گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، مشارکت مردم در انتخابات همواره یکی از مولفههای قدرت جمهوری اسلامی بوده؛ با این وجود کاهش مشارکت مردم در انتخابات در یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی نگرانیهایی را در بین مسئولان و دلسوزان نظام به وجود آورده است.
اگر چه امروز برخیها کاهش سطح مشارکت مردم در انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای شهر و روستا را فرصتی برای پیروزی جناح مطبوع خود در این انتخابات میدانند؛ اما رهبر معظم انقلاب طبق روال هر انتخاباتی بر ضرورت مشارکت گسترده مردم در انتخابات تاکید داشته اند. مسئلهای که نباید از آن غافل شویم این است که ضعف عملکرد دولت نقش به سزایی در کاهش مشارکت مردم در انتخابات مجلس شورای اسلامی داشته و قطعا روند موجود نیز میتواند به تکرار نتیجه این انتخابات در انتخابات ریاست جمهوری منجر شود؛ مگر اینکه در فرصت باقیمانده تا برگزاری دو انتخابات سرنوشت ساز کشور در سال ۱۴۰۰ شرایطی فراهم شود که مردم رایحه پیشرفت کشور را به ویژه با اقدامات انقلابی نمایندگان مجلس استشمام کنند.
با این اوصاف «خبرگزاری دانشجو» در گفتگو با محمد حسین صبوری دبیر اسبق جنبش عدالتخواه دانشجویی، محمد زادمهر دبیر کل سابق جامعه اسلامی دانشجویان و سعید تواناراد دبیر سیاسی اسبق اتحادیه انجمنهای دانشجویان مستقل به بررسی تبعات کاهش مشارکت مردم در انتخابات و همچنین دستاوردهایی که افزایش مشارکت برای کشور در پی دارد، پرداخته است.
دولتی که با مشارکت حداقلی روی کار بیاید فاقد پشتوانه مردمی است
دانشجو: در مردم سالاری دینی یکی از مصادیق برجسته، مشارکت مردم در سرنوشت و مدیریت کشور است، چه چقدر این موضوع در مبانی فکری حاکم بر مدیران کشور موضوعیت دارد و به آن عمل شده است؟
صبوری: از این حیث دو رویکرد در بین مسئولان رده بالا و جریانات سیاسی فعال در عرصه مدیریت کشور وجود دارد. نخست اینکه یک جریان معتقد است باید به هر قیمتی که شده ولو با مشارکت حداقلی برنده انتخابات شود. این جریان مصلحت را در این میداند که برای پیروزی در مقابل جریان رقیب و به دست گرفتن قدرت باید سطح مشارکت به صورت هدفمند پایین نگه داشته شود در غیر این صورت جریان غرب گرا پیروز انتخابات خواهد شد. در مقابل یک جریان دیگر وجود دارد که معتقد است مشارکت حداکثری جدای از نتیجه انتخابات برای جمهوری اسلامی موضوعیت دارد. منطق این جریان نیز این است که نه تنها نباید مشارکت را فدای اهداف سیاسی خود کرد؛ بلکه اهداف سیاسی باید به گونهای تنظیم شوند که جریانات سیاسی با وجود مشارکت حداکثری به اهداف خود برسند.
ایراد رویکرد اول این است که اگر با مشارکت حداقلی هم پیروزی حاصل شود جریان پیروز برای اداره کشور پشتوانه مردمی، اجتماعی و عمومی ندارد. در واقع دولتی که بخواهد با رای حداقلی روی کار بیاید کاری از دست آن ساخته نیست، چون از حمایت و همراهی مردمی و بدنه جامعه برخوردار نیست. با این وجود میتوان گفت که متاثر از این نگاه حداقلی، ذهن برخی از آقایان فقط تا فرداشب انتخابات و تغییر کرسی قد میدهد و بیشتر از آن فکر نمیکنند و این هم آفتی است که با آن مواجه هستیم.
