به گزارش گروه اجتماعی «خبرگزاری دانشجو»، دکتر ابراهیم فیاض، دانش آموخته حوزه و دانشگاه در رشته مردم شناسی و فرهنگ و ارتباطات و استادیار دانشگاه تهران در حوزه جامعه شناسی و مردم شناسی است. با او گفت وگویی در خصوص نقش تهاجم فرهنگی در بالارفتن سن ازدواج و گریز جوانان از ازدواج داشته ایم.
دکتر فیاض در زمینه افزایش سن ازدواج، ازدواج موقت، تأثیر گذاری رسانه ها بر ازدواج، موفق بودن فیلمهای خارجی در نشان دادن عشق، خانه های مجردی و ... صحبتهای قابل تاملی کرد.
متن این گفت و گو در ادامه می آید:
در سال های اخیر سن ازدواج به شدت بالا رفته و همچنین آمار طلاق نشان می دهد که بخش زیادی از ازدواج های انجام شده نیز با شکست مواجه شده اند، عامل این اتفاق ناخوشایند در جامعه را چه می دانید؟
فیاض: عوامل زیادی است که بطورموازی در این مشکل موثرند و باید بررسی شوند. یکی از مهمترین آنها امیال جسمانی است که در یک سنی فعال می شود و فرد احساس نیاز به جنس مخالف را در خود احساس می کند. و اگر این نیاز برآورده نشود و در مسیر صحیح خود قرار نگیرد تبدیل به یک بحران می شود.
رفع این نیاز، همیشه احتیاج به یک الگوی صحیح دارد که باید از نوجوانی و حتی کودکی و در دوران دبستان آموزش داده شود و بچه ها بدانند که چگونه باید با جنس مخالف ارتباط برقرار کنند.
آموزش و پرورش و صدا و سیما که در این سال ها فعالیتی در این زمینه نداشته اند، در خانواده ها نیز این مسائل به نوعی تابو هستند، به نظر شما کوتاهی این سازمان ها و افراد هم، در گریز جوانان از ازدواج موثراست؟
فیاض: در گذشته الگوی ازدواج را خانواده ها بخصوص خاله و عمه به دخترهای 14- 15 ساله، و دایی و عموها به پسرهای 17-18 ساله آموزش می دادند و پس از این انتقال آگاهی، ازدواج در سن پایین صورت می گرفت که به مراتب موفق تر از ازدواج های امروزی بود و جوان ها بدون سرکوب و عقده جنسی بودند. اما متاسفانه در دوران رضاشاه، تبلیغ های تندی علیه خانواده صورت گرفت و از آنجا بود که دشمنی و کینه میان عروس و مادرشوهر و داماد و خانواده همسر شکل گرفت و کم کم در جامعه فراگیر شد و به شکل فرهنگ درآمد.
بعد از انقلاب هم همین روند ادامه پیدا کرد و سنت دشمنی میان خانواده زن و مرد بیشتر شد تا جایی که بیشتربرنامه های طنز تلویزیون به همین مسائل و مصائب عروس و مادر شوهر و باجناق ها معطوف شد و هرچه بیشتر این تفکر در میان جامعه نهادینه شد، به همین دلیل است که امروز ما می بینیم جوانان بسیاری بویژه دختر خانم ها از ازدواج تصور بدی پیدا کرده اند و با ترسی که از مسائل بعد از ازدواج و تشکیل خانواده دارند از ازدواج گریزانند و فکر می کنند خانواده همسر برای از بین بردن غرور، استقلال و شخصیت او کمر بسته اند.
از سوی دیگر مسئولان جامعه، با زور و به نام اخلاق روابط زن و مرد در جامعه را محدود می کنند و فاصله دختر و پسرها هر روز بیشتر می شود و این فاصله عواقب بدی دارد. بدون اینکه فکر شود که آنان کجا باید با هم آشنا شوند، کجا باید عاشق هم شوند و نسبت به هم شناخت پیدا کنند.
متاسفانه به دلیل چنین خلائی در جامعه است که ابتدا مردها در پورنوگرافی غرق شدند و امروز هم که شاهد استقبال زنان کشورمان از چنین فیلم هایی هستیم و کم کم این فیلم ها به خانواده ها راه یافته و زوج ها در کنار هم روابط جنسی گروهی را می بینند و با فرو ریختن قبح این قضیه، می بینیم که چنین اتفاقاتی در جامعه معمول شده است.
برای جلوگیری از رواج خیانت، روابط زیانبار جنسی و بالارفتن سن ازدواج باید فاصله میان سن بلوغ که شروع غریزه جنسی است با ازدواج کم شود.
