گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ سوم خرداد در تاریخ انقلاب اسلامی از باشکوهترین روزها و شادترین روز مردم ایران بعد از پیروزی انقلاب است.
صبح سوم خرداد شهید احمد کاظمی و شهید حسین خرازی در دروازههای ورودی شهر بودند و نیروهایی از ارتش و سپاه که با هم ادغام شده بودند، در منطقهای پل نو درگیر جنگی سخت تا محاصرهای عراقیها را کامل کنند. حسین خرازی به شهید صیاد شیرازی بیسیم زده بود که ما جلوی دروازه ورودی شهر هستیم و اجازه میخواست حمله کند در حالی که نیروهایش بیشتر از هفتصد نفر نبودند. هنوز دستور حمله نرسیده بود که خبر دادند عراقیها دارند اسیر میشوند.
وقتی تمام اتوبوسهای شهر کفاف اسرای عراقی را نداد
عراقیها در کوچه و خیابانهای شهر دستهایشان را بالا برده بودند. گفته بودند هر چه اتوبوس توی خوزستان هست برای بردن اسرا بیاورند خرمشهر، اما اتوبوسها کفاف ندادند و کامیونها را هم آوردند. سردار محمدجعفراسدی در باره آن روز میگوید: «رفتیم قرارگاه، شهید صیاد، آقا محسن، آقا رحیم، آقا رشید، شهید باقری و بسیاری از تصمیم گیرندگان جنگ دور یک نقشه نشسته بودند. ناگهان برادری آمد پیش آقا محسن و گفت: عراقیها دارند اسیر میشوند. آقا رشید به او گفت این چه نحوه خبر دادن است که اسیر میشود؟ چند نفر؟ کجا؟ گفت: آن قدر زیادند که اینها دیگر پیدا نبودند.
سردار رشید تا این را شنید، سریع بلند شد و به من هم گفت: بلند شو برویم ببنیم چه خبر است. جلسه را رها کردیم، با یک جیب بیسیمدار رفتیم سمت خرمشهر. توی راه میدیدیم همینطوری گروه گروه میآیند. به قول آن بنده خدا، واقعاً آخر اسرا پیدا نبود. سریع قرارگاه را گرفتیم و سردار رشید به حسن باقری گفت: هر چه اتوبوس در اهواز گیر میآید باید بیاید اینجا برای تحویل اسراء. زود هم بیاید، هرکس اتوبوس دارد از شرکت واحد گرفته تا همه ادارات. اگر اتوبوس هم نیست، کامیون، کامیون نیست، تریلی، هر چه هست بیاید اسرا را ببرد.
صحنههایی که زبان از توصیف آنها عاجز است
سردار احمد غلامپور نیز درباره آن روز تاریخی میگوید: «موقع فتح خرمشهر من در هلیکوپتر در آسمان بودم؛ حدود پنج، شش کیلومتری خرمشهر از آن بالا زیباترین صحنه صف و ستون اسرای عراقیها بود که از شهر و سنگرهایشان بیرون آمده بودند و رو به سوی ایران اسلامی میرفتند. تقریباً کل فتح خرمشهر را من از بالا نگاه میکردم. آن احساس و حالت هیچ وقت از یادم نمیرود و زبان عاجز از توصیف زیبایی آن صحنههاست. ای کاش میشد آن صحنهها را به تصویر کشید و در معرض دید همه جهانیان قرار داد تا گوشهای از رشادتها و ایثارگریهای رزمندگان اسلام را ببنید.
مقایسه عملیات ویتنامیها علیه فرانسویها با عملیات آزادسازی خرمشهر
سردار سرلشگر غلامعلی رشید نیز روز فتح خرمشهر را اینگونه توصیف میکند: «روز فتح خرمشهر از قرارگاه فتح خود را به شرق خرمشهر رساندم. آن جا احمد کاظمی، فرمانده تیپ نجف اشرف، را دیدم. هر دو از شوق و ذوق گریه میکردیم. آن جا پس از شنیدن گزارش عملیات از او، وارد یکی از منازل مخروبه شهر شدم. منزلی در خیابانهای شمالی شهر. کف خانه رساله حضرت امام(ره) پاره پاره افتاده بود. چند تا عکس بچهها و پدر خانواده هم بود. یک صفحه از مجلهای که در خانه بود توجه ام را جلب کرد. مجله را برداشتم. عملیات «دین بین فو» در آن تشریح شده بود. یک عملیات معروف در ویتنام که علیه متجاوزین فرانسوی صورت گرفته بود و در بسیاری از کتابهای نظامی دربارهاش بحث شده است.