برخیها صرفا در ایام انتخابات از مردم دم میزنند و عدالتخواه میشوند
زادمهر: حاکمیت ما حاکمیتی مبتنی بر جمهوری اسلامی است یعنی در کنار اسلامیت بحث جمهوریت نیز مطرح است. جمهوریت نیز یعنی حضور و مشارکت مردم در تصمیم گیریها در واقع مردم سالاری دینی خلاصه کلیت و حاکمیت نظام ماست و کشور بر این اساس اداره میشود. در نتیجه یکی از اصول اساسی کشورمان حضور مردم در تصمیم گیریها است که نمود آن در انتخاباتها بروز و ظهور پیدا میکند به گونهای که از این طریق مشی سیاسی کشور و افرادی که قرار است این مشی سیاسی را در حوزه اجرایی، پیاده کنند مشخص میشوند.
از سوی دیگر مردم در حوزه قوانین و نظارت بر اجرای این قوانین نیز نمایندگان خود را در مجلس شورای اسلامی انتخاب میکنند و به طور غیر مستقیم هم با انتخاب خبرگان رهبری در انتخاب رهبریت نظام اثرگذار هستند؛ اما اینکه مسئولان تا چه میزان مشارکت مردم در انتخاباتها را قبول دارند دو بحث است، نخست اینکه آیا مسئولان ما صرفا در هنگام انتخابات به این وجهه نظام حاکمیتی توجه میکنند و یا اینکه در طول دوران خدمت خود نیز این موضوع را مد نظر قرار میدهند؟ متاسفانه امروز برخی از مسئولان ما فقط در ایام انتخابات شعارهای مردمی سر میدهند به گونهای که در این ایام عدالتخواه میشوند، مطالبات مردمی را پیگیری میکنند و از شفافیت دم میزنند و البته به محض اینکه رای میآورند یادشان میرود که برگزیده مردم هستند و این یک ضعف در نظام حاکمیتی ما محسوب میشود و ما زمانی میتوانیم این ضعف را برطرف کنیم که یک انتخاب مطلوب انجام دهیم و افرادی را انتخاب کنیم که از پایههای قوی تقوا و ایمان برخوردار باشند تا نسبت به قول و شعارهایی که میدهد پایبند باشند.
معتقدم در انتخابات سال ۱۴۰۰ مردم باید به کسی به عنوان رئیس جمهور رای دهند که برنامه ها، شعارها و گفتمان او در قالب یک برنامه چهار ساله نمود یافته باشد یعنی اگر کاندیدایی شعار شفافیت میدهد در تمام طول مدتی که سوار بر نظام اجرایی کشور میشود به شفافیت نیز اعتقاد داشته باشد و به آن عمل کند.
مشارکت مردم غیر از انتخابات در سایر عرصهها کمرنگ بوده است
تواناراد: مشارکت مردم در تعیین سرنوشت و مدیریت کشور از مصادیق برجسته مردم سالاری دینی است. به گونهای که ما در عرصه انتخابات حتی تا درگیریهای کف خیابان هم پای رای مردم ایستادهایم و به مشارکت آنها ارج گذاشتهایم و در نهایت رای و نظر آنها را اعمال کرده ایم؛ اما متاسفانه مشارکت مردم در دیگر عرصهها کمرنگ بوده است.
ما در عرصه دفاع مقدس و با پای کار آمدن مردم توانستیم نوعی جنگ جهانی علیه کشورمان را مدیریت و تمامیت ارضی کشورمان را حفظ کنیم؛ اما در عرصه اقتصاد، فرهنگ و مسائل سیاسی غیر از حوزه انتخابات آن طور که باید و شاید نتوانستیم از قدرت مردم بهره ببریم. به عنوان مثال یکی از اتفاقات خوبی که در دوران دفاع مقدس و در حوزه اقتصاد شکل گرفت و به یکباره از بین رفت توسعه تعاونیها با ۲۰ میلیون نفر عضو بود. در این دوران اقتصاد تعاونی به خوبی در کشورمان شکل گرفته بود، اما متاسفانه در دولت اصلاحات به خوبی پیگیری نشد و ریل کشور در عرصه اقتصاد به ضرر مردم تغییر کرد به گونهای که امروز مشکلات جدی در عرصه معیشت و اقتصاد خانوار مردم وجود دارد.
