گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو» - حسین فتوحی، از همان روز نخست که کلیدش به درب ساختمان پاستور نشست، سایهی سنگین عدم محبوبیت را بر سر خود و دولتش حس میکرد. حسن روحانی نخستین رئیس جمهوری ایران بود که میلیمتری و با «رای پنجاه درصدی» و اصطلاحا با سلام و صلوات موفق شده بود «کلیددار پاستور» شود.
وعدههای جذاب و شگفتآور او مبنی بر «حل 100 روزهی مشکلات»، «چرخاندن چرخ اقتصاد همزمان با چرخش سانتریفیوژ»، «انتقادپذیری و پناه بردن به خدا از بستن دهان منتقدان» و دهها قول و وعدهی باورنکردنی مشابه، کسانی را که قدری زودباورتر یا کمحافظهتر بوده و دوران پرالتهاب حاکمیت این جریان بر دولت با ریاست جمهوری برادر بزرگتر دولت، یعنی اکبر هاشمی رفسنجانی؛ را فراموش کرده بودند؛ به پای صندوقهای رای کشانده و حسن روحانی را تنها با اختلاف 250 هزار رای، از فرو افتادن در گرداب دور دوم انتخابات نجات داده و بر کرسی ریاست دولت نشاندند. جایگاهی که او و دوستانش، میلیاردها تومان برای دستیابی به آن خرج کرده بودند.
با پایان انتخابات، دوران وعده دادن تمام شده و مردم منتظر آغاز دوران عمل به وعدهها بودند. خیلیها که برگههای رای خود را به نام حسن روحانی جوهری کرده بودند؛ با امیدواری 100 روز اول دولت را شمارش میکردند و منتظر بودند آنگونه که کاندیدای منتخبشان وعده داده بود شاهد «تغییری ملموس» در زندگی خود باشند؛ اما غافل از آنکه در برنامهریزی روحانی، دوران پس از انتخابات آغاز دوران عمل نبود بلکه شروع عصر «انداختن تقصیر گردن این و آن» بود.
اینگونه بود که 100 روز نخست دولت و صد روزهای دیگر هم سپری شد و تنها تغییر ملموسی که مردم شاهد آن بودند، خالیتر شدن سفرهها و تهیتر شدن جیبهایشان بود. افراد زیادی بیکار میشدند. درشرایطی که رئیس دولت و دوستانش در سمتهای کلیدی دولت، مشغول تاخت و تاز به دولت قبل بوده و صفر بودن آمار اشتغال در دولت قبل را در بوق و کرنا میکردند؛ براساس آمار منتشر شده توسط مرکز آمار خودشان آمار اشتغال در دولت یازدهم منفی بوده و بیش از 330 هزار نفر از شاغلان هم به لطف تدابیر این دولت بیکار شده بودند.
در دوران تاختن به دیگران قیمت اجناس هم هر روز به بهانهای بالا میرود و این بار دولت نه تنها با افزایش قیمتها مقابله نمیکند بلکه بر آن مهر تایید زده و به گرانی وجههی قانونی میدهد. عجیبتر آنکه در برخی موارد مثل قیمت لبنیات که تولیدکنندگان حاضر به افزایش قیمتها نیستند، دولت راسا وارد شده و سعی دارد تا به زور بخشنامه و دستور قیمتها را افزایش دهد!
قیمت خدمات دولتی و حاملهای انرژی هم از دیگر مواردی است که دولت به بهانههای گوناگون و هرکجا که در تامین بودجهی فعالیتهایش به مشکل میخورد، فورا به سراغ آن رفته و کسریها را از این طریق جبران میکند. این درحالی است که مبلغ یارانهی پرداختی به مردم، همان 45500 تومان دولت قبل باقی مانده و حتی این روزها گلایههایی از دولتمردان درمورد عدم توانایی برای پرداخت همین مبلغ هم به گوش میرسد تا آنجا که وزیر اقتصاد شب واریز یارانهها را «شب مصیبت عظمای» دولت نامگذاری کرده و محمدباقر نوبخت سخنگوی دولت، از زیاد بودن مبلغ 45500 تومان برای هرفرد سخن میگوید و به این ترتیب به شایعات درمورد احتمال نصف شدن یارانهی مردم قوت میبخشد.
برخورد دولت با مردم هم برخلاف آنچه در زمان انتخابات وعده داده بود، به هیچوجه محترمانه و دلسوزانه نیست. مردم منتقد به عملی نشدن وعدههای دولت، هر روز با انگ و برچسبی رانده میشوند. یک روز بیسواد خوانده میشوند، دیگر روز لقب تازه به دوران رسیده میگیرند، زمانی دیگر و به فراخور حال دولتمردان شناسنامه داشتن آنان به زیر سوال میرود، روزی دیگر بخاطر اینکه نان را به نرخ روز میخورند مورد انتقاد دولتیها قرار میگیرند و سرانجام با پیشنهاد سخاوتمندانهی رئیس جمهور مواجه میشوند که: "بروید به جهنم"
جمیع شرایط گفته شده و بسیاری دیگر که گفته نشد سبب شده است تا حسن روحانی که از همان ابتدای ریاست جمهوری با «بحران عدم محبوبیت» مواجه بوده، خود را بیش از پیش با آن روبرو ببیند. امید بستن او و یارانش به مشغول کردن مردم با وعدهی سرخرمن «حل همهی مشکلات پس از رسیدن به توافق» هم این روزها و با مشخص شدن پوچی وعدهها کاملا رنگ باخته و تهدید منفور شدن را جدیتر کرده است. عدم محبوبیتی که استقبال کمرمق و بیرونق از او و دولتش در سفرهای استانی شاهد مثالی انکارناپذیر بر صحت آن است.
روحانی و تیم مشاورین او راه حل خروج وی از این بحران را در دو تاکتیک دیدهاند. اول بازگشت به دوران وعدههای انتخاباتی فاقد عمل و دوم کپیبرداری از دست احمدینژاد، یا به تعبیر بهتر زدن نقاب احمدینژاد بر چهرهی روحانی است.
راهکار اول نیاز چندانی به توضیح ندارد و گذری کوتاه بر سخنرانیهای مسجع جناب روحانی خود به خوبی نشان دهندهی آن هست. متوسل شدن رئیس دولت به راهکار دوم اما نه تنها شگفتانگیز است بلکه بسیار ناچسب و غیرقابلقبول مینماید.
حسن روحانی در جلسهی هیات دولت در روز چهارشنبه 21 مرداد 94 خطاب به وزیران و مدیرانش، با تاکید بر «پاسخگویی به نامههای مردمی» چنین میگوید: "مدیران اجرایی کشور باید رسیدگی به درخواستهای مردم را در صدر برنامههای خود قرار دهند و حتی اگر درخواست و مطالبهای خارج از مقدرات دولت است، با ذکر دلیل و منطق بیان شود که چرا دولت قادر به انجام دادن آن نیست»
پاسخ دادن به نامهها و مطالبات مردمی دقیقا همان کاری است که طیف فکری حاکم بر دولت یازدهم در زمان ریاست جمهوری محمود احمدینژاد بر دولتهای نهم و دهم، با تقبیح آن، این اقدام را «افزایش دهندهی توقع مردم» دانسته و باعث مشغول شدن دولت به مشکلات کماهمیت مردم و غافل شدن از مشکلات بزرگتر میدانستند و حتی کار را به جایی رسانده بودند که روزنامهنگار نشریات زنجیرهای اصلاحطلب، با توهین وقیحانه به مردم اقدام آنان در نامهنگاری با رئیسجمهور را به «آواز دلفینها» تعبیر میکرد. اکنون اما به نظر میرسد بحران عدم محبوبیت دولت تا آنجا گسترش یافته که همین طیف با کنار گذاشتن بی سر و صدای ادعاهای سابق، به الگوبرداری از دولت قبل روی آورده است.
دو تاکتیک فوق اما تنها روشهای دولتمردان برای گذر از این مشکل که بسیار بزرگ میانگارند نیست. طی روزهای اخیر پردهای دیگر از نمایش روزنامهی زنجیرهای حامی دولت برای القای محبوبیت دولت و شستشوی افکار مردم ناراضی رونمایی شد. روزنامهی زنجیرهای آفتاب یزد در شمارهی 27 مرداد 94 خود با دستمایه قرار دادن نظرسنجی مضحک وزیر ارتباطات از مردم درمورد توافق هستهای که براساس آن فقط 4 درصد نظرسنجی شوندگان به آقای وزیر گفتهاند که به توافق هستهای انتقاد دارند! نتیجهای مضحکتر گرفته، اینکه «روحانی محبوبتر شده است»!
این «نظرسازی» خندهدار و موضعگیری خندهدارتر روزنامهی آفتاب نشان میدهد که ظاهرا بحران محبوبیت حسن روحانی بسیار فاجعهبارتر از آن است که تاکنون تصور میشد. فاجعهای که دولتمردان و بوقهای تبلیغی آنان را به خط کرده تا به هر بهانهای متمسک شوند و به مردم بقبولانند «روحانی را دوست بدارید»!
حالا که خیلی دوسش داری
تا انزمان که پرده برافتد چه ها کنند
حالا دوباره جوگیر نشید بهش رای بدید
بابا شوخی کردم منفی هارو روانه نکنید.
انقد خوفه :")
حتی دینو از سیاست جدا میدونه !!!
به خاطر همین چیزاس که خیییییییییییییییییییععععععععععلی بی حد و اندازه دوسش دارم!!!!!!!!!! :)
تو شهرستان قرچک ورامین بنر آقای روحانی رو زدن که به تمام وعده هایم عمل کردم ( البته بعداز اعلام توافقنامه برجام این اتفاق افتاد )
منظور روحانی از کلید در زمان انتخابات، کلید رابطه با امریکا بوده نه کلید بهبود وضعیت اقتصادی.
مثل بنرهای شهر همدان..... اداره ها زده اند به اسم مردم.؟؟؟؟؟؟؟
دوما احمدی نژاد 4سال اولش اصصصصصلااااااا گند نزد ،اتفاقا فقط خدمت کرد.
سوما فصل الخطاب ما آقاست نه آقایان.
خائنم کسیه که بگه خط مشی ما راه امامه بعد حرف امام و که میگه:"هرجا دیدید دشمنانتون از دست شما خوشحالند بدونید دارید اشتباه میرید" گوش نکنه.مگه نه اینکه یکی از اهداف امام استکبار ستیزی بود؟؟؟؟؟
خائن کسیه که بگه خط مشی ما راه امامه بعد تحریفش کنه..کی گفته امام تو کار دولت دخالت نمی کرد؟؟فرمانده کل قوا یکی از کاراش نظارت بر کار قوه مجریه س.
ما با خائنین به کشورمون و حامیانشون مشکل داریم و خواهیم داشت و "هرگز"تن به ذلت نمی دیم.
دولت رو به خدا واگذار می کنم.
خائن شمائید که هر گندی که بالا میارید گردن سه چیز میندازید: رفیق، ناموس، وطن!
دولت و جریانی که مرد دومش توی زندان باشه دیگه تکلیفشون پیداست. شماها انگار خوتون رو به کوری زدین، راهی که شماها میخواهید طی کنید به جنگ طی میشه ... الکی هم سر و صدا نکنین ..... ایران هرکاری کنه دیگه توان جنگ مستقیم با ناتو رو نداره (چین و روسیه هم جرئت حمله نظامی به ناتو رو ندارن ... اینکه دیگه ایرانه ! )
بذار این دولت بره کنار ببین چه گندی بالا بیاد ،فعلا خودشون همه چیز رو از چشم مردم مخفی کردند
ما تا آخر ایستاده ایم...
بنزین... آزاد!
واردات... آزاد!
تولید... پایان!
هسته ای... تعطیل!
گرونی... بتاز!
یارانه... حذف!
جشن سعدآباد...برپا!
جشن شکست... برپا!
بی بی سی... آزاد!
منتقد... خفه!
خون ملت... ایدزه!
برو دیگه دوست ندارم اسمتم نمیخوام بیارم***
خاتمی و روحانی واقعا در تاریخ خواهند ماند ولیکن نه به نیکی بلکه به عنوان یک ....
احساس ميكنم او كسي كه دنبالش بوديم نيست ... خيلي دنبال حرفهاي سياسي هستش ... دنبال كار كردن واسه مردم نيست چون وزرايي كه انتخاب كرده فقط به درد استراحت و بازنشستگي ميخورند... همشون خسته ان...
با تشكر
واسه مریض میخوام
.
.
روحانی که همون مسکن مهر و گونی سیب زمینی رو هم نداره!