برای سوق دادن جوانان به سمت ازدواج و تسهیل مقدمات آن خانواده و نهادهای مسئول، چه کارهایی باید انجام دهند؟
فیاض: برای روی خوش نشان دادن و استقبال جوان ها از ازدواج، خانواده مهمترین نقش را دارد، بخصوص در زمینه حمایت مالی. یعنی وقتی جوان از نظر جسمی آمادگی ازدواج را دارد واز لحاظ روحی نیز از دوره کودکی و نوجوانی تحت آموزش و آگاهی¬های مناسب قرار داشته اند، باید با کمک های مالی والدین و اطرافیانشان، اقدام به ازدواج کنند.
الان عشق در جامعه زیاد است و جوان عاشق کم نداریم، اما عدم حمایت و مخالفت خانواده ها مشکل ساز شده است. من نمونه ای سراغ دارم که دختر و پسری از طبقه مرفه جامعه عاشق هم بودند اما خانواده ها به ازدواج این دو جوان رضایت نمی دانند، ابتدا پسر به آلمان مهاجرت کرد و بعد از او دختر هم راهی آنجا شد تا در کشوری غریبه بتوانند کنار هم باشند، در صورتی که اگر خانواده ها سختگیری نمی کردند، حتما فرزندانشان می توانستند همین جا زندگی خوبی را آغاز کنند.
یک کار خوبی که در زمان احمدی نژاد افتاد ساخت مسکن مهر در سراسر ایران بود، چون خانه به عنوان اصلیترین نیاز هر زوجی برای تشکیل خانواده است و خانه است که خانواده را ایجاد می کند.
این حمایت از سوی دولت نیاز به یک ساختار دقیق دارد، اگر دولت مجبور شود 4-5 برابر نیاز جامعه خانه بسازد و در اختیار قشر جوان بگذارد، بسیاری از مشکلات حل خواهد شد.
یعنی با ازدواج موقت موافقید؟
فیاض: من ازدواج موقت را تجویز نمی کنم اما برای کسانی که مایلند و خانواده هایشان هم راضی هستند گزینه خوبی است، چون ازدواج هر نوعش خوب است من شاهد بوده¬ ام که بسیاری از همین ازدواج های موقت به ازدواج دائم تبدیل شده است و با عشق ومحبت ادامه پیدا کرده است.
در این مورد هرکس باید بنا به اقتضای فرهنگ و اعتقادات خانواده خودش عمل کند.
نقش رسانه های غربی بوِیژه استقبال مردم از سریال های خارجی شبکه های ماهواره ای فارسی زبان در این موضوع بسیار پررنگ است، فکر می کنید چه سیاست هایی باید دنبال شود تا بتوانیم از نظر فرهنگی با این تهاجم فرهنگی و نمایش جذابی که این شبکه ها از بی و بندباری و خیانت همسران ارائه می کنند، مبارزه کرد؟
فیاض: به همین دلیل است که رواج ازدواج میان جوانان ضعیف شده و استقبالی ندارد و طلاق اوج گرفته است. برعکس صدا و سیمای ما، فیلم و سریال های رسانه های خارجی، فقط عشق را نمایش می دهند، و با این موضوع جذاب مخاطب زیادی به خود جذب می کنند و با مشروعیتی که به هرنوع عشقی می دهند، خیانت همسران به هم و روابط مضر برای بنیان خانواده را ترویج می¬کند.
آموزش و مبارزه اصلی باید از داخل خانواده ها بویژه از سوی مادران آغاز شود، و بعد با زبان مادر و بدون خجالت های معمول، به دختر و پسرها انتقال پیدا کند.
متاسفانه مادران ما که بار اصلی آموزش به کودکان را بر عهده دارند، خودشان اطلاعات مناسبی در زمینه جنسی ندارند و نمی توانند راهنمای خوبی برای فرزاندانشان باشند. اما اگر آموزش و پرورش پیشقدم شود و در دبستان¬ها جلساتی برای والدین برگزار کند که اینجور مسائل روانشناسی و تربیتی در خصوص جنسیت و روابط زناشویی به والدین آموزش داده شود، بسیاری از مشکلات خانوادگی حل خواهد شد و نسل های بعدی با مشکلات کمتری رو به رو خواهند بود.
متاسفانه صدا و سیما از مارکسیسم زدگی شدیدی رنج می برد و در سریال ها به جز یکی دو مورد، ترویج نفرت و تضاد میان زن و شوهرها را می کنند و نتوانسته اند عشق پاک و ماندگار میان زوج ها را نشان دهند. به همین دلیل گرایش به شبکه های ماهواره ای هر روز بیشتر می شود.
البته ما نمونه های غربی موفقی هم داشته ایم که بسیار بهتر از سریال های خودمان بوده اند و تصویر خوبی از عشق و خانواده را به نمایش می گذارند، نمونه اش هم سریال¬هایی مثل قصه های جزیره، پزشک دهکده و یانگوم است که در ایران بسیار پرطرفدار بودند.
