشجویی باید با عملکرد خود جامعه دانشگاهی را به حرکت و تفکر وادارد به گونهای که دانشگاه بتواند انرژی خود را برای جامعه صرف کند. به عنوان مثال یکی از مشکلات جدی کشورمان که در تمام انتخاباتها نیز با آن مواجه هستیم این است که فرهنگ سیاسی جامعه هنوز به بلوغ کامل نرسیده است به همین دلیل شاهدیم که جامعه اسیر جو و اثرگذاریهای رسانهای و حتی اثرگذاریهای قومیتی میشود با این وجود نگاه قبیله ای، قومیتی و خانوادگی فرای نگاههای ملی قرار میگیرد به گونهای که ممکن است یک نفر به طور مطلق به یک لیست رای دهد در حالی که ممکن است برخی از افراد این لیست مناسب آن جایگاه نباشند. در هر حال سوال این است که جنبش دانشجویی و تشکل دانشجویی تا چه حد روی این مشکل کار کرده اند؟
خبرگزاری دانشجو: شما معتقدید تشکلهای دانشجویی هیچ برنامهای برای درون دانشگاه ندارند و به نوعی دچار رسانه زدگی شده اند با این وجود سوال این است که آیا در گذشته نگاه تشکلها معطوف به درون دانشگاه بوده است؟ معتقدم نقطه قوت تشکل دانشجویی، دانشگاه است و اگر تشکل دانشجویی نتواند دانشگاه را وارد عرصه سیاسی کند اصلا هیچ نقشی ایفاء نکرده است. وقتی قرار است تشکل دانشجویی روی جامعه اثر بگذارد حداقل باید بخش قابل توجهی از فضای دانشگاهی تحت تاثیر تشکل قرار بگیرد. با این وجود اگر به اتفاقات دانشگاهی دهه ۶۰ و ۷۰ با هر نگاه سیاسی که رخ داده اند مراجعه کنیم متوجه خواهیم شد آن زمان جامعه دانشگاهی با این وقایع همراه بوده است.
شکافی که امروز بین تشکلهای دانشجویی و دانشگاه به وجود آمده به تدریج در حال افزایش است، چون تشکلها عموما یا معطوف به رسانه و حاکمیت شده اند و یا عموما به نقش خود پرداخته اند.
پس از پیروزی انقلاب یکی از مشکلات اصلی کشور تربیت نیرو برای عرصههای مدیریتی بوده، چون در ایران احزاب به آن معنا که برخواسته از مردم باشند و یک تفکر اجتماعی را مدیریت کنند نداشته ایم با این وجود وقتی خواستگاه مدیران مختلف را بررسی میکنیم متوجه میشویم که جدای از مدیران دارای ژن خوب مابقی مدیران عموما پلههای دانشجویی را طی کرده اند و به تدریج توانسته اند به جایگاههای مدیریتی برسند. پس یکی از کارکردهایی که تشکلهای دانشجویی پس از انقلاب پیدا کرده اند تربیت کادر مدیریتی بوده است. در هر حال یکی از کارکردهایی جنبش دانشجویی پر کردن خلاء کمیته ها، احزاب، گروهها و نهادهای اجتماعی بوده است، اما الان این خلاءها تقریبا وجود ندارند و اینکه نیاز باشد دانشگاه مجموعه جدیدی را ایجاد کند کمتر اتفاق میافتد.
بحث دیگری که وجود دارد این است که کماکان برخی از تشکلهای دانشجویی تصور میکنند که باید حزب سیاسی باشند به گونهای که در انتخاباتها به دنبال سهم خواهی میروند و لیست ارائه میکنند.
خبرگزاری دانشجو: به نظر شما حد و مرز ارتباط بین تشکل دانشجویی و قدرت تا کجاست؟ معتقدم تشکلهای دانشجویی به دلیل برخورداری از ویژگیهایی مانند آزادگی نباید خیلی به عناصر قدرت تعلق خاطر داشته باشد با این وجود از این منظر هیچ رابطه منطقی بین تشکل دانشجویی و قدرت وجود ندارد و تشکل دانشجویی باید به راحتی حرف خود را بزند. در واقع رابطه بین تشکل دانشجویی و قدرت باید مبتنی بر دوری و دوستی باشد.
