گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، حادثه صبح روز پنجشنبه در سرزمین منا، آنقدر هولناک بود که از همان بدو انتشار خبر، توجهات مردم و افکار عمومی را به سمت و سوی خود و بررسی ابعاد و جوانب آن جلب کرد، آمار اولیه از کشته شدن نزدیک به پانصد تَن از هموطنانمان خبر می داد، آماری که عمدتاً مبتنی بر روایت شاهدان عینی ماجرا، و بر اساس داده های اولیه ای بود که از رؤسای کاروان ها و سرپرستان حج گرفته شده بود. هرچند سازمان حج و زیارت و مسؤلین دولتی ترجیح دادند برای احتمالاً مدیریت افکار عمومی و لابد نوعی پنهان کردن ابعاد وحشتناک این اتفاق، آمار تلفات را به صورت تدریجی و طی چند روز اعلام کنند.
حادثه از همان ساعتهای اولیه هم شدیداً بودار بود، مردم و ناظران سیاسی با توجه به حادثه چند روز قبلتر سقوط جرثقیل در صحن مسجدالحرام، اساساً به اتفاقی بودن آن مشکوک بودند و با توجه به عمق فاجعه و البته شهادت شاهدان عینی، برنامه ریزی شده بودن آن؛ بسیار محتمل به نظر میرسید. طبیعتاً انتظار مردم این بود که دولت فخیمه و وزارت امورخارجه، از همان اولین ساعات فاجعه، با توجه به مسؤلیت ذاتی خود، و معاهدات و پروتکلهای کنسولی بین المللی، تمام قد وارد کار شده، و ضمن استیفای حقوق مردم و متوفایان شریف این جنایت، رژیم قرون وسطایی آل سعود را ضمن مؤاخذه شدید، مورد پیگیری و تعقیب بین المللی قرار دهند، با این وجود اما، ظریف؛ وزیر امور خارجه که در مقر سازمان ملل در نیویورک به سر میُبُرد، ترجیح داد حتی بعد از شنیدن خبر، همچنان برنامه های روتین خود را پیگیری کند و مع الاسف دستکم در نخستین روزهای وقوع حادثه، کمترین تحرکی برای پیگیری حقوق شهروندان ایرانی و رایزنی برای تعقیب قانونی رژیم کودککُش سعودی در سازمان ملل انجام نداد. رییس جمهور نیز؛ عصر همان روز و در میان بهت و حیرت مردم، بیخیال بحرانی که به وقوع پیوسته بود سوار هواپیما شد تا رهسپار نیویورک شود!
دیپلماسی اتفاقی!
سفر پنج روزه ی آقای رییس جمهور به نیویورک؛ در حالی آغاز شده بود، که برنامهی سخنرانی ایشان در مجمع عمومی سازمان ملل _که محور برنامه ها بود_، در روزهای واپسین این سفر قرار داشت. به این ترتیب آقای رییس جمهور در حالی چند روز زودتر از موعد عازم سفر تشریفاتی خود به ایالات متحده شده بود؛ که خیل کثیری از هموطنانمان در مرزهای کشوری متخاصم، به نحوی مشکوک و احتمالاً برنامه ریزی شده ای به خاک و خون کشیده شده بودند. مطالبه ی مردم به حق بود، آنها انتظار داشتند آقای رییس جمهور با لغو برنامه های نمایشی و تشریفاتی خود در نیویورک، در ایران مانده و ضمن همدردی با ملت و بازماندگان حادثه، به مدیریت بحران بپردازد. با این وجود ایشان سفر را بر حضر ترجیح داد و با لبخندهای نه چندان دلچسب که در دیدارهای تشریفاتی خود که عمدتاً با دشمنان تاریخی مردم و این سرزمین تدارک دیده شده بود، می زد؛ نمک به زخم ملت داغدار و عزادار ایران میپاشید.
روزنامه های زنجیره ای و رسانه های سینهچاک رییس جمهور هم، که از مدتها پیش صابون این سفر را به دلشان مالیده بودند و با انواع ترفندها دولت و مسؤلین وزارت خارجه را به سمت دیداری؛ ولو اتفاقی با اوباما رییس جمهور ایالات متحده هل می دادند، این بار هم که نمی خواستند برنامه ریزی های چندین و چند ماههشان با حادثهی دهشتناک منا و انتظار به جا و به حق افکار عمومی برای لغو سفر تشریفاتی روحانی به هم بریزد؛ به میدان آمدند تا با آسمان-ریسمان بافتن، و تراشیدن انواع توجیهات فضایی، این سفر تشریفاتی را آن هم درست وسط این بحران ملی مُوجه نشان دهند. اینگونه بود که با تراشیدن توجیهاتی از این دست: که این سفر بسیار مهم است و شما نمی فهمید! و اصلاً رییس جمهور به آنجا می رود تا پیگیر تعقیب قضایی عربستان و استیفای حقوق مردم باشد، به دفاع از ایشان پرداختند.
پنج روز گذشت، نه تحرک دیپلماتیک خاصی از جانب ظریف و روحانی برای پیگیری و تعقیب عربستان دیده شد، و نه تقریباً کمترین تلاشی برای احقاق حقوق مردم، آقای رییس جمهور ترجیح می داد به جای رایزنی با مقامات ممالک اسلامی برای طرح مسأله و هماهنگ کردن آن ها برای تشکیل جبهه ای بین المللی ضد رژیم مرتجع سعودی، به ملاقات دشمنان تاریخی مردم ایران برود و در دیدارهایی کاملاً تشریفاتی و اغلب بی نتیجه، درست در روزهایی که مردم؛ رهبری و بقیه الله اعظم عزادار بودند؛ با آنها دست داده و رو به دوربین ها بخندد! مع الاسف به نظر می رسید همچنان دولت به سمت غربیها غش کرده و دوست ندارد پرستیژ و کلاس(!) عکس گرفتن با «اولاند» و «کامرون» را از دست بدهد. به این ترتیب بود که در اقدامی کاملاً قابل پیش بینی، برنامه ای که از مدتها پیش و با فضاسازی و رپرتاژ رسانه های حامی خود برنامه ریزی شده بود، مبنی بر دیدار با اوباما؛ توسط ظریف عملی شد و به نحوی کاملاً خودجوش و تصادفی(!) «غلطی تاریخی» شکل گرفت و ظریف در راهروهای سازمان ملل به گفتگو و احوالپرسی با رئیس جمهور امریکا پرداخت.
دیپلماسی در گذر لوطی صالح!
بدتر از همه اما اقدام ریاکارانه ی وزارت خارجه در تکذیب برنامه ریزی شده بودن این دیدار، آن هم در این سطح و تأکید بر خودجوش بودن آن بود. این توجیح مضحک اما حتی نتوانست حامیان دولت را نیز قانع کند. داریوش سجادی مشاور سابق کروبی و همکار سابق نشریات زنجیره ای؛ در همین رابطه در صفحه اخصاصی اش نوشت: «این که آقای ظریف و اوباما مایل باشند یا مُصر باشند یا دستور داشته باشند(!) با یکدیگر گفتگوی مستقیم بکنند؛ بیرون از داوری این پست است و صرف چنین ملاقاتی بالذات نه مذموم است و نه ممدوح، و مهم شکل و محتوای مذاکرات صورت گرفته است. اما محل مناقشه آنجاست که این دو بخواهند برای چنین مواجهه ای تئاتری ناشیانه برای توجیه مخاطب بیآفرینند ! بقول جانسون رئیس جمهور اسبق آمریکا: در سیاست هیچ امر«اتفاقی» وجود ندارد! حالا حکایت برخورد «تصادفی» دکتر ظریف با اوباما در راهروی سازمان ملل است! شاید چنین ادعائی برای مخاطب عوام قابل پذیرش باشد اما برای امثال بنده که با بالا و پائین ساختمان UN و شیوه تردد توام با اسکورت سنگین روسای جمهور آمریکا آشنائیم چنین دواعی ناشیانه ای دال بر تخفیف مخاطب است. مگر راهروهای سازمان ملل در نیویورک «گذر لوطی صالح» است که هر کس به تنوع بتواند در آنجا به تفرج و تنعم پیاده روی کند و دست بر قضا رئیس جمهور آمریکا با وزیر خارجه ایران نیز بشکلی خلق الساعه و در حین صرف تنقلات یکدیگر را آنجا و کاملا تصادفی بیآبند و بیآسایند!»
اما سوال بی پاسخ افکار عمومی و کارشناسان این است: درست و در میانه ی بحران منا، و درحالی که بسیاری از مردم این سرزمین داغدار و عزادارند، ضرورت دیدار با مقامات شیطان بزرگ چیست؟ و از همه مهمتر اینکه، حضرات دولتمرد در این دیدارها و مذاکرات برای استیفای حقوق مردم و رفع نگرانی های خانواده های قربانیان چه تدبیری کردند؟! به راستی نمی شد وقتی ظریف در کنار جان کری ایستاده بود و رو به مردم داغدار ایران می خندید، گوشهچشمی نیز به موضوع کارشکنی سعودیها و نگرانی های مردم درباره سرنوشت حجاج میداشت؟! به راستی چه مسأله ای مهمتر از سرنوشت صدها تن از هموطنان ما که در کشوری متخاصم به خاک و خون کشیده شده بودند، برای ظریف و دولت فخیمه وجود داشت تا ایشان را مجبور به واکنش کند؟! در اینکه رژیم کثیف سعودی متحد درجه اول امریکا در منطقه است، تردیدی نیست. شاید اگر حضراتی دوست دارند خود را پرفسور دیپلماسی(!) معرفی کنند به جای دلبستن به «غلطهای اتفاقی» در راهروهای سازمان ملل، دغدغهی کشف حقایق فاجعهی منا را داشتند دیگر نیازی نبود تا ظریف برای اخذ مجوز سفر مقامات ایرانی به خاک عربستان، این چنین خفتبار مقابل شیوخ کویتی زانو بزند و التماس کند. التماسی که البته نتیجه ای هم نداشت و علی جنتی همچنان منتظر صدور ویزا از سوی رژیم سعودی برای سفر به سرزمین عربستان باقی مانده است و این نتیجهی همان سیاستی است که حضرات آن را «سیاست تنشزدایی» می نامند.
زانو زدن مقابل امیر کویت
دیپلماسی شکستخورده
دیپلماسی دولت شکست خورده است، حسن روحانی که می کوشید تا با دو سال مذاکره با شیطان بزرگ که _البته آن را کدخدا میداند_ فتح الفتوحی در اوضاع اقتصادی مملکت با رفح تحریم ها خلق کند، دست آخر به سندی بی چفت و بست و نیمهکاره مثل «برجام» رسید، که به عقیدهی بسیاری از کارشناسان، نه تنها دردی از دردهای اقتصاد ایران دوا نمی کند، بلکه ما را تا همیشه از بسیاری از حقوق مان در صنعت و تکنولوژی محروم خواهد کرد. از سوی دیگر و در ماجرای منا نیز، دولت فخیمه عملاً نتوانست هیچ کار مؤثری در بُعد دیپلماتیک، جز زانو زدن ذلیلانه مقابل امیر کویت انجام دهد. عزت ملی خدشه دار شده است، صدها تن از اتباع ایرانی در سرزمینی بیگانه و توسط دولتی متخاصم به خاک و خون کشیده شدند، دیپلماسی لبخند نتیجه ای جز حراج عزت و آبروی ملی، و کشته شدن گروه-گروه ایرانی ها در ممالک دیگر نداشته است. این حد از وادادگی مایه ی تحیر است! آش آنقدر شور شده که حتی رژیم بی سر و پای سعودی هم برای ما خط و نشان می کشد و از تحویل دادن پیکرهای مطهر اتباع ما سر باز میزند.
هم چنین برخی اخبار تأیید نشده حکایت از دفن مخفیانهی اجساد حجاج کشته شده دارد، هنوز از سرنوشت صدها تن از حجاج هیچ خبری در دست نیست، و کسی که ادعا دارد استاد مسلم دیپلماسی است، یعنی جناب آقای دکتر ظریف همچنان ترجیح می دهد در نیویورک بماند و در گذر لوطی صالح UN با وزرای خارجه انگلیس، نروژ، اسلونی و یونان! دیدار کند و رو به دوربینها به چشمهای گریان و داغدار مردم بخندد!
این ظریف شما که الان زانو زده در مقابل عرب رو نمیبینی؟
باید اینجوری باشه یک ایرانی؟
...
درسته ظریف کلا آبروریزیه (البته زبانش خوبه) وکلا آبروی مارو تو همه دنیا با این کوتاه اومدناش برده و وزیر سعودی هم آدم حسابمون نمی کنه (به جای این که بدهکار به ما باشه طلبکاره)، ولی هیچ وقت انتقادهات رو قومیتی نکن. ما که امریکایی (و یا مثل بعضی ها عاشق آمریکایی) نیستیم که نژادپرست باشیم
انشاا.. در وقتی مناسب اندوه دلمان را با انتقام از آل سعود و امریکا رفع خواهیم کرد و به مسجدالحرام وارد میشویم.. ان شاا..
ولی بزدلان و غربزده های خندان بدونن اونروز جایی در بین شیعیان حیدری نخواهند داشت...
کمال همنشین در من اثر کرد این ظریف فقط برای مماشات و تساهل و تسامح ظریفه
يعني ازخودگذشتن براي ملت.اگرانقلابي گري راهوچي گري وشعار ميدانيد بلي ظريف انقلابي نيست .
امان از دست شما غربزده های بی عزت که چطور عزت اسلامیمان را لگد مال کردید
خدایا کشور عزیزمان ایران را از شر غزبزده های ذلیل کدخدا نجات بده
برای اینکه حقومونو بگیریم باید ذلیلانه درخواست کنیم برعکس دفاع مقدس که قهرمانانه حقمان را گرفتیم.
ضمنا اگر سال 61 درخواستهای آتس بست(نه صلح) را می پذیرفتیم باید مثل مذاکرات اخیر ذلیلانه حقومان را از عراق و بقیه دنیا طلب کنیم
شاید هنوز زود بود برای اینکه به توافق برسیم!
من یک حقوقدان نیستم ولی این را می دانم: نتیجه دیپلماسی خنده، چیزی جز زانو زدن در برابر بیگانگان نیست.
منتها بعضی شهروندای ما ندارن !
می گویند این دیدار بعد از سخنرانی آقای روحانی بوده است و یعنی اوباما داشته می آمده توی جلسه و در سخنرانی آقای روحانی با کمال احترام(!!!) به حضور نماینده ایران رفته بوده بیرون!!!
همینه که هست مذاکره خواستین باید بقیشم بکشید یا بهتر بگم بکشیم البته حقیر به شخصه از اولش با اصل مذاکره مخالف بودم
اما اگر فردا روزی ظریف با مو گیرینی هم دست داد حتما صلاح دونسته مقگه بعد مذاکره همه ملت جمع نشد که اینا برادرا ما هستن پس بکشین اصلا با هم می کشیم ما هم از بی خردی خیلی ها ما هم می کشیم
ظریف که با سواد بود ما ها بیسو.ادیم اون خارج درس خوندس و.....
جمع کنید واقعا واقعا عده ایی فقط بلند بعد جرم بگن وا واوا و بعد یه مدت فراموش کنن
مگه همین ظریف سال 82 نبود گند زده بود همین روحانی هم همینطور
یا همین حدود دو سال پیش ظریف نگفت امریکا با یه بمب کل ایرانی ......
فراموش کارید باشید
اما خداوند فراموش نمی کنه
بکشیم که از خودمان است
روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست
واندر طلب طعمه پر و بال بیاراست
زی تیر نگه كرد و پر خویش بر او دید گفتا
ز كه نالیم كه از ماست كه بر ماست!
روزی ز سر خارج ظریفی به هوا خاست
واندر طلب ...... حقوقدانی بیاراست
ملت زی تیر نگه كرد و رد برادران بر او دید گفتا
ز بیگانه چرا نالیم از ماست كه بر ماست!
باید همونجوری که بقیه دارن تلاش میکنن ما هم تلاش و برنامه ریزی کنیم.
اول برو انشاتو درست کن بچه
ظریف تو جریان مذاکرات به دست تو جیب کردن خودش و فلان جور نگاه کردن و کت در اوردنش طبق معانی دیپلوماتیک مسلط بود حالا این کار که به مراتب خیلی بزرگتر از تشریفات جزئیه شد اتفاقی....
من نه راستی هستم ونه چپی..من اهل مسیر مستقیم ولایتم بااین حال باشما دوکلمه حرف حساب دارم...
پدر ومادرمن هم امسال بعد از 12سال انتظار عازم سفر واجب حج شدند..پدرم پاداش بازنشستگی اش را12سال پیش گرفت وچون بالاخره مستطیع شده بود باچه ذوق وشوقی بثبت نام کرد...سالها گذشت..تا اینکه حادثه جده وماجرای آن دو نوجوان قربانی پیش امدواسم پدرومادرمن هم درکاروان حج امسال اعلام شد...منتظر بودیم دستگاه دیپلماسی چنان واکنشی نشان دهد که اعراب سعودی برخود بلرزند تا راه برتکرار این ماجراهای قبیح که ابرو وحیثیت را از گذرنامه های ایرانی برده ببندد..اما...
جرثقیل سقوط کردسکوت کردید..منا قربانگاه شد به میهمانی دشمن رفتید وخندید..شما بگویید دردمان را کجا بگوییم..مجال کم است این رسمش نبود..
شما وقتی میگی عرب خطاب به همه ی عربهاست ، جنوب ایران خیلی عرب داریم. لطفا رعایت کنین. یادمون باشه منجی ما یکی از همین عربهاست.با اینجور جمله نوشتن شما به اصل یک قوم توهین میکنین.
مینوشتین دولت بی عرضه که فلان کرد و ......
من این کارشو قبول دارم بخاطر مردم کشورش بوده البته بگم فقط این کارشو قبول دارم
( أشداء علی بینهم و رحماء الکفار ) بجای "" أشداء علی الکفار و رحماء بینهم""