همین تصویر خوبی که مردم ما در تلویزیون از غرب می بینند باعث مهاجرت می شود. چون می بینند که در آنجا محبت و عشق وجود دارد. اما شما همین سریال های پربیننده مثل دودکش و مادرانه را ببینید، همه اش جنگ و دشمنی میان زن و شوهر¬ها، میان والدین و بچه ها و اقوام با همدیگر را نشان می دادند، خب این ها به مرور در جامعه تسری پیدا می کند و نفرت و خشم به جای عشق و محبت آموزش داده می شود.
صدا وسیما برای موفق شدن در این عرصه، باید ساختار ذهنی عواملش را تغییر دهد. این همه داستان زیبا در جامعه وجود دارد که صدا و سیما از آن بی بهره است. متاسفانه در دوره آقای ضرغامی، فاجعه ملی عظیمی بوجود آمد، نابودی فرهنگی که در دوره ایشان و همکارانشان صورت گرفت، بی سابقه بود. در این دوران حتی هیچ یک از توصیه های مقام معظم رهبری در زمینه فرهنگ سازی نیز محقق نشد و اصلی ترین دلیل گرایش وسیع مردم به شبکه های ماهواره ای همین ضعیف صدا و سیما و برنامه های بی مایه و بی نشاط بود. شما حتی اخبار را هم نمی توانید تا انتها دنبال کنید چون تماما خبرهای خشونت آمیز، وحشناک و غم انگیز است و هیچ امید و نشاطی در آن نیست.
نگاه دین به قضیه روابط همسران چیست؟ و حدود رابطه وآشنایی زن و مرد را چطور مشخص کرده است؟
فیاض: ازدواج یکی از معروف هاست. اما ما در جامعه فقط نهی از منکر را انجام می دهیم. و هیچ کاری برای وصل کردن جوانان به هم صورت نمی گیرد. این مخالفت ها، تفکیک جنسی و بگیر و ببندها باعث شده که پسرها دیگر غریزه جنسی درستی نداشته باشند، و مثل دخترها آرایش و پیرایش می کنندو احساس مردانگی و حتی اعتماد به نفسشان از بین رفته. و دخترها هم که می خواهند مثل مردها سرد و بی عاطفه باشند و مجردی زندگی کنند.
آموزش های سنتی ما در این زمینه ها از بین رفته و آموزش مدرنی نیز جایگزینش نشده است، در حالی که دین به این غریزه بسیار اهمیت داده است ، در احادیث و روایت ائمه داریم که ازدواج امر مهمی است که مقدمات آن باید سبک گرفته شود، و زنان را نصیحت می کنند که در این امر سهل انگاری نکنند.
اما شاهدیم که همین بی توجهی زنان ما، باعث شده که مردان به خیانت روی بیاورند و نیازهای روحی و جسمانی خود را در بیرون از خانه رفع کنند و زنان نیز برای مبارزه و انتقام جویی به همین روش روی آورند. البته نقش تهاجم فرهنگی در این زمینه بسیار پررنگ است و با فروریختن قبح این قضیه در داخل خانواده ها، هر روز خانواده های بیشتری از هم می پاشند.
متاسفانه جهل در این رابطه در جامعه ما زیاد است، هیچ نهادی هم از مردم عادی حمایت نمی کنند و مطالعات و پژوهش هایی در این زمینه انجام نمی گیرد، و همه چیز به خود مردم واگذار شده است، آنهایی هم که در این زمینه ها مطلع هستند و علم و آگاهی خوبی دارند نیز یا در پی مهاجرت از ایران هستند یا از سوی دانشگاه ها و نهاد ها کنار گذاشته شده اند و حاضرند در کشورهای دیگر به هر نوع زندگی تن بدهند که فقط در ایران نباشند.
من شخصا بارها در دانشگاه تهران تکاپو کرده ام که برای دانشجویان جامعه شناسی و مردم شناسی درس مردم شناسی جنسی را هم بگذارند، اما در طول 10 سال و با تغییر 3 مدیرگروه، باز هم اجازه تدریس این مبحث داده نشده و در جواب می گویند با تدریس چنین درسی، آبرویمان می رود. همانطور که گفتم متاسفانه جامعه ما در این زمینه دچار جهل عظیمی حتی در سطح کارشناسان و مسئولان است و نمی دانند اگر آموزش های درستی در زمینه روابط زناشویی و ابراز عشق و محبت میان همسران داشته باشیم، خانواده هایی مستحکم تر و جامعه ای سالم، بانشاط و پاک خواهیم داشت. اما متاسفانه ما در جامعه تجاوز داریم بعد می آییم متجاوزر را در ملا عام اعدام می کنیم و فکر می کنیم همه چیز درست شده است اما فایده اش جز بیشتر شدن عمق فاجعه چیست؟
مسئولان ما باید بدانند که بدون آموزش و فرهنگ سازی نمی توان جامعه پاکی داشت.
منبع: دوهفته نامه ندای ایلام