تشکل دانشجویی باید به طور منطقی بیان کننده نگاه مردم باشد و آرمانهایی را که به آنها اعتقاد دارد پیگیری کند و بر اساس این آرمانها با قدرت مواجه شود در هر حال بنده از ابتدا با اینکه برخیها از بدنه جریان دانشجویی وارد بدنه قدرت شوند مخالف بوده ام مثلا در جریان انتخابات مجلس ششم ما مخالف این بودیم که دفتر تحکیم وحدت در لیست فلان جریان سهم خواهی کند در هر حال کارکرد واقعی تشکل دانشجویی این است که در یک فرآیند مطلوب و منطقی بتواند خواستههای مردم را پیگیری کند تا آنچه به صلاح کشور است اتفاق بیفتد.
خبرگزاری دانشجو: به نظر شما جریان دانشجویی تا چه حد در زمینه گفتمانی سازی موفق عمل کرده است؟ با توجه به پیچیدگیهای علوم دیگر نمیتوانیم بگوییم جنبش دانشجویی به تنهایی میتواند زمینهای را برای گفتمان سازی فراهم کند منتهی این جنبش میتواند در استقرار یا تثبیت یک گفتمان اثرگذار باشد مثلا زمانی که یک تشکل دانشجویی با توجه به شناخت و آگاهی خود به یک گفتمان اعتقاد پیدا میکند میتواند در راستای متقاعد کردن مجموعه دانشگاهی نسبت به این گفتمان گام بردارد و این کارکرد از تعریف گفتمان و ترویج آن منطقیتر است.
خبرگزاری دانشجو: شما معتقدید جریان دانشجویی میتواند در زمینه استقرار و تثبیت یک گفتمان موفقتر از تعریف یک گفتمان عمل کند شما عملکرد جریان دانشجویی را در این رابطه چگونه ارزیابی میکنید؟ در دهه ۶۰ تا اواخر دهه ۷۰ پیوستگی خوبی بین دانشگاه و تشکلهای دانشجویی وجود داشت به گونهای که بخش عمدهای از دانشگاه در خیلی از بزنگاهها و اتفاقات گفتمان و ادبیات ما را میفهمیدند و از خود واکنش مثبت نشان میدادند و همین مسئله در رشد و ارتقاء جامعه موثر بود، اما الان معتقدم فاصله زیادی بین تشکلهای دانشجویی و جامعه دانشگاهی به وجود آمده است.
بنده بارها به فعالان دانشجویی گفته ام که مدل و سبک ما در دوران فعالیتهای دانشجویی روش پیامبر (ص) در صدر اسلام بوده به گونهای که ما اعتقاد داشیم باید سینه به سینه و فرد به فرد روی افراد اثرگذار باشیم.
ببینید ساختار تشکل دانشجویی یک ساختار هرمی است با این وجود باید یک شبکه منطقی بین راس این تشکل با اتاق فکر و افراد پایینتر آن برقرار شود تا تفکر تشکل در تمام دانشگاه تسری پیدا کند منتهی امروز تشکلهای دانشجویی از حالت هرمی خارج شده اند به گونهای که شاهد یک ساختار منطقی و مرتبط بین تشکل دانشجویی و دانشگاه نیستیم. در واقع تشکل دانشجویی به یک طبقه و تافته جدا بافته تبدیل شده که کار خودش را میکند.
تشکلهای دانشجویی امروز در جامعه نقش شبه حزبی خود را ایفاء میکنند مثلا رئیس جمهور را نقد میکنند، مشکلات مردم را بازگو میکنند و یا در حضور رهبر معظم انقلاب به سخنرانی میپردازند، اما بحثی که وجود دارد این است که تشکلهای دانشجویی هیچ نقشی در دانشگاه ندارند و این در حالی است که اگر جنبش دانشجویی میخواهد جامعه را به حرکت وادارد ابتدا باید دانشگاه را به حرکت وادار سازد.