گروه دانشگاه «خبرگزاری دانشجو»- یادداشت دانشجویی*؛ سخن خود را آغاز میکنیم با مردی انقلابی که به گفته خود و شواهدی که از وی باقی مانده، بیانگر چیزی جز یک فرد انقلابی که خطرات زیادی را در آن دوران برای به انجام رسیدن انقلاب به جان خریده، نیست.
وی متولد بهرمان است و روستایشان را این گونه بیان کرده که «بهرمان یکی از دهات قدیمی نوق از جلگههای رفسنجان میباشد«.
وی که پس از انقلاب در سمتهای مختلفی از جمله عضو شورای انقلاب اسلامی، سرپرست وزارت کشور، رئیس جمهور جمهوری اسلامی ایران، رئیس تشخیص مصلحت نظام و رئیس هیئات امنا دانشگاه آزاد اسلامی و... بوده است، که البته هنوز هم در بعضی از این سمتها درحال خدمت رسانی است،؛ این روزها دیگر در برابر فشارها تاب ندارد و گویا نیاز به استراحت و هم دردی دارد تا دردهایش تسکین یابد.
آری این چهره معروف و سرشناس و به قولی انقلابی کسی نیست جز هاشمی رفسنجانی، کسی که خدمات ارزندهای به نظام جمهوری اسلامی داشته و امروز درصدد بهرهبرداری از این خدمات است؟!
هاشمی رفسنجانی که هراز چندگاهی خاطراتی را بیان میکند که از میان آنها میتوان به خاطرات وی در نماز جمعه هجدهم آبان ماه سال ۶۸ اشاره کرد که راه را برای مانور تجمل و اشرافیگری مسوولان باز میکنند و یا فعالیتهای خانواده وی در سال ۸۸ یا سخنانش درباره «نگرفتن صحنه های زیبا از مردم با گنجاندن آن در قالب آزادی ها در جامعه؟!» و اخیرا هم موضعگیریهای وی در موضوعاتی هم چون برجام، انتخابات خبرگان و مورد آخر از سیاه ورقههای صحبتهای وی توهین به روستاییان است که بیان کرده «بعضیها هم اصلاً آن موقعها نبودند و در کوچههای روستاهایشان میگشتند، ولی الآن آمدهاند و انقلابی شدهاند.«
پاسخی را که میتوان برای این صحبت حاج آقا هاشمی رفسنجانی در نظر گرفت با کمال عطوفت و مهربانی با توجه به شرایط روحی وی برای حضور در انتخابات مجلس خبرگان و استرسهای وارده از تجربه شکست در انتخابات خبرگان پیشین گرفته تا دغدغههای او در مورد آینده فرزندی هم چون م ه و ورودش به زندان که میتواند به عنوان محیطی آلوده تاثیر سویی بر اندیشه ها و تفکرات پاک این فرزند رشید بگذارد!(البته اگر عکس آن اتفاق نیفتد؟!) دیگر جای پاسخ برای وی باقی نمی ماند، چون واقعا با این حجم فشارها دیگر جایی برای اعتنا به سخنانش باقی نمی ماند... ولی برحسب وظیفه نکاتی را برای او خاطر نشان میشویم.
آقای هاشمی یادشان رفته که خود نیز زادهی روستا هستند و اگر امروز در بالا بالا ها سیر میکنند و جای گرم و نرم دارند از صدقه سری همین روستاییان است، یا شاید هم یادشان رفته آن خانواده روستایی که چهار تا چهار تا فرزندانشان را راهی جبهه ها می کردند، آیا سهم شما در انقلاب بیشتر است یا آن خانواده روستایی؟ خانواده و اقوام شما آن زمان کجا بودند؟
آقای هاشمی مگر شما وصیت نامه سیاسی- الهی امام خمینی رحمه الله علیه را نخوانده اید که امام می فرمایند پیروزی این انقلاب را مدیوم همین کوخ نشینان هستیم و حکومت موعود مهدوی نیز از همین مستضعفان خواهد بود، شما که به گفته خود از یاران امام بوده اید چرا این صحبتها را میکنید؟
کدام مسوول کدام خواسته شما را برآورده نساخته و شما هم نتوانسته اید با بلدوزر از روی آن رد شوید که این گونه به مسوولان انقلابی و ارزشی جامعه می تازید، مگر خون شما رنگین تر از شهدا این کشور است که یک جامعه باید در مقابل شما سرخم کند به خاطر اینکه شما در زمان انقلابی جزو انقلابیون بوده اید، آیا بس نیست این همه گزافه گویی و حرف های بیهوده که شما به کوچک ترین عضو این جامعه تا بالاترین مقام این کشور می زنید؟ این را بدانید که اگر مرفهانی هم چون شما امروز به جایگاهی و مقامی رسیده اید به خاطر همین روستاییان است و اگر بخواهیم از نظر جغرافیایی و علمی نیز بحث کنیم عامل پیدایش شهر ها نیز همین روستا ها و روستاییان بوده اند پس اگر توهین هم می کنید لااقل به خود توهین نکنید.
در پایان توصیهای برای شما دارم آن هم اینکه نگاهی به شناسنامه خود و صفحه آخر آن بیندازید شاید اعداد و علائمی را دیدید که هوشیار شدید و دست از گوهر بار سخن گفتن برداشتید، زیرا این گونه سخن گفته اصلا به شما نمیآید و با این چنین گفتنها به دنبال افزودن بر مریدان خود نباشید زیرا مریدی دیگر برای امثال شما نمانده و آنهایی هم که اطرافتان هستند جیره خوارانی هستند که از ترس به خطر افتادن منافع به امرو نهیهای شما سر مینهند.
* محمدرضا شاه رجبیان - فعال دانشجویی
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.
بعدشم خب مام یه چیزایی داریم می بینیم که این حرفا رو می زنیم دیگه. مثلا از نظراتشون احساس می کنیم که دارن از نظرات مردم انقلاب و امام فاصله می گیرن.
اون مطلبی که از جامعه شناسا گفتین رو هم:
-بفرمائین ازکجامیگین؟
-اگردرست باشه،کامل نیست.چون حکومت ایران، علاوه براینها، وقتی ازبین میره که مردم نخوانش.وچندتاعامل دیگه.
-تازه مگه اندیشمندان حکومت جمهوری اسلامی، یه نفره؟ و اون هم آقای هاشمی هست؟نه.مانظریات مختلف رودیدیم وبررسی کردیم و اون چیزی که انقلابمون روبرمبنای اون قراردادیم،نظرامام والان هم نظررهبری بوده.حالااگرآقای هاشمی نظرمتفاوتی دارن،اشکالی نداره.فقط نبایدبه زوربه به عنوان نظرات حکومت مطرح بشه.
بر اساس بیانات رهبری، اون چیزی که باعث خوشحالی دشمن می شه، این هست که ببینه تو رده ی اول حکومت، بر سر نظرات کلی، اختلاف وجود داره.
ما بر اساس یک سلسله نظریات، انقلاب کردیم و بر اساس همون ها هم جلو اومدیم. حرف های کلی ما هم از اول انقلاب تا الان، یکی بوده. منتها ایشون دارند حرفهای متفاوتی می زنند که با 35 سال گذشته ما فرق داره. حالا این «ستون انقلابی» که با نظرات کلی «انقلاب» دچار اختلاف هست، چطوری می تونه ستون محکمی باشه؟ اون هم ستون «انقلاب».