در جلسهای که معمولاً بعد از هر عملیات تشکیل میشد و در آن نقاط ضعف و قوت و تجارب عملیات بررسی میشد، عملیات بیت المقدس را با عملیات «دین بین فو» مقایسه کردم. زمین آن عملیات 20×8 کیلومتر، یعنی حدود 160 کیلومتر مربع بوده است. زمین عملیات بیت المقدس حدود 5400 کیلومتر بود. فرانسوی هایی که در این زمین دفاع میکردند، 20 گردان پیاده بودند و 10 گروهان چترباز و 4 گردان توپخانه، یعنی حدود 20 هزار نفر عراقیها حدوداً با 80 گردان نیروی پیاده، 34 گردان توپخانه، یعنی حدود 500 قبضه توپ، همچنین 1400 تانک و 1200 نفربر، یعنی بالغ بر 80 هزار نیرو از منطقه دفاع میکردند. حاصل نبرد ویتنامیها 7000 اسیر، 1600 کشته، 4500 مجروح و 100 مفقودالاثر برای فرانسویها بوده است. اما در نبرد عظیم ما حدود 20 هزار اسیر و 25 تا 30 هزار کشته و زخمی برای عراقیها حاصل شد که البته به این آمار باید تجهیزات، هواپیماها و هلی کوپترهای دشمن راهم اضافه کرد».
خرمشهر را خدا آزاد کرد
متن مکالمه بیسیم سرداران شهید خرازی و احمد کاظمی با سردار رشید در لحظه آزادی خرمشهر:
حسین حسین رشید: حسین جان ببین، ببین، شما الان داخل خود شهرید؟
رشید رشید حسین: چی؟ کی؟ پیام شما مفهوم نیست رشید جان دوباره بگید؟
حسین جان: شما، شما رو میگم خودتون، کجایید؟ الان داخل شهرید؟
رشید رشید حسین: ببین رشید جان ما داریم میریم جلو شما با احمد کاظمی هماهنگ کنید مفهومه؟ ما تو شهر نیستیم مفهومه؟
احمد احمد رشید: احمد ببین الان حسین منتظر هماهنگی شماست تا کارشونو شروع کنن و عملیاتو با هماهنگی اجرا کنید. شما کجایید الان؟
رشید رشید احمد: آقا جان، ما داخل خود شهریم و اینا که تو شهرن اومدن پناهنده شدن. مفهوم شد؟
احمد احمد رشید: احمد جان قطع و وصل میشه! دوباره بگو؟ چی گفتی؟
رشید رشید احمد: رشید با اون یکی دستگاه صحبت کن مفهوم شد؟
احمد احمد رشید: باشه احمد همین الان... همین الان.
رشید رشید احمد: آقا ما تو شهریم بهش بگو، به محسن بگو ما تو شهریم، ما تو شهریم و پنج شش هزار نفرم اومدن پناهنده شدن، ما تو شهریم، ما داریم اونا رو تخلیه میکنیم، ما تو شهریم و تمام نیروهامون تو خود شهرن.
رشید رشید احمد: رشید جان مفهوم شد؟
احمد احمد رشید: قابل فهم نبود! شما کجایید احمد؟!! ببین اگه یه پستی در مسیر راه صدای شما رو رله کنه من صداتونو متوجه میشم و به محسن پیامتونو میگم، به محسن پیامتونو میگم.
رشید رشید احمد: رشید جان میگم من تو شهرم و همه نیروها تو شهر اومدن اسیر و پناهنده شدن، مفهوم شد؟
احمد احمد رشید: احمد جان! بله بله من فهمیدم چی گفتید میگید من تو شهرم و کلیه نیروها پناهنده شدن. ببین برادر احمد مراعاتم کنید چوبی، چیزی نخوریدا.
رشید رشید: بابا نترس، نترس الان بیش از شش هزار نفر به ما پناهنده شدن، بیش از شش هزار نفر، مفهوم شد رشید جان؟
احمد جان: چقد؟ نفهمیدم دوباره بگو چند هزار نفر؟
رشید: بابا گفتم بیش از شش هزار نفر شش هزار نفر مفهوم شد؟ و دارن هی زیاد میشن. مفهوم شد؟
احمد احمد رشید: بیش از شش هزار نفر؟ بله؟ خدا اجرت بده مفهوم شد بله فهمیدم.
رشید رشید احمد: رشید جان بله بله تو شهر خرمشهر تا چند لحظه پیش تظاهرات بود، تظاهرات بود و کلیه اسرا یا حسین میگفتند والله اکبر و تسلیم میشدن. خوب مفهوم شد؟
احمد جان: این یه قسمت حرفت نامفهوم بود دوباره تکرار کن؟
رشید رشید احمد: میگم تو شهر خرمشهر تا چند لحظه پیش تظاهرات بود و کلیه اسرای عراقی الله اکبر و یا حسین میگفتن و تسلیم میشدن.
احمد احمد رشید: بله بله، مام اینجا فهمیدیم. تشکر. آقا الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر. همه چیو فهمیدیم.
رشید رشید احمد: رشید جان خداوند خرمشهرو آزادش کرد. آزادش کرد.
احمد پیام تو کاملا دریافت شد به امید پیروزی واقعی بر استکبار جهانی.
بااجازتون از اين متن کپي شد و سايتتون رو در وبلاگم گذاشتم
درصورت مخالفت حتما به من گزارش دهيد.ممنون
ياعلي
درود بر دلاوران شهيد اصفهان فاتحان خرمشهر