در دهههای اخیر آمار تجرد قطعی در کشور رو به افزایش بوده است به طوری که در سال ۱۳۹۵ نسبت به سال ۱۳۷۵ تجرد قطعی برای مردان ۲ برابر و برای زنان به بیش از ۳ برابر رسیده است. این آمار اگر همچنان خیال صعود داشته باشد بعید نیست که در آیندهای نزدیک تجرد قطعی به بحران تبدیل شود.
گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، فاطمه محمودی؛ اگر دوربین نگاهمان را بر بلندای شهر مستقر کنیم چه میبینیم؟ مردمی را که روزها دنبال کارهایشاناند و بعد از تمام شدن کارها به سوی خانه هایشان روانه میشوند؛ که استراحت کنند، که به همسر و فرزندانشان برسند که هزار و یک کار دیگر بکنند در جایی به نام خانواده. عدهای هم هستند که کلید را توی قفل در میچرخانند، اما همسر و فرزندی نبوده که انتظارشان را بکشد. خانههای تک نفره، آدمهای تنها و تنهاییای که میخواهیم بدانیم از کجا سربرآورده است؟
طبق آخرین آمار سرشماری نفوس و مسکن درصد تجرد قطعی در ایران از سال ۱۳۷۵ سیری صعودی داشته است. تجرد قطعی در سال ۱۳۷۵ برای مردان حدود ۱.۱ درصد و برای زنان ۱.۲ درصد و درسال ۱۳۹۵ این شاخص برای مردان ۲.۲۶ و برای زنان ۳.۷۳ بوده است. به عبارت دیگر تجرد قطعی برای مردان حدودا دو برابر و برای زنان بیش از سه برابر افزایش یافته است.
گیر کار کجاست؟ علی جنادله، عضو هیئت علمی گروه مطالعات زنان دانشگاه علامه طباطبایی در گفتگو با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری دانشجو در مورد عوامل بروز تجرد قطعی میگوید: برای فهم این مسئله میتوان به دو رویکرد اشاره کرد؛ رویکرد اول ترجیحات یا تغییرات ارزشی به معنای فردگرایی و اهمیت پیدا کردن فرد در برابر خانواده. در جامعه ما به این رویکرد میگویند ضعف و سستی ارزشها؛ که منجر میشود افراد اقبالی به ازدواج و تشکیل خانواده نداشته باشند. رویکر دوم تغییرات یا شرایط ساختاری است. از نظر این رویکرد جامعه دچار شرایطی میشود که در آن شرایط در همه عرصههای اجتماعی تغییرات ناهماهنگی رخ میدهد و این ناهماهنگیها تاثیرات خود را بر حوزههای مختلف از جمله خانواده گذاشتهاند مثلا: الان در جوامع مدرن سن آمادگی اقتصادی افراد بالا رفته است؛ چون افراد باید در ۱۸ سالگی دیپلم بگیرند و سپس ۴ سال برای مدرک کارشناسی درس بخوانند و تا مدتی هم درگیر پیداکردن کار مناسب باشند تا شرایط لازم برای تشکیل خانواده فراهم کنند؛ در نتیجه این خود به خود باعث میشود سن ازدواج افزایش پیدا کند.
فاطمه ترابی عضو هیئت علمی گروه جمعیت شناسی دانشگاه تهران در گفتگو با «دانشجو» در مورد عوامل جمعیتی که باعث تجرد قطعی میشود بحث مضیقهی ازدواج را مطرح میکند؛ یعنی تعداد زنان و مردانی که در موقعیت ازدواج هستند باهم توازن نداشته باشد. این به عوامل مختلفی بستگی دارد؛ مثلا جنگ باعث میشود مردها بمیرند. عامل دیگر مهاجرت است؛ مثلاً مردانی که از روستا به شهر میروند و این ممکن است باعث تجرد قطعی دختران روستایی شود. یکی دیگر از عوامل تغییرات و نوسانات میزان باروری است. از اواسط دهه ۵۰ تا اواخر دهه ۷۰ باروری، اول افزایش و سپس کاهش شدید یافت. حال به دلیل اینکه طبق فرهنگ ما هنگام ازدواج، بین دختر و پسر فاصله سنی وجود دارد و الگوی غالب ازدواج در ایران تک همسری است تعداد پسرانِ در موقعیت ازدواج با دخترانِ در موقعیت ازدواج نامتعادل میشود.
تجرد قطعی؛ جبر یا اختیار پیمایشهای مرکز آمار در سالهای ۹۳ و ۹۴ نشان داده اند که میانگین سن دلخواه ازدواج در زنان و مردان پایینتر از سنی است که ازدواج میکنند. در نتیجه افراد نمیخواهند ازدواج را به تاخیر بیندازند و تجرد بلای ناخواسته ایست که دامن گیرشان شده.
جنادله معتقد است: رویکرد ساختاری، فراگیرتر از رویکرد ترجیحات ارزشی است. اگر آنگونه که رویکرد ترجیحات ارزشی ادعا میکند بخش قابل توجهی از افزایش تجرد قطعی، کاهش نرخ ازدواج و افزایش سن ازدواج ناشی از تغییرات ارزشی باشد ما باید این را در مطالعات و پژوهشها مشاهده کنیم. در صورتیکه براساس بسیاری از پیمایشها حتی در جوامع غربی همچنان خانواده مهمترین بخش زندگی افراد را تشکیل میدهد. پیمایشهایی در ایران هم نشان داده ۹۸ تا ۹۹ درصد افراد، خانواده را در اولویت زندگی خود میبینند. پس چرا وقتی تشکیل خانواده از نظر ارزشی مهم است، اما شاهد روند کاهش نرخ ازدواج هستیم؟ وقتی افراد احساس میکنند شرایط در جامعه به گونهای نیست که افراد بتوانند آن استانداردهای لازم برای زندگی خانوادگی را فراهم کنند علیرغم اینکه دوست دارند تشکیل خانواده بدهند از آن سرباز میزنند.
یعنی اگر چشم انداز افراد برای آینده بدین شکل باشد که من اگر خانواده تشکیل بدهم میتوانم استانداردها را تامین بکنم و دیگر اینکه تشکیل خانواده مانع خودشکوفایی و پرورش استعدادهای من نشود، این افراد به راحتی به ازدواج تن میدهند. دلیل اینکه الان ازدواج کمتر شده یا احساس نگرانی میکنند برای ازدواج این است که چشم انداز اقتصادی خود را روشن نمیبینند یا اگر بخواهند خانواده تشکیل بدهند آنقدر باید غرق کار بشوند که از استعدادهای فردی خود غافل میشوند و خودشکوفایی آنها فراهم نمیشود. اگر ما شرایطی را فراهم بکنیم و این ذهنیت را برای افراد بوجود بیاوریم که شما چشم انداز روشنی خواهی داشت و به لحاظ اقتصادی میتوانی ضروریات لازم را برای زندگی فراهم بکنی و سیاستهای حمایتی به گونهای باشد که افراد علاوه بر تشکیل خانواده بتوانند به خودشکوفایی هم برسند بنظرم این روندها تا حد زیادی کنترل خواهد شد.
در چند قدمی بحران سیدامیرحسین قاضیزاده، نائب رئیس مجلس میگوید: اکنون ۱۲ میلیون جوان ایرانی در سن ازدواج قرار دارند که نزدیک به یک و نیم میلیون جوانان ما در آستانه تجرد قطعی قرار دارند و به سن یاس ازدواج نزدیک شدهاند؛ و تعداد مجردین قطعی در کل کشور ۲۲۰ هزار نفر است.
ترابی در حال حاضر تجرد قطعی را بحران زا نمیداند و میگوید: اگر تعریف مرسوم تجرد قطعی یعنی افرادی که تا پنجاه سالگی ازدواج نکرده اند را در نظر بگیریم باید بگوییم هنوز در جامعه ما عمومیت ازدواج بالاست و تجرد قطعی کم است و با توجه به آمار هنوز نمیتوانیم بگوییم وارد بحران شدیم، اما باید در آمارهای آینده ببینیم که وضعیت به چه شکل میشود.
باید توجه داشت که روند تجرد قطعی در کشور سیر صعودی در پیش گرفته و میتوان گفت ما به بحران نزدیک هستیم اگر همچنان این آمار رو به افزایش باشد و فکری به حالش نشود به بحران نزدیک ترهم میشویم.
راه پیشگیری ترابی توجه به تفاوتهای منطقهای را در مداخلات مهم میداند و معتقد است هرچه مداخلات و سیاستگذاریهای ما مبتنی بر شواهد عینی و عملی باشد و با در نظر گرفتن تمام پیچیدگیهای اجتماعی براساس دادههای دقیق همراه باشد احتمال اثرگذاری و نتیجه بخشی اش هم بیشتر است؛ مثلا اگر قرار است برای کاهش تجرد قطعی برنامه ریزیای صورت بگیرد باید به این توجه شود که در هر استان آستانه شیوع چگونه است و چه عواملی به آن دامن میزنند. ممکن است در برخی موارد عوامل فرهنگی مهمتر باشد و در برخی دیگرعوامل اجتماعی و اقتصادی. اما در همان استانها ممکن است توسعه پایینتر باشد و هزینهها نیز آسانتر گرفته شود. در واقع میتوان گفت که مداخلات در تجرد قطعی افراد در مناطق مختلف و موقعیتها متفاوت است. پس برنامه ریزیها نیز باید متناسب با شرایط طراحی شوند.
از نگاه این جمعیت شناس جامعه ما در حال گذار است؛ نه مدرن است و نه سنتی. با زیاد شدن تکنولوژی و ارتباط با سبک زندگی خارجی و تغییر سلیقهها میتوان گفت همه دارند شبیه یک فرهنگ خاص میشوند و حتی در کشور خودمان مناطق دیگر شبیه فرهنگ پایتخت میشوند و در مراسمات و ... براساس فرهنگ تهرانیها پیش میروند درصورتیکه ممکن است سطح رفاهشان با فردی که در تهران است برابر نباشد و این باعث میشود روی جوانها فشار بیاید. هرچه ازدواجها سادهتر برگزار شود روند ازدواجها نیز تسهیل میگردد بنابراین یک سری پیشنیازهای ازدواج میتواند تغییر کند مثل زمان کرونا که شیوهی مراسمات ازدواج و ... تغییر کرد.
وی این مسئله را از منظر جمعیت شناختی نگاه کرده و معتقد است که هر چه همسان سازی سنی بیشتر شود عدم تعادل کمتر میشود. به عبارت دیگر اگر فاصله سنی دختران و پسران برای ازدواج کمتر شود احتمال تجردهای قطعی که به دلیل نامتوازن بودن جمعیت در معرض ازدواج اتفاق میافتد کمتر میشود.
جنادله در مورد راهکارهای پیشگیری از افزایش تجرد قطعی به تجربه جوامع دیگر اشاره میکند. تجربههایی که نشان داده با اتخاذ یک سری سیاستها میشود تا میزان قابل توجهی این روندها را کند کرد. در جامعه ایران هم بر اساس پژوهشهای انجام شده این مطلب صدق میکند. حتی برخی جوامع توسعه یافته مانند اروپای شمالی که در آمار تجرد قطعی، کاهش نرخ ازدواج و افزایش سن ازدواج و میزان طلاق پیشرو بودند با تغییر در سیاستها و شرایط اقتصادی توانستند این فرایندها را کنترل و حتی معکوس کنند. در واقع الان موضوع اصلی ضروریات زندگی است نه تجملات. الان جوانان ما برای تهیهی ضروریات و استانداردهای اولیهی تشکیل خانواده مشکل دارند. در حال حاضر در اروپای شمالی برخلاف سایر جوامع اروپایی با اینکه نرخ اشتغال زنان زیاد بوده، اما نرخ فرزندآوری و ازدواج افزایش یافته؛ حتی بیشتر از کشورهای سنتی مثل ایتالیا، اسپانیا، پرتقال و یونان. چون شرایط مناسب اقتصادی ایجادکردند و سیاستهای حمایتی خیلی قوی برای خانوادهها در نظر گرفتند.
صدای زنگ خطر افزایش تجرد قطعی به گوش میرسد. آسیبهایی که در پی دارد انکار نشدنی ست. آسیبهایی مثل روابط خارج از چارچوب اخلاقی و قانونی، فرزندان ناخواسته و درپی آن سقط جنینهای زیر زمینی و غیرقانونی. تنهایی بی انتهایی در انتظار مجردین قطعی است و آنها در آینده سالمندانی میشوند که نه همسر و فرزندی دارند و نه پدر و مادری که از آنها مراقبت کنند. همچنین کاهش آمار ازدواج موجب کاهش فرزند آوری، پیری جمعیت و افزایش سالمندان در جامعه میشود.
روا نیست که جوانان ایران قربانی شرایط شوند. امید است آنان که دستشان میرسد کاری بکنند تا تنهاییِ همیشگی به جان زندگی عدهای نیفتد.