به گزارش خبرنگار حوزه سینما و تلویزیون «خبرگزاری دانشجو»، شنیدن خبر ساخت "شهر موشها2" ترکیبی بود از دو حسن متضاد، نوستالژی دوست داشتنی بازگشت خاطره ها و در عین حال، ترس از بازگشت ضعیف و تخریب تمام آن همه خاطره های شیرین. به خصوص که بازگشت های این چنینی در سینما ایران هیچ وقت پر فروغ نبوده و همواره حس دوم را در انسان بیشتر بر انگیخته است.
به هر حال "شهر موشها2" در ده ماه و با حضور حدود 1000 نفر دست اندر کار ساخته شد تا همه منتظر باشند ببینند بزرگترین اثر سینمایی بخش حصوصی کشور چه کیفیتی دارد و موشهای دوست داشتنی با چه حال و روزی بر می گردند...
اولین صفت برای شهر موشهای جدید، "پر و سر و صدا" است. روابط عمومی پر قدرت، جشن اکران باشکوه، حضور چهره ها در مراسم اکران خصوصی، مسابقات موشی(!) و پوشش وسیع رسانه ای همه و همه نشان از سمبه پر زور شهر موشها در تبلیغات داشت. گستره ی رسانه ای که شاید با این هجم و کیفیت در سینمای ایران کمتر به وقوع پیوسته بود...
اما فیلم.
طبیعتا شهر موشها با دو طیف مخاطب کاملاً متفاوت روبرو است. مخاطبی که احساسات نوستالژیکش به سینما کشانده تا ببیند موشهای بچگی هایش، حالا در چه حال و روزی اند، و مخاطب حساس و پر اهمیت کودک. دو نوع نگاه متفاوت که هر دو مهم اند و اجتناب ناپذیر. و این هنرِ فیلم است که بتواند هر دوی این مخاطبان را راضی از سالن سینما بیرون بفرستد یا مانند بعضی همتراز های خود، هر دو طیف را ناامید برگرداند!
در واقع شهر موشها نمی تواند با این ادعا که از جنس سینمای کودک است، خود را از زیر نگاه مخاطبین قدیمی خود برهاند. و البته طبیعتا فیلمی که بخواهد هر دو جنس را در چنگ نگه دارد، کار سختی پیش رو دارد.
به خصوص که فیلم، مبتنی بر همان عروسک های قدیمی است. حالا و در شهر مدرن موشها، گرد پیری روی سرِ آقا معلم نشسته، کپل خان و نارنجی با هم عروسی کرده اند، گوش دراز فرمانده نیروی انتظامی شهر موشها شده و اسمشو نبر هم هنوز بزرگترین دشمن موشهاست...
منیژه حکمت، در صبحت های خود پیش از اکران فیلم، "شهر موشها2" را یک فیلم کودک می داند، فیلمی که از جنس سینمای کودک است و برای کودکان ساخته شده، البته حکمت به این نکته نیز اشاره کرد که این، فیلم کودکی است که مخاطبان بزرگسال را نیز جذب خواهد کرد.
و ادعای تهیه کننده فیلم که در نوع خودش جالب است: این فیلم سطح کارِ کودک در سینمای ایران را بالا برده است...
عوامل فیلم، به بهترین نحو ممکن چیده شده اند؛ بهترین صداپیشه ها، بهترین عوامل تصویر ساز و البته متناسب ترین تیم کارگردانی...
جنس کارهای مرضیه برومند تا پیش از این نیز همواره جزو ناب ترین آثار در حوزه سینمای کودک بوده. طبیعتاً کارگردانی که پیش از این نیز نیز همین موشها را روی انتن تلویزیون های سیاه و سفید زمان جنگ این کشور برده و کسی که جزو خاطره ساز ترین هایِ تلویزیون در حوزه کودک است، بهترین گزینه برای کارگردانی "شهر موشها" است. کارگردانی که می داند کار بسیار سختی در پیش دارد. و می داند که حالا باید موشها را هم برای ما قدیمی تر ها جذاب و خاطره انگیز نگه دارد و هم کودکان امروز را با این همه سرگرمی های خوش اب و رنگ و گسترده بر سر ذوق آورد.
کودکان دهه شصت، اگر دل به شهر موشها می دادند بخش عمده ای از آن بخاطر نبودِ سرگرمی دیگر بود. ولی کودک امروز با انواع ابزار سرگرمی مشغول است. از صبح تا شب را با سرگرمی ها و بازیهای مختلف و هیجان انگیز می گذراند و طبیعی است که حفظ این مخاطب پای فیلمی که با عروسک ساخته شده کار آسانی نیست...
حالا موشها برگشته اند. حالا چند روز دیگر تا اکران عمومی فیلم باقی مانده. حالا دوباره تابلوهای شهر موشها در شهرهای ایران بالا رفته و حالا دوباره یادهای ما رفته سراغ کپل و نارنجی و گوش دراز و سرمایی و آقای معلم و...
شهر موشها هر چه قدر پر سر و صدا آمد، همان قدر هم انتظارات را از خودش بالا برده. حاالا باید ببینیم این بازگشت، آبرومند است یا مانند بعضی بازگشت های دیگر سینما ایران ناامید کننده. و حالا باید دید یادداشت بعدی ما با عنوان "شکست خاطره" خواهد بود یا "بازگشت شکوهمند خاطره"...؟