به گزارش گروه اجتماعی «خبرگزاری دانشجو»؛ در سالهای اخیر با افزایش وسایل نقلیه موجود در کشور و به تبع آن بالا رفتن آمار کشته های حوادث ترافیکی؛ اهمیت پلیس راهور و مدیریت آن بیش از گذشته آشکار شده است. از آن رو که منابع انسانی بزرگترین سرمایه ی هر کشور محسوب می شود؛ طبیعتاً وظیفه ی مدیریت ترافیک کشور به عنوان حافظ برترین سرمایه های کشور در سطح شهر و جاده های بین شهری اهمیتی مضاعف می یابد. از طرفی آنگونه که رئیس پژوهشکده بیمه می گوید؛ رقم خسارتهای مستقیم و غیر مستقیم این تصادفات بیش از 7 درصد تولید ناخالص ملی کشور است و طی سالهای گذشته سالانه در حدود 26 هزار نفر از هموطنان ایرانی در تصادفات جادهای جان خود را از دست داده اند و حدود ده برابر این تعداد مجروح شدهاند! بر اساس این آمار؛ در هر ساعت سه نفر در جاده های کشور جان خود را از دست می دهند.
از سویی دیگر آنگونه که عباس آخوندی؛ وزیر راه و شهرسازی در آبان ماه سال گذشته طی حضور در مراسم یادمان قربانیان حوادث رانندگی در کهریزک تهران گفته است؛ از هر 9 نفر کشته شده حوادث جاده ای؛ 7 نفر مرد و احتمالا سرپرست خانواده بوده اند. این مسئله عمق آسیب های اجتماعی و اقتصادی ناشی از تصادفات جاده ای را در کشور نشان می دهد. طبق آمار سال 1391، ایران در میان 190 کشور دنیا، از نظر عدم ایمنی در تصادفات رانندگی رتبه 189 را به خود اختصاص داده است و تنها کشور سیرالئون بوده است که وضعیت نامناسب تری از ایران داشته است. از طرفی طبق آمارهای اعلام شده توسط وزارت کشور و پلیس راهنمایی و رانندگی، خسارت های مالی تصادفات جاده ای به سالانه هفت تا هشت هزار میلیارد تومان رسیده است. همه ی اینها اهمیت حیاتی سیاست های جاری در پلیس راهور کشور را به همگان گوشزد می کند.
انتصاب فرمانده جدید پلیس راهور در روزهای گذشته فرصت مناسبی برای بررسی و نقد برخی رویکردهای این بخش مهم نیروی انتظامی را فراهم نموده است. سردار اشتری رئیس جدید نیروی انتظامی در مراسم معارفه ی فرمانده جدید پلیس راهور گفته است «به دنبال جریمه کردن مردم و افزایش آن نیستیم». این موضع گیری فرمانده نیروی انتظامی می تواند حاوی پیام های مهمی در حوزه ی مدیریت ترافیک کشور باشد. با این حال برای قضاوت در مورد وجود یا عدم وجود این نوع رویکرد در بدنه ی نیروهای پلیس راهور؛ بایستی دقت بیشتری به خرج داد. با آنکه در نتایج مثبت ناشی از مدیریت چند سال اخیر پلیس راهور کشور تردیدی نیست؛ میزان اهمیت و حیاتی بودن رویکردهای جاری در این مدیریت مهم کشور؛ به حدی است که از وجود کمترین اشتباه موجود در آن نیز نمی توان چشم پوشی نمود. چه اینکه برخی اشتباهات موجود در رویکردهای پلیس راهور کشور؛ نه تنها قابل چشم پوشی نبوده که بسیار برجسته و قابل توجه است.
با اینکه سردار مومنی رئیس سابق پلیس راهور در تشریح نتایج دوره ی مدیریت خود می گوید:"در سال 85 با تردد حدود 7 ميليون خودرو در كشور حدود 28 هزار نفر بر اثر تصادفات رانندگي كشته شدهاند و تعداد كشتهها در پايان سال 93 كه بيش از 17 ميليون خودرو در تردد بودهاند به كمتر از 17 هزار نفر رسيده است."، سوال اینجاست که آیا سقف کاهش تلفات جاده ای کشور به آخرین حد خود رسیده است؟ یقیناً پاسخ این سوال منفی خواهد بود و یکی از دلایل آن هم در کنار همه ی عوامل موثر دیگر؛ وجود برخی رویکردهای اشتباه در سیاست های پلیس راهور کشور می باشد. یکی از مهم ترین نقص های موجود در سیستم فعلی مدیریت پلیس راهور کشور؛ عدم تسری فعالیت های آموزش محور به سطوح مدیریت میانی و خرد این سازمان است. آنگونه که راهکار صدور قبض جریمه و برخورد سخت با متخلفین رانندگی تبدیل به تنها ابزار مدیریت ترافیک در سطح کشور شده است. اگرچه مدیریت پلیس راهور با راه اندازی برنامه های تلویزیونی سعی در فرهنگ سازی ترافیکی در سطح جامعه داشته است؛ با این وجود خلاء وجود برنامه های آموزشی در سطوح میانی و پایینی این مدیریت که به طور مستقیم و چهره به چهره با مردم در ارتباط هستند؛ به شدت به چشم می خورد.
به نظر می رسد عدم وجود درک درست و کافی از کارکرد رسانه در مجموعه ی پلیس راهور و از طرفی تمرکز و قانع شدن به یکی دو برنامه ی تلویزیونی برای امر فرهنگ سازی ترافیکی؛ باعث شده است تا شاهد برخی برخوردهای ناهنجار و ضدفرهنگی پلیس در ارتباط با مردم و رانندگان باشیم.
مدیریت پلیس راهور تقریباً به جز همان دو برنامه ی تلویزیونی هیچ برنامه ی فرهنگی_تبلیغی دیگری در سطح جامعه ندارد و صدور قبض جریمه تبدیل به یکی از معدود ابزارهای ارتباطی ماموران اجرایی پلیس راهور با مردم شده است. به نظر می رسد مجموعه ی اتاق فکر موجود در پلیس راهور هم هیچ نیازی به تعریف سازوکار دیگری به غیر از صدور برگ جریمه برای تعامل با رانندگان در سطح شهرهای کشور نمی شناسد. چه آنکه با کمال تاسف بعضاً شنیده می شود برخورد ابزاری با همین برگ های جریمه نیز به عنوان یک سیاست اصولی و پذیرفته شده مدیریت اجرایی پلیس در دستور کار افسران پلیس راهور قرار می گیرد.
به صورتی که مدیریت پاسگاه پلیس راهنمایی و رانندگی یک شهرستان به جای اصالت دادن به جریمه ی هدفمند متخلفین خطرساز در سطح شهر؛ به پرکردن روزانه ی آمار مشخصی از برگ های جریمه برای ارائه به مدیریت بالادستی خود اکتفا می کند! طبیعتاً این نوع برخورد با سیاست صدور قبض جریمه؛ عملاً سیاست جدید افزایش میزان جریمه های تخلفات راهنمایی و رانندگی را نیز به صورت خودخواسته از حیز انتفاع خارج خواهد نمود و به محاق خواهد برد. کما اینکه این نوع برخورد ابزاری با قبوض جریمه؛ نتیجه ای جز نارضایتی مردم از پلیس راهنمایی و رانندگی و در سطحی بالاتر از نظام اسلامی در برنخواهد داشت.
حال نکته اینجاست که آیا برای نهادینه کردن فرهنگ صحیح ترافیک در بین مردم؛ نمی توان به شیوه ی دیگری جز صدور قبض جریمه در اقدام نمود؟ و آیا پلیس راهور در سالهای آینده نیز به تنها برنامه های تلویزیونی و انیمیشن های محدود تولید شده برای فرهنگ سازی در سطح جامعه بسنده خواهد کرد؟
به نظر می رسد نوع تعامل کنونی پلیس راهور با مردم بیش از آنکه موجب تعمیق فرهنگ ترافیک در جامعه شود؛ تنها موجبات ترس مقطعی رانندگان از جریمه های سنگین را فراهم خواهد نمود. طبیعتاً این نوع جلوگیری از افزایش تخلفات رانندگی نه عمیق و پایدار خواهد بود و نه راهی است که مورد تایید فرهنگ و تعالیم اسلامی باشد. از این رو به نظر می رسد مدیریت جدید پلیس راهور بایستی به دنبال ارائه ی راهکارهای جدید فرهنگ سازی ترافیکی در سطح مدیریت های میانی و خرد سازمان تحت مدیریت خود باشد. وجود حدود 17000 کشته ی سالانه در تصادفات رانندگی در یک کشور اسلامی بیش از آن است که پلیس راهور بخواهد به این زودی از موفقیت برنامه های خود در کنترل تلفات رانندگی سخن بگوید. اگرچه انتقاد از عملکرد پلیس قطعا به معنی نادیده گرفتن تحولات مثبت مدیریتی در این ارگان و همچنین فراموش کردن کیفیت پایین خودروهای تولیدی و راه های غیراستاندارد نیست؛ لذا هنوز جای کار صحیح؛ اصولی و مجدانه در این زمینه بسیار است.
اگر پلیس راهور به درک درستی از کارکرد فرهنگی رسانه در شعاع عملیات میدانی خود برسد؛ می توان انتظار رخ دادن اتفاقات مبارکی در حوزه ی فرهنگ ترافیک و کاهش تلفات رانندگی کشور را داشت. به عنوان مثال چاپ هفته نامه ای تک برگی از اخبار تلخ و شیرین ترافیکی رخ داده در هر شهرستان و توزیع رایگان آن در بین مردم آن شهر تا چه حد در هوشیار نمودن مردم نسبت به خطرات رفتارهای نامناسب ترافیکی شان موثر خواهد بود و فرهنگ صحیح ترافیک را در بین مردم نهادینه خواهد کرد؟ سوال اینجاست که اجرای اینگونه برنامه ای در سطح هر شهرستان نیازمند چه میزان بودجه خواهد بود؟ آیا اجرای این برنامه هزینه ای بیش از درآمد یک روزه ی قبض های جریمه در سطح هر شهر خواهد داشت؟ طبیعتاً انجام اینگونه اقدامات فرهنگی ساده، ابتکاری و کم هزینه در کنار نزدیک نمودن قلب های مردم به پلیس راهور تاثیرات عمیق و پایداری بر مخاطبان خود خواهد گذاشت.
فرجام سخن آنکه به نظر می رسد سیاست های خشک و یک سویه ی کنونی پلیس راهور، ما را به افق مطلوب کاهش تلفات حوادث رانندگی در کشور نزدیک نخواهد نمود. به نظر می رسد در سیاست های جدید مدیریت پلیس راهور کشور، سیاست های فرهنگ ساز ، ایجابی و تشویقی به صورت واضحی تحت تاثیر سیاست های سلبی و تنبیهی قرار گرفته و بلکه به فراموشی سپرده شده اند. از این رو لازم است در رویکردهای کنونی تجدیدنظر جدی صورت بگیرد.