به گزارش خبرنگار اجتماعی «خبرگزاری دانشجو»، یکی از عوامل توسعه در جهان، آب است. همواره در طول تاریخ تمدنها در اطراف رودخانهها و منابع آبی شکل میگرفته و اولین منبع درآمدی انسان از دیرباز، کشاورزی بوده که لازمهاش آب است.
بر اساس آمار و ارقام موجود، میانگین حجم بارندگی ایران حدود ۴۰۰ میلیار متر مکعب است که از این مقدار، ۳۱۰ میلیارد متر مکعب در مناطق کوهستانی با مساحتی حدود ۸۷۰ هزار کیلومتر مربع و ۹۰میلیارد متر مکعب دیگر در مناطق دشتی به وسعت ۷۷۸ کیلومتر مربع میبارد. از مقدار فوق حدود ۲۹۴ میلیارد متر مکعب به صورت تبخیر و تعرق از دسترس خارج میشود و از ۱۱۶ میلیارد متر مکعب باقیمانده حدود ۹۳ میلیارد متر مکعب از طریق منابع سطحی و زیرزمینی بهره برداری میشود و بقیه صرف تغذیه سفرههای آب زیرزمینی میشود.
از آنجایی که متوسط حجم کل آب سالانه کشور رقمی ثابت است، تقاضا برای آب به علت رشد نسبتاً بالای جمعیت، توسعه کشاورزی، شهرنشینی و صنعت در سالهای اخیر، متوسط سرانه آب قابل تجدید کشور را تقلیل داده است، به طوری که این رقم از حدود ۵۵۰۰ مترمکعب در سال ۱۳۴۰، به حدود ۳۴۰۰ مترمکعب در سال ۱۳۵۷، و حدود ۲۵۰۰ مترمکعب در سال ۱۳۶۷ و ۲۱۰۰ مترمکعب در سال ۱۳۷۶ کاهش یافته است. این میزان با توجه به روند افزایش جمعیت کشور با نرخ فعلی رشد در سال ۱۳۸۵ به حدود ۱۷۵۰ مترمکعب و در افق سال ۱۴۰۰ به حدود ۱۳۰۰ مترمکعب تنزل خواهد یافت. صرف نظر از تفاوتهای آشکار منطقهای در کشور و طیف گسترده مناطق خشک نظیر سواحل خلیج فارس و دریای عمان، نیمه شرقی کشور از خراسان تا سیستان و بلوچستان و نیز حوضههای مرکزی که میزان سرانه آب قابل تجدید در آنها از میزان متوسط کشور به مراتب پایینتر است، ارقام متوسط سرانه آب کشور در سالهای آینده به مفهوم ورود به حد کم آبی جدی در سال ۱۴۱۵ شمسی خواهد بود.
همین آمار و ارقام، باعث ایجاد نگرانیهایی شده و فعالان محیط زیست و مدیران مربوطه را بر آن داشته تا تمهیداتی بیندیشند و البته کمبود آب، آب را برای کسانی گل آلود کرده که با افزایش جمعیت مخالفند. کسانی که به هر وسیلهای میخواهند رشد جمعیت را غیرمنطقی تلقی کنند و از فاجعههایی که کاهش جمعیت کشور در سالهای آینده پیش میآید، با بهانههای سطحی مثل کمبود آب و انرژی چشم میپوشند.
ما ایرانیهای اسراف کار!
در حال اضر، نزدیک به ۹۹ درصد از جمعیت شهری کشور و حدود ۷۰ درصد از جمعیت روستایی از آب سالم بهداشتی برخوردارند.
گزارشات و آمار حاکی از آن است که میزان هدررفت آب در ایران ۲۸ تا ۳۰ درصد است که این مقدار در دنیا ۹ تا ۱۲ درصد گزارش شده است. یکی از عوامل اصلی این هدررفت برداشتهای غیرمجاز از شبکه آب رسانی و همچنین فرسودگی تاسیسات آب و شبکه آبرسانی عنوان میشود.
مصرف آب هم در کشور ما نسبت به کشورهای دیگر که منابع آبی بیشتری دارند هم فاجعه بار است. مصرف سرانه هر نفر در دنیا روزانه ۷۵ لیتر است که یک ایرانی در هر روز به طور متوسط ۲۲۰ لیتر آب مصرف میکند! این رقم در پایتخت بالاتر هم رفته و به روزانه برای هر نفر ۳۵۰ لیتر میرسد.
اگر الگوی مصرف اصلاح نشود، هر چقدر هم که جمعیت ایران کم شود و هر چقدر کشور به منابع آبی متصل شود، باز هم روزی فرا میرسد که به جایگاه امروز برسیم و ببینیم که تنها راه بیرون آمدن از بحران کم آبی، اصلاح الگوی مصرف و مدیریت منابع آبی است.
مصرف 90 درصدی آب در بخش کشاورزی
طبق آمار، بیش از ۹۰ درصد آب مصرفی در کشور مربوط به بخش کشاورزی است که این میزان در بخش جهانی تنها ۷۰ درصد است. سالانه در ایران ۹۵ میلیارد متر مکعب آب مصرف میشود که ۹۲ درصد آن در بخش کشاورزی، ۶ درصد در بخش شرب و خانگی روستایی و شهری، ۵/۱ درصد در بخش صنعت و ۵ درصد در بخش عمومی و پارکها مصرف میشود.
بخش کشاورزی با ۹۲ درصد بزرگترین و مهمترین مصرف کننده آب در کشور به شمار میرود. بیش از ۸۰ درصد اتلاف منابع آب به دلیل عدم استفاده از تکنولوژیهای پیشرفته آبیاری در این بخش به هدر میرود.
بازده آبیاری در کشور ۳۳ درصد ولی در کشورهای همسطح و یا پایینتر از ایران بیشتر است، به عنوان مثال بازده آبیاری در لیبی٬ هند٬ مصر و سوریه به ترتیب ۶۰، ۵۴، ۵۳ و ۴۵ درصد است.
این در حالیست که متوسط تولید محصول به ازای یک مترمکعب آب در ایران بین ۹۰۰ گرم تا یک کیلوگرم ولی در جهان ۲. ۵ کیلوگرم است.
بنابر آمارهای موجود با مصرف ۹۲ درصدی آب در بخش کشاورزی نه تنها موجب از بین رفتن بخش کشاورزی، فرونشست زمین و جابجایی جمعیتی میشود بلکه خروجی محصول نیز به تناسب سایر کشورها بسیار ناچیز است.
ضعف مدیریت و نبود تجهیزات برای مهار آب
از همه اینها که بگذریم، ضعف برنامه ریزی و نبود مدیریت و البته کمبود تجهیزات برای اداره کردن آب موجود و مهار بارندگی، از عوامل دیگر بحران کم آبی است. در ایران سالانه ۱۳۰ میلیارد متر مکعب در کشور بارندگی صورت میگیرد که متاسفانه نمیتوانیم ۳۵ میلیارد متر مکعب آن را مهار کنیم.
از آن طرف، در بخش کشاورزی سیاستهای آبیاری درست اتخاذ نمیشود. اهمیت اصلاح الگوی مصرف در بخش کشاورزی امروز به موضوعی جدی تبدیل شده است.
براساس آمار و اطلاعات منتشره، از ۱۶۴ میلیون هکتار کل اراضی کشور، درحال حاضر ۱۸. ۸ میلیون هکتار در چرخه تولید محصولات کشاورزی قرار دارد.
از این مقدار حدود هشت میلیون هکتار به صورت آبی و حدود ۶. ۳ میلیون هکتار به صورت دیم و بقیه به صورت آیش آبی و دیم مورد بهره برداری قرار دارند. در ارتباط با منابع آب نیز از حدود ۹۳ میلیارد مترمکعب منابع آب مصرفی کشور حدود ۸۶ میلیارد مترمکعب به حساب مصارف کشاورزی منظور میگردد.
در شرایط کنونی و با توجه به کمبود بارندگی، برداشت از منابع زیرزمینی افزایش یافته که این برداشت بیرویه آب از منابع زیرزمینی و حفر چاههای بیش از اندازه، خسارتهای جبران ناپذیری را به دنبال خواهد داشت. به گفته مدیرعامل شرکت مدیریت منابع آب ایران در تازهترین اظهارات خود گفته که ۳۰ سال پیش کل چاههای کشور ۱۶۴ هزار حلقه بود که میزان برداشت از چاهها ۲۸ میلیارد مترمکعب بوده است اما تا سال ۱۳۹۲ تعداد چاهها به ۷۶۰ هزار حلقه و با برداشت ۴۸ میلیارد متر مکعب افزایش یافته است.
نکتهای که در اینجا از نظر مدیران دور مانده، نگاه یکپارچه به مدیریت آب و طرح آمایش سرزمین است. این دقت، اگر در کنار تجهیزات و تکنولوژیهای پیشرفته قرار گیرد میتواند تا حد زیادی از بحران آب بکاهد.
ربط غیرمعقول کمبود آب به افزایش جمعیت!
در اینکه منابع آبی محدود است شکی نیست. این هم غیرقابل انکار نیست که کشور ما در منطقهای گرم و خشک و کم باران واقع شده و بحران آب و محدودیت منابع آب در این سالها و سالهای آینده معضلی جدی خواهد بود اما دلسوزانی که برای تامین آب شرب جمعیت آیندهٔ کشور نگرانند باید بدانند که آثار و عواقب غیرقابل جبرانی که کاهش جمعیت در آینده خواهد داشت، نسبت بحران آب احتمالی که با مدیریت صحیح قابل رفع است به مراتب خطرناکتر است.
با این الگوی فعلی که ایرانیها در مصرف انرژی دارند، هر چقدر هم که جمعیت ایران کم شود، باز بحران کم آبی گریبانشان را میگیرد. نبود مدیریت صحیح و انجام اقدامات مقطعی و استفاده از راهکارهای کوتاه مدت آبرسانی باعث شده که بحران به اینجا برسد و اگر این روال همینطور ادامه پیدا کند، شاهد مشکلات جدی تری نیز خواهیم بود. برای جبران کم آبی و رفع بحران آب، راه کارهایی چون تدوین ایین نامه اجرایی چگونگی مصرف آب، حفاظت و نظارت بر مصرف آب، توجه به مدیریت جامع آب، استفاده از روشهای نوین آبیاری، ارتقاء سطح فرهنگ مردم و اصلاح الگوی مصرف، بازیافت آبهای قابل بازیابی و غیره وجود دارد که میتوان با استفاده از ظرفیتهای مختلف مثل مراکز علمی، آموزشی و فرهنگی و مدیریت صحیح از جنگ قریب الوقوع برای آب جلوگیری کرد. به این ترتیب، هم از بحران آب جلوگیری کرده ایم هم وارد بحران جدید و چالشی که کاهش جمعیت ایجاد می کند نخواهیم شد.