به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، دکتر حسین روزبه کارشناس مسائل بین الملل در گفت و گویی گفت: چند روز بعد از آنکه ترامپ شروطی را برای تمدید تعلیق تحریمها اعلام کرد جمهوریخواهان در کنگره دست به کار شدند تا لایحهای برای تحریمهای جدید علیه جمهوری اسلامی ایران تدارک ببینند. در همین راستا آلمان هم در حال لابی کردن با انگلیس و فرانسه است تا در مورد وضع تحریمهای جدید علیه ایران توافق کنند. تحریمهایی که گفته میشود برای جلوگیری خارج شدن دونالد ترامپ از برجام در دستور کار قرار گرفته است. در همین ارتباط با دکتر «حسین روزبه» استاد دانشگاه و کارشناس مسائل بینالملل به گفتوگو نشستیم و سناریوهای احتمالی در چهارماه آینده را به بحث گذاشتیم. متن این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
در خبرها آمده بود مجلس نمایندگان آمریکا لایحهای برای افزایش تحریمهای جدید علیه کشورمان تدارک دیدهاند؛ تحریمهایی که گفته میشود به نوعی پاسخ به تهدید هفته گذشته دونالد ترامپ درخصوص برجام بازمیگردد. به هر ترتیب ترامپ کنگره را تهدید کرده بود که این آخرین باری است که زیربار تایید برجام رفته و کنگره باید هرچه سریعتر نسبت به اصلاح توافق هستهای با ایران اقدام کند. ارزیابی شما از مفاد لایحه تحریمهای جدید مورد نظر کنگره چیست؟
اگر بخواهیم در بحث مفاد وارد شویم این دشمنی راهبردی را به یک سطح عملیاتی تقلیل خواهیم داد. برای فهم این ماجرا باید چند سطح بالاتر برویم و آن را در سطح راهبردی ببینیم. در راهبرد دولت ترامپ و کلان حاکمیت آمریکا در مواجه با جمهوری اسلامی ایران بعد از برجام چه در دولت اوباما و چه در دولت ترامپ هیچ شواهدی حتی کم اثری مبنیبر اینکه برجام توانسته باشد فرآیند تعارض و دشمنی آمریکا با ما را کم اهمیت جلوه داده باشد، پیدا نمیشود. خیلیها میگویند ترامپ سیاستمداری متفاوت از ساختار هیات حاکمه آمریکا است و باید به چشم یک استثنا به او نگاه کرد اما فارغ از اینکه رویکرد استثناگرایی درست باشد یا غلط واقعیت از این قرار است که ما شاهد بودیم وقتی خود اوباما بعد از برجام بر مسند کار بود این روال دشمنی هم برقرار بود. نباید فراموش کرد طیف اقداماتی که اوباما برای مهار قدرت ملی ما انجام داد کمتر از اقداماتی که ترامپ به نمایندگی از ساختار حاکمیتی آمریکا انجام میدهد، نبود. به بیان دقیقتر این روال دشمنی همواره وجود داشته و فهم، درک و تحلیل صحیح این موضوع به تحلیل دقیقتر منافع ملی ما کمک میکند. به اعتقاد بنده جمعبندی آمریکا در مواجهه با ایران کاملا روشن است و چندان بستگی به آن ندارد که چه گروهی در این کشور حاکم باشند. هرچند تفاوتها به لحاظ اجرایی به قوت خود پابرجاست.
در آن فرآیند کلان، مهار انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی در دستور کار است و بعضا تنها در شیوه اجرای این فرآیند تفاوتهایی به چشم میخورد. البته نشان داده شد هدف اصلی همین شیوههای به ظاهر متفاوت و مرکز ثقل همه سناریوهای روسای جمهور آمریکا از اوبامای دموکرات گرفته تا ترامپ جمهوریخواه، فشار بر حوزه اقتصادی، تضعیف توان اقتصادی ما و آسیب رساندن به امنیت ملی ایران است.
سطح کلان مورد اشاره شما در نوع خود صحیح و بجاست. اگر اجازه بدهید من کمی به سطح خرد هم ورود میکنم. در این فضا به هر حال از سویی در کنگره تلاشهایی برای تصویب تحریمهای جدید علیه ایران آغاز شده. از سوی دیگر به نظر میرسد در اروپا هم، آلمان با همکاری فرانسه و انگلیس جهت اعمال تحریمهایی جدید به توافق رسیدهاند. تلاشهایی که گفته میشود برای جلوگیری از خروج ترامپ از برجام صورت گرفته. براین اساس پیشبینی شما از چهارماه آینده چه خواهد بود؟ آیا تحریمهای جدید اعمال خواهد شد؟
در این بازهزمانی چهار ماهه اگر قرار باشد آنها حرکت مشخصی بکنند ما باید نقطه کانونی این رفتار را فهم بکنیم. تحلیل این موضوع آن است که ترامپ میگوید قرار بوده برجام توافقی باشد که همه ساختار و اجزای قدرت ملی ایران اعم از هستهای، موشکی و توان منطقهای و توان سیاستگذاری در حوزه داخلی که آنها تحت عنوان حقوق بشر از آن یاد میکنند، را مهار بکند.
فهم ترامپ و دولتمردانش آن است که اساس شکلگیری برجام ناشی از فشار اقتصادی است. این منطق اصلی سیاست خارجی ترامپ در رابطه با ما رفته رفته در حال تسری پیدا کردن به اروپاییهاست. گویی از منظر آنها میشود فشار آورد و به منافع مورد نظر دست پیدا کرد. آنها دریافتهاند که اگر در حوزه اقتصادی فشار بیاورند میتوانند به اهداف خود دست پیدا کنند. در حقیقت در مهار سیاستهای منطقهای ما تصور نمیشود تفاوت چندانی میان اروپاییها و آمریکاییها وجود داشته باشد؛ همانطور که در حوزه هستهای هم چنین تفاوتی وجود نداشت.
طیف رفتارهای سیاسی متناوبی که از قدرتهای مختلف در گروه کشورهای 1+5 شاهد بودیم درنهایت اینگونه بود که آنها به یکسو رفتند و جمهوری اسلامی ایران در سویی دیگر قرار گرفت و این منجر به آن توافق شد. به نظر میرسد این فرآیند در حال تکرار است. فرآیندی که باید آن را مدل برجامیزه کردن مسائل دانست.
بزرگترین مشکل ما در مقطع کنونی وضعیت اقتصادی است. با تبدیل کردن این مشکل به یک موضوع لاینحل یا حداقل القای آن به لحاظ روانی، نهایتا مذاکره بهعنوان راهحل مساله معرفی میشود. بخشی از این سناریو را اروپاییها به پیش میبرند. به هر حال حجم تجارت اروپاییها با ما معلوم بوده و حجم تجارتشان با آمریکا نیز مشخص است. اگر شاخص رفتار سیاست خارجی اروپا را منفعتشان بدانیم طبیعتا نمیتوان توقع داشت که اروپاییها آن حجم از مبادلات را فدای ایران بکنند. جدا از آنکه مباحث هویتی موجود در سیاست خارجی ما بخواهد محل توجه باشد و فارغ از آنکه ما بخواهیم به سیاست خارجی نگاهی ایدئولوژیک یا منفعتگرا داشته باشیم اروپاییها از حجم مبادلات و حوزه منافع مادی صرف با آمریکا چشمپوشی نخواهند کرد لذا نباید انتظار داشت که آنها با ایران همراهی خاصی داشته باشند.
این نقطه نظر شما در حالی است که دولتمردان و رئیسجمهور معتقدند اروپا در برجام راه خود را از آمریکا جدا کرد و جانب ایران را گرفت. کمااینکه بعد از نطق چهارماه پیش ترامپ آنها در مقابل رئیسجمهور آمریکا صف بستند و مواضع او را محکوم کردند.
اولا به دولتمردان و تحلیلشان ادای احترام میکنیم. ما به دنبال تولید مناقشه در حوزه سیاست خارجی نیستیم و هدفمان صرفا حمایت از منافع ملی است. همگی باید به این فهم برسیم که نگاه جناحی در این خصوص موضوعیت چندانی ندارد. مساله آن است که اروپاییها میگویند بگذارید برجام تبدیل به مدلی شود که در حوزههای دیگر نیز بتوان از آن بهره برد اما ترامپ معتقد است بدون این مدل هم میتوان حساب ایران را یکسره کرد.
گرچه معتقدم فعلا ترامپ از برجام خارج نخواهد شد چراکه این توافق در حال حاضر منافع دولت آمریکا را تامین میکند. ترامپ میخواهد موضوع موشکی و منطقهای ایران در برجام را به یکدیگر گره بزند. در این مرحله که لازم است از برجام به حوزههای دیگر حرکت بکنند هیچ اختلافی میان اروپا و آمریکا وجود ندارد. نباید فراموش کرد اولین گروهی که بحث پایان محدود ناپذیری زمانبندی برجام را مطرح کرد فرانسویها بودند. اولین کشوری که پیشنهاد داد برای برنامه موشکی ایران نیز فرآیند برجام طی شود، فرانسه بود.
لذا شاید در یک بازه زمانی تنها به واسطه برخی اقدامات تکنیکی و اجرایی ملاحظاتی وجود داشته باشد. بالاخره فرانسویها با ما وارد همکاریهای صنعتی و تجاری شدهاند و نمیخواهند آن بخش از منافع خود را در ایران از دست دهند. گرچه بنده معتقدم که آنها در نهایت این منافع در ایران را با آن چیزی که آمریکاییها میخواهند، معامله خواهند کرد.
اگر اتحادیه اروپا و کنگره در چهارماه آینده تحریم موشکی بکنند بر سر برجام چه خواهد آمد؟ باز هم میتوان ادعا کرد که به برجام ربطی ندارد و ناقض برجام نیست؟
احتمالا در آن صورت از برجام فقط یک لفظ باقی خواهد ماند. در این خصوص البته دوستان تصمیمگیر باید اظهارنظر کنند ولی چنین اقدامی عبور از جسم و روح و روان برجام خواهد بود و با این اتفاق دیگر چیزی تحت عنوان برجام وجود نخواهد داشت.
اگر این تحریمها تصویب نشود چه پیش خواهد آمد؟ ترامپ واقعا از برجام خارج میشود؟ یا اظهارات او نوعی بلوف سیاسی بود؟
تصور بنده آن است که آنها فشار در حوزه اصلاح برجام را ادامه خواهند داد. هرچند که تمایلی ندارند به واسطه منافع و آوردهای برجام از آن خارج شوند اما فشارهای واقعی و عملیات روانی در چهارماه آینده برای بازنگری در برجام جدی خواهد بود.