چند روایت معتبر از «داوود امیریان»-قسمت اول/ حکایت یک بسیجی سیریش
گزارش/ جمعه‌ها با کتاب
بسیج جای کفترباز و دخترباز و این‌ها نبود. مثلاً اگر یکی توی خانواده اسمش بد در رفته بود، قبولت نمی‌کردند. حتی تحقیقات می‌کردند. بچه‌ها به شوخی می­گفتند رستم اگر بود دومی را می‌زایید! ما هم به اصطلاح سیریش بودیم. با هر ضرب و زوری بود بسیج می‌رفتیم.
ارسال نظرات
آخرین اخبار