تصاحب کرسی ریاست جمهوری به قیمت کاهش سطح مشارکت نتیجه منفعت طلبی جریانات سیاسی است
دانشجو: یکی از مصادیق مهم مشارکت در کشور انتخاباتها است، شما اهمیت انتخابات را در چه میدانید؟
صبوری: انتخابات درصد خیلی تقلیل یافتهای از مشارکت سیاسی و اجتماعی مردم محسوب میشود؛ اما ما مشارکت سیاسی مردم را صرفا به مشارکت در انتخابات محدود کرده ایم و به تبع آن شاهد نقش آفرینی و حضور مردم در عرصههای اقتصادی، اجتماعی، امر به معروف و نهی از منکر و نظارت نیستیم.
یکی از آثار بی اهمیت بودن مشارکت و نظرخواهی از مردم در بین ردههای بالای مدیریتی کشور به ویژه در ۱۰ سال اخیر این بوده که ما امروز در تقلیل یافتهترین نوع مشارکت سیاسی یعنی انتخاباتها با چالش مواجه شده ایم و این مسئله نیز متاثر از این است که مسئولان ما اصلا با مردم گفتگویی نمیکنند؛ مثلا بنزین قرار است گران شود، اما پیش از آن هیچ اطلاعی به مردم داده نمیشود و بعد از آن میبینیم که نفر دوم مملکت بعد از چند روز با خنده میگوید من هم شنبه از افزایش قیمت بنزین خبردار شدم.
واقعیت این است که مردم در یک دهه اخیر احساس نکردند که نظر و حضور آنها در رابطه با مسائل مختلف کشور اهمیتی دارد؛ از این رو به مرور این نگاه در بین آنها به وجود آمده که وقتی نظر ما اهمیتی ندارد پس رای ما هم تاثیری ندارد و فرقی نمیکند که ما در انتخابات به چه کسی رای بدهیم، چون در نهایت همین مسیر فعلی طی خواهد شد و کسی مردم را در معادلات به حساب نمیآورد و بر همین اساس است که میبینیم در انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی مسئله برای مردم اصلا مسئله اصولگرا و اصلاح طلب نیست؛ بلکه مسئله این است آنها در کجای این بازی قرار دارند.
متاسفانه منطق و استراتژی جریانی که مجلس را در تهران به دست گرفته این است که در انتخابات ریاست جمهوری هم مشارکت را در سطح پایین نگه دارد تا بتواند کرسی ریاست جمهوری را نیز تصاحب کند و این نتیجه منفعت طلبی، قدرت طلبی و کوته نظری این عزیزان است به گونهای که به راحتی بر سر اقتدار ملی و امنیت ملی معامله میکنند تا جایی که با صراحت در مواضع و جلسات خود به صورت مستقیم و غیرمسقیم میگویند مشارکت حداقلی هم یک جراحی و مصلحت تلخ موقتی است.
وجهه جمهوریت نظام جمهوری اسلامی با مشارکت مردم در انتخاباتها ظهور و بروز پیدا میکند
زادمهر: وجهه جمهوریت نظام جمهوری اسلامی با مشارکت مردم در انتخاباتها ظهور و بروز پیدا میکند. یعنی اثرگذاری مردم و مردم سالاری از طریق انتخاباتها در تصمیم گیریها اعمال میشود در نتیجه حضور مردم در انتخابات به معنای حضور آنها در تصمیم گیری برای معیشت، شرایط رفاهی و اجتماعی و مسائل بین الملل است که حاکمیت باید آنها را مدیریت کند؛ پس نظام باید فضای بازی را برای برگزاری انتخاباتها رقم بزند که در این ۴۰ سال نیز این بستر را فراهم کرده است.
قاعدتا هر چه مردم در انتخاباتها مشارکت بیشتری داشته باشند بعد جمهوریت نظام نمود بیشتری خواهد یافت و در نتیجه ایرانی آبادتر و شرایط اجتماعی، اقتصادی، رفاهی و معیشتی بهتری خواهیم داشت.
تواناراد: هر انتخاباتی که در کشورمان پس از انقلاب اسلامی برگزار شده خود شروع یک ریل گذاری و روند در کشور بوده است با این وجود دقت یا عدم دقت مردم در انتخاب یک فرد و جریان فکری در عرصه انتخابات موجب تغییرات بسیاری در کشور شده است؛ مثلا در سال ۸۴ مردم و به خصوص مستضعفین و محرومین پای کار گفتمان عدالت آمدند و از شعارهای انقلاب اسلامی استقبال کردند و در پی آن به حداکثریترین کاندیدای حاضر در آن فضا رای دادند و به موجب آن اتفاقات بسیار مثبتی هم در کشور رخ داد به نوعی که در سال ۸۸ یکی از بالاترین سطوح مشارکت انتخاباتی در کشور رقم خورد و این نشان از رضایت عمده مردم از تغییر ریل کشور در سال ۸۴ بود.
واقعیت این است که گفتمانهایی که در عرصه انتخابات با هم به رقابت میپردازند به معنای واقعی کلمه با هم متفاوت هستند به گونهای که میتوان گفت بین جریان و افرادی که معتقد به آرمانهای انقلاب اسلامی مثل عدالت هستند با کسانی که اعتقادی به عدالت ندارند و با شعارهای پوچ و فرعی دیگری در عرصه انتخابات حضور مییابند و آراء مردم را نیز به خود جذب میکنند تفاوت وجود دارد؛ به هر روی اهمیت انتخابات در این است که میتواند آینده کشور را در یک دوره چهار ساله و یا هشت ساله مشخص کند.
برای افزایش سطح مشارکت باید مسائل جریانهای سیاسی با مسائل مردم منطبق باشد
دانشجو: تحقق مشارکت حداکثری در انتخابات به چه موئلفههای وابسته است؟ چگونه میتوان مشارکت حداکثری را محقق کرد؟
صبوری: علاوه بر فراهم کردن بستر حضور مردم در عرصههای مختلف و پررنگ کردن نقش گفتگو با مردم از سوی حاکمیت، کنشها و فعالیتهای نخبگان سیاسی اعم از فضای دانشجویی و غیردانشجویی نیز میتواند نقش به سزایی در افزایش مشارکت مردم در انتخابات داشته باشد؛ اما گویا طی این چند سال مسائلی را که مردم ما به طور شبانه روز با آنها دست به گریبان بوده اند منفک از مسائل نخبگان سیاسی و رسانههای رسمی و غیررسمی و ملی هستند به گونهای که نخبگان و رسانهها در یک عالمی و مردم هم در عالم دیگری سیر میکنند. مثلا ما در شهرها با صفهای روغن و مرغ مواجه ایم، اما در رسانه شاهد دعواهای دیگری هستیم به گونهای که انگار رسانهها در حال مباحثه و تفسیر کشور دیگری هستند و انگار نه انگار که ما باید برای ابتداییترین مسائل مردم هم برنامه و راهبرد داشته باشیم.
مردم ما امروز در تامین روغن سرخ کردنی خود مانده اند، اما مسئله یک جریانهای اصولگرای ما که مدعی انقلابی گری هم هستند این است که آیا در انتخابات ریاست جمهوری وحدت کنند یا نه و یا چگونه میتوانند رای اقشار مختلف جامعه را کسب کنند. معتقدم یکی از بحثهای اصلی که هم بدنه حاکمیت و هم نخبگان سیاسی باید آن را مورد توجه قرار دهند این است که مسائل آنها باید با مسائل مردم منطبق شود و یا حداقل یکی از مسائل آنها پاسخ دادن به مسائل و چالشهای مردم باشد.
یکی دیگر از مولفههایی که میتواند مردم را پای صندوقهای رای بیاورد تبلیغات انتخاباتی است. تبلیغات انتخاباