گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»: در گفتگوی قبلی با حجت الاسلام کاشانی ، کارشناس علوم دینی و استاد حوزه، در خصوص شیعه اصیل و راههای انحراف آن از مسیر حق صحبت کریدم. اینکه چگونه می توان در قالب یک مسلمان و شیعه از دین خود بیرون رفت. در ادامه صحبتها به واژه «شیعه انگلیسی» رسیدیم که در مقابل آن «شیعه آمریکایی» مطرح شد. در نهایت به این نکته رسیدیم که؛ «امروز خطری جدی در درون شیعه ما را تهدید میکند، خطری که در حال سازماندهی است. جریانی که تا دیروز بیرون تشیع بودند ، وارد شیعه شدند و در لباس یک شیعه گرم امام حسینی در حال ایجاد انحراف است. کار بسیار حساس است ، جراحی این جریان بسیار حساس است ، چرا که باید هم امام حسین(ع) را حفظ کنی چون مکتب ما زنده به امام حسین است ، و هم عزاداری را حفظ کنی چون مکتب ما قائم به عزاداری برای امام حسین (ع)است، و هم میبایست این انحرافات را دور کنی. مانند این است که بخواهی رگ حیات فردی را که سرطان زده شده جراحی کنی، و اگرتیغ شما ذره ای کج و راست شود رگ اصلی زده می شود گاهی پیش می آید کسی می خواهد با مُفسد و فساد مبارزه کند ولی متاسفانه اصل را ازبین می برند. حساسیت موضوع امروز در اینجاست که متاسفانه دو طرف، به ظاهر مرجعیت شیعه است ، البته از نظر ما یک طرف ، مرجعیت غیر حقیقی است».
حال در اینجا به ادامه گفتگو خبرگزاری دانشجو با استاد حوزه حجت الاسلام کاشانی، میپردازیم:
دانشجو: فرقه شیرازی چگونه و چطور شکل گرفت و با چه هدفی و چند سال است که فعالیت میکند؟ راههای رشد و شاخ و برگ پیدا کردنش چگونه بوده است؟
حجت الاسلام کاشانی: این که جریان شیرازی از کی شروع شده و انگیزه شان چه بوده ؛ ممکن است اولا در این خانواده افرادی باشند آبرودارو اهل تقوا ، ثانیا چون ما مطمئن نیستیم نمی توانیم در مورد افراد اظهار نظر کنیم .
آن نکته ای که مسلم است این است که این جریان، در حال حمایت است، وارد این موضوع نمیشوم که برخی از رووس این جریان عامدا و عالما در حال خطا هستند، یا نمی فهمند که مزدورند و خودشان متوجه نمیشوند که در زمین دشمن بازی میکنند؛ من نمیدانم . چون نه از مسئولان وزارت اطلاعات هستم که اسناد این ها را داشته باشم و نه در قلوب این ها هستم. اما رفتارشان دقیقا رفتاریست که یک دشمن انجام میدهد. حال آن ها عامدا و عالما انجام میدهند یا فریب خوردهاند؛ نمیدانم.
چه کار کردند اینها؟ پس از آن که برادر آقای شیرازی ادعای مرجعیت در سی و چند سالگی کرد ، مراجع آن زمان هم تعجب کردند، برخی بؤرطان شک کردند و برخی دیگر اعلام برائت... .این جریان ادعای مرجعیت کرد و با درآمد زیادی که داشت، شروع کردند به گفتن اینکه ما یک مرجع عالِم داریم . بیش از هزار کتاب از آن برادر قبلی چاپ شد. با اين حال ايشان که بیش از ده سال پیش از دنیا رفت، آثار علمی چشمگیر و مهمی ندارد. هر عالِمی در هر زمینه ای که معروف است، ابتکارات و نقطه نظرات مهمی دارد. در حوزه علمیه نجف و قم، برادر بزرگ شیرازی هیچ گاه به عنوان فَحل بزرگ فقاهت شناخته نشد. ولی در آمد زیادی داشت. زمان او مشکلاتی پیش آمد که نظام مجبور شد او را حصر کند . تا آن زمان هر دو طرف سعی میکردند حرمت نگه دارند. مقام معظم رهبری در رحلت آقا سید محمد شیرازی در اوج انصاف و سعه صدر ، با اینکه توهینهای زیادی به ایشان شده بود ، در مورد رحلت وی پیام تسلیت فرستادند و به برادر امروزی شان تسلیت گفتند. آن ها هم بیشتر حفظ حرمت میکردند. تا اینکه برادر بعدی به صورت وراثتی به مرجعیت رسید. که شرایط علمی ایشان از برادربزرگ یعنی سید محمد هم ضعیفتر بود. هیچ بحث مهم علمی از ایشان که دلیلی بر اعلمیت او باشد، وجود ندارد.
شیرازی ها سرانجام به تاسیس شبکههای ماهوارهای روی آوردند، یعنی رسانه درست کردند. وقتی رسانه درست کردند، وجهه اجتماعی پیدا میکنند. کسی که درآنسوی دنیا زندگی میکند چه می داند این شبکه فارسی زبان که برای مرجع تقلید در قم است، چقدر براساس تشيع اصيل و روي مبنا صحبت میکند. خوب مي دانید مراجع تقلید بزرگواري چون آیت الله مکارم شیرازی در قم ، آیت الله مدرسی در عراق نیز شبکه ماهوارهای دارند. لذا بيننده عادی در بدو امر آن جریان انحرافی را از این جریان اصیل باز نمی شناسد.
آنقدر مباحث انحرافی در رسانه های آن ها مطرح شد که مجبور شدند دو رسانه را بعدها خودشان حذف کنند و اعلام حمايت نكنند. یکی شبکه «سلام» است که دیگر نسبت به آن اعلام حمایت نکردند و دیگری «فدک» برای یاسر الحبیب است . در اسناد گذشته همیشه از این شبکه ها دفاع میشد، اخیرا در سایت این مرجع از شبکه های مذکور رسما دعوت و تبلیغ نمیشود.
اين جريان آن قدر در مباحث انحرافی زیاده روی کرد که حاکمیت را وادار به اعلان برائت نمود. مثلا به خاطر ادبی که جامعه شیعه نسبت به علما دارد، ما هیچ گاه به خودمان اجازه نمیدهیم راجع به کسی که حتی پنج مقلد داشته باشد اظهار نظر و جسارت به محضر آن ها کنیم. اما متاسفانه این سایت ها شروع کردند به بی ادبی و توهین به بزرگان و مراجعی که حتی وهابیون و... اینگونه توهین نکرده ودند. این مسئله انسان را حساس میکند. یک بار ، دو بار، سه بار ، حواسشان نیست ؟
در مرحله بعد شروع به شعائر سازی کردند. به طور مثال، در شبکه ای که رسما زیر نظر این مرجع تقلید است، تبلیغ میکنند و میگویند« به عنوان شیعه در روز عاشورا در کشور عراق با ید روی زمین بخوابیم و اسب از روی ما رد شود». هر شیعه ای با شنیدن این مطلب لبخند میزند وای به حال جهان اسلام چه برسد به اروپاییان. آخر این چه عزاداری است که شما بخوابید و اسب از روی شما عبور کند؟!
یا به طور مثال بنده به آن ها گفتم «اگر هر اتفاقی را که در کربلا رخ داده شما بخواهید به عنوان عزاداری انجام دهید، دستور شرع لازم است. طبق کدام دستور؟ شما الگو دارید و عزاداریتان را طبق الگو انجام دهید. اگر قراراست همه ی اتفاقات را انجام دهید، در روز کربلا زن ها را تازیانه زدند ، شما هم زنان را جمع کنید و تازیانه بزنید» یکی از آن ها گفت :« فکر خیلی خوبی است»! بعدها دیدیم که به صورت گوشه به گوشه در حال انجام این کار هستند !
یعنی هر عملی را که نفسشان دوست دارد آن ها میخواهند به عنوان شعائر حسینی انجام دهند. و بعد میگویند شما مخالف شعائر حسینی هستید .در صورتی که خیر... بچه های رزمنده ما که حدود 300 هزار شهید داریم با «یاحسین» شهید شدند. کسی مخالف با شعائر حسینی نیست و انقلاب ما قائم به وجود حضرت سیدالشهدا و عزاداری برای ایشان است. منتها آن چیزی که شما میگویید عزاداری نیست. امام حسین حقیقت دین را تبیین میکند، شما تشیع را تخریب میکنید .
این نمونه ها باعث شده است، که برخی از دلسوزان علی رغم میل باطنی وارد شوند، این حرف ها از کجا آمده است؟ شیعه که اجتهاد به رای را قبول ندارد و باید احکامش منبعث از قرآن و روایت باشد. درضمن، اخباری نیستیم. درعلم اصول علمای شیعه به حجيت خبر واحد معتقد هستند. به شرطی روایت را حجت می دانیم که معارض نداشته باشد. بله در روایات، صحیح و سقیم است، غث و ثمین است، درست و غلط وجود دارد. این جریان روایتی را پیدا می کنند که با سیره قطعی اهل بیت مخالف است. بعد آن را عَلم می کنند و می خواهند به آن عمل کنند. درواقع تحت لِوای این می خواهند با نظام اسلامی مقابله کنند. اینکه شما تقابل می بینید؛ هفته برائت در مقابل هقته وحدت؛ سالروز قدس، روز دفاع از حرمین مطرح می شود!!. این گروه بعد شروع به گسترش جبهه مخالف کردند. اول توهین به مقدسات اهل سنت ، توهین کردن به خود اهل سنت، ناصبی قلمداد کردن تمام اهل سنت ، لعنت کردن همه اهل سنت. بعد ، شیعیان دجالی و غیر دجالی را عنوان کردند و هر کسی را که با آن ها مخالف بود دجالی معرفی میکردند .
ما اگر درست تبلیغات کنیم باید روشن شود که این جریان در طول تاریخ یک جریان بی سابقه است. چون معمولا تحلیل تاریخي کمتر صورت میگیرد، مشخص نمیشود که این جریان درحال ایجاد چه انحراف عظیمی است. ان شاء الله به زودی کتابی به عنوان «ادب اختلاف» منتشر میکنیم که سيره علمای برجسته شیعه و مدافع تشیع، را در برخورد با اختلافات و سایر مذاهب بررسی میکند.
آنها به عالِم مخالف احترام گذاشته اند و هرگز توهین نکردند و دنبال جنجال نبوده اند. نمونه آن «علامه حلّی» است . شکی وجود ندارد اگر بخواهیم نام پنج نفر از علمای برجسته و قدمای شیعه را نام ببریم که عِلم کلام بر سر سفره آن ها رشد کرده، قطعا یکی از آن ها علامه حلی است . وی شرحی به کتاب اصول فقه ابن حاجب به نام مختصر ابن حاجب دارد. وقتی میخواهد شروع کند می گوید «این کتاب در مورد امام علامه رهبر عالمان حکیم است» . یعنی از شان علمی آن عالم دفاع میکند. بله قطعا علامه حلی خود را در امور اعتقادی مُحِق ، و جناب ابن حاجب را خطاکار میداند. ولی این باعث نمیشود که علامه به وی توهین کند. علامه می گوید ابن حاجب از علمای برجسته، فاضل، دارای شانی عظیم است، اما در مباحث امامت حق با ماست.
وقتی «ابن حجر عسقلانی» این شرح را نگاه می کند، می گوید «در بین شروحی که برای ابن حاجب نوشته شده، بهترین شرح را یک عالم شیعی نوشته است».
یا مرحوم طبرسی وقتی مجمع البیان را نوشته است، برخی بزرگان اهل سنت، چون شیخ ازهر کتاب وی را می بینند میگویند «از این کتاب حیرت زده هستيم«.
از طرفی دیگر صاحب مجمع البیان که از علمای برجسته شیعه است وقتی با کتاب «کشاف» زمخشری مواجه میشود ، در مقدمه جوامع الجامع ، می نویسد که « من مجبور شدم کتاب دیگری بنویسم و از لغات و تعابیر معجز گونه و از لطائف عجیب علامه زمخشری که با حق و حقیقت مطابق است ، توشه بردارم». این گونه یک عالِم برجسته شیعه در مورد عالِم سنی با چنین تعابیری صحبت میکند.
تعابیر «شیخ سلیم بِشری» و « مرحوم شرف الدین » در « المراجعات» ؛ قطعا هر کدام خود را حق میدانند اما وقتی با هم مواجه می شوند به یکدیگر ناسزا نمیگویند و يکدیگر را تجلیل میکنند.
می خواهم بگویم این جریان انگليسي خلاف همه جریان های شیعه است. علمای شیعه حتی آن هایی که از مکتب دفاع میکنند و کتاب در نقد عقاید اهل سنت نوشتهاند، توهین نمي کردند و عقاید خود را مستدل بیان کردند.
»شیخ عبدالجلیل قزوینی رازي» یکی از بزرگان و عالمان است ؛ در کتاب « النقض» که اصلا کتاب را در نقض عقاید غیر خود نوشته، میبینیم که چقدر مودبانه صحبت کرده است. در اصل مسئله وحدت ، میگوید« ما مخالفان خود را کافر نمیدانیم ، بلی ما خود را مُحِق میدانیم و آن ها را خطاکار، ولی زبان به طعن باز نمیکنیم » یا در جایی دیگر میگوید«صد هزار لعنت خدا و ملائکه و انبیا و آدمیان و جنیان بر کسی که تهمت فحشا بر زنان پیغمبر بزند و ما او را کافر میدانیم » . جسارت به ناموس پیامبر توهینی به خود حضرت است .
حالا شما در جریان شیعه انگلیسی می بینید که کیک میپزند، و میگویند امروز، روز جنگ با عایشه است. وقتی همچنین مطلبی در رسانه ای مطرح میشود که در یوتیوپ و جاهای دیگر منتشرمیشود، وقتی یک عوام سنی و یا یک تندروی وهابی این را میبیند، که به مقدس ترین مقدساتش توهین میشود ، طبیعی است که مقابله به مثل کند. علمای برجسته شیعه چون «سید احمد بن طاووس» استاد علامه حلي؛ سید بن طاووس در ( بناء المقالة الفاطمیة ) وقتی می خواهد از یک عاِلم اهل سنت به نام «ابن عبدالبر مالکی » نام ببرد، دو خط وی را مدح می کند.می گوید« من این روایت را از عالم فاضل کبیر امام اهل حدیث نقل می کنم» . در کجا ابن طاووس توهین کرده است؟!
ده ها مورد از این مثالها وجود دارد... .
زمانی شاه اسماعیل صفوی با نظر شخصي خود و بدون اجازه علماي شيعه ،نوه ی تفتازانی را که هر دو از علمای بزرگ اهل سنت بودند، می کشد. مُحقق ثانی که در بیزاری از دشمنان خدا از افراد پیش قدم و مورد استناد اين آقايان است ، وقتی باخبر میشود که چه بلایی سر نوه ی تفتازانی امده است، به شاه طهماسب ، فرزند شاه اسماعیل اعتراض شديدي میکند و میگوید « اگر این شخص زنده بود و من عقاید شیعه را مودبانه بیان میکردم ، او قطعا میپذیرفت. و اگر میپذیرفت شهرهای زیادی که پیرو این مرد بودند ، به راه حق بر میگشتند«.
جالب است که یکی از علمای برجسته شیعه در اين بحث « مرحوم آیت االله سید محمد باقر خوانساری » که اتفاقا آقایان( اهل این جریان ) او را ولایتی و برائتی می دانند ، حتی گروه شیعه انگلیسی هم به ایشان علاقه زیادی دارند؛ ایشان میگوید« مُحِقق ثانی تا زمانی که زنده بود ، غصه میخورد که چرا یک عالم اهل سنت را به ناحق کشته اند«.
تشیع اصیل ، حرف برای گفتن، استدلال و برهان دارد و نیازی به جسارت و توهین ندارد. ابن کثیر می گوید در جلسات درس شیخ مفید همه علمای مذاهب شرکت میکردند. اگر شیخ مفید میخواست ، توهین و جسارت کند آیا شاگرد غیر شیعه هم در مجالسش میآمد ؟!
علمای بزرگ شیعه که مبانی مستحکم و توان دفاع دارند ، در اوج مهربانی مانند برادر بزرگتر نسبت به برادر کوچکترشان که احساس میکنند در تفکر و عمل خطا میکند، سعی میکنند با مهربانی او را به خود جلب کنند.
در عوض خطر عظیم این جریان ، در چند جهت است ؛ اولا این که در حال معرفی نادرست بزرگان شیعه است، که نه اینگونه نبودهاند و اهل دشنام و دشمنی بودند. و این شیعه را در بین جامعه جهانی بسیار بی ادب جلوه میدهد که تهمتي ناحق به شیعه است .و هم در فرق مسلمین منجر به کینه توزی بیشتر با شیعه میشود و بهانه به دست بهانه جویان مي دهد . بله داعشی ها ممکن است به راحتی آدم بکشند ولی زمانی ناحق میکشند و گاهی مستند به خطایی می کشند . آن ها قرار است که آدم کشی و خونریزی کنند ولی اگر بهانه به دست آن ها بدهیم که این آقایان دارند می دهند؛ مستند به این خطاها کار خود را انجام میدهند و میگویند مقابله به مثل است.
ثانيا ؛ بیداری اسلامی پس از انقلاب فراوان شده، و باعث شده عدهای آمالشان جریان انقلاب اسلامی که جریانی ظلم ستیز است باشد و بخواهند به سمت این جریان بیایند ، و عده ی زیادی به اسلام گرایش پیدا میکنند . غیر مسلمانانی که به اسلام گرایش پیدا میکنند مشکلات زیادی دارند ، چون باید از دین قبلی جدا شوند و ارتباطاشان با نزدیکان دچار مشکل میشود ، برخی خدمات اجتماعی نسبت به آن ها محدود میشود ، انسانی هم که پس از تحقیق و تفحص دین خود را تغییر میدهد قطعا نسبت به آن تعصب دارد. اکثر افرادی که در جوامع اروپایی مسلمان میشوند در ابتدا اهل سنت هستند و در فقه اهل سنت، ظلم پذیری ترویج شده است . به گونه ای که در جامعه ای حاکمی با کودتا به حکومت برسد ، حکومتش دینی محسوب می شود و مخالفت با او حرام است.
فرد تازه مسلمان شده وقتی با مسأله مواجه میشود ، دچار ابهام می شود، دنبال این میگردد آیا همه ی گروه های اسلام اینگونه ظلم پذیر هستند ؟ یا خیر. دو جریان در مقابل او قرار میگیرد ( می خواهم بگویم خطر شیعه انگلیسی در کجاست) . دو جریان در جوامع اسلامی الگوی جهادی و ظلم ستیزی دارند؛ یکی سلفيت تکفیری و دیگری تشیع انقلابی جمهوری اسلامی است. دو عامل باعث میشود که آنان نتوانند سمت تشیع بیایند، یعنی تشیع انگلیسی از مهمترین علت های عدم تبلیغ شیعه است .
یک عامل، فردی که مسلمان شده از پدر و مادر و دوستانش فاصله گرفته و با عده ای دیگر نشست و برخاست میکند. اگر بخواهد شیعه شود باید یکبار دیگر مکتبش را تغییر دهد و از این جهت دوباره دچار مصیبت هایی میشود. دو؛ او نسبت به معالِم مکتبش حب و بغض دارد . نگاه میکند و میبیند که جریان شیعه انگلیسی در مقابل او ایستاده و به مقدساتش توهین میکند . او نمیتواند به این جهت بیاید، چون کسی که با تحقیق مسلمان شده امروز صحابه پیامبر را کسانی میبیند که دین را از پیامبر گرفتند و به ما رساندند . نوامیس پیامبر را محبوبان رسول خدا میداند. حالا تشیع انگلیسی کیک درست میکند و روز مرگ یکی از همسران پیامبر را جشن میگیرد. این مسئله او را منزجر میکند .
طرف مقابل؛ یعنی تكفيريها، این مشکل را ندارد . یک سنی اگر بخواهد وهابی شود نیازی نیست که تغییر دین و مکتب دهد. یعنی یک حنفی ، حنفی باقی می ماند و تازه احساس می کند که توحیدی تر عمل میکند. ثانیا به مقدساتش توهین نمیشود و صحابه و همسران پیامبر نیز مورد تجلیل قرار میگیرد.
به نظر من این یکی از عوامل مهم است که در جریانهایی چون داعش البته نه همه جریان داعش، به این گونه است.
بله برخی از عوامل داعش ممکن است، مجرمین زندان های اروپایی باشند که با پول به گروه داعش پیوستند؛ اما افرادی هم هستند که مسلمان شدند و برای جهاد فی سبیل الله البته با تشخيص غلط به داعش خدمت میکنند.
را ه ورود به تشیع با این تبلیغات بسته است. البته این جریان هنوز بزرگ نیست که بتواند در مقابل عظمت جمهوری اسلامی بایستد . ما احساس خطر می کنیم که این غده سرطانی رشد کند. این جریان با بَد معرفی کردن شیعه اجازه نمیدهند کسی به سمت آن بیاید .
یکی از شبکه های وهابی را تماشا میکردم که سخنرانی و کل مداحی این جریان را بدون سانسور پخش کرد. یعنی شما چقدر باید اباطیل بگویید که جبهه مقابل شما، تمام دوساعت برنامه شما را بدون تعلیق و توضیح ، پخش کند ! این جریان در حال ایجاد مستندات برای تهمت های وهابیت و اسلام امریکایی برای شیعه است.
هر چه تهمت میزنند بزرگان شیعه در صدد پاسخ هستند. این مطالبی که مطرح میشود اصلا در تشیع وجود ندارد و دروغ است.مقام معظم رهبری میفرمایند: هر کسی که تشیع واقعی را معرفی کند درسته که اسم این، کار مذهبی است اما در راه وحدت اسلامی است. جهان اسلام شناخت خوبی از تشیع ندارد و خوب نمی شناسد. شما اگر حقیقت شیعه را بیان کنید طرف مقابل شما را می پسندد . چند بار رهبری در سخنرانی های خود میفرمایند که کتاب «الغدیر» وحدت بخش است چون شیعه را درست معرفی میکند .کجا به اباطیلی که به ما نسبت داده می شود اعتقاد داریم، آنها تهمت است .
اما شیعه انگلیسی در حال بی آبرو ساختن شیعه است. هر تهمتی که به شیعه در رسانههاشان زده میشود آن ها میگویند ما به آن معتقدیم. علیه شیعه و به اسم تشیع سند سازی میکنند .
کلمه « رفض» و «رافضی»، در بین عامه، غیر شیعه کلمه شنیعی است. یعنی منافقی که کافر است و برای «هَدم» دین قیام کرده، ولی تظاهر اسلامي دارد. اگر به ما رافضی میگویند، میخواهند دشنام دهند. آقایان در شبکه هایشان میگویند رافضی هستیم . کسی چون «یاسر الحبیب»تکه کلامش این است: «نَحنُ الروافض». بزرگان ما می گویند و اعلام می کنند که ما در دین خود دشنام نداریم اما آقایان رسما در شبکه های خود دشنام میدهند.
این جریان در واقع توپخانه ای تبلیغاتی است علیه شیعه در لباس یک شیعه . هر تهمتی که زده می شود آن ها می گویند بله ما معتقدیم .
شخصی را جلوی دوربین خود میآورند و طرف اعلام میکند که میخواهد مسلمان شود . به او میگویند شهادتین بگو . آن ها می گویند علاوه بر شهادتین رسما باید نام خلیفه اول و دوم را ببری و بگویی : من از فلانی بیزارم .
علمای بزرگ شیعه در مسئله قمه زنی حکم صادر میکنند که وهن مذهب است ، کنار بگذارید. آن وقت این ها یک عده عمامه به سر را میآورند قمه می زنند و فیلمش را همه جا پخش میکنند .
ادامه دارد...
خدا هدايتتون كنه
اگه واقعا فرق اینارو نمیدونید بیشتر تحقیق کنید
کدوم یکی از بدعت های جمهوری اسلامی به زعم شما عامل از بین برنده وحدت مسلمون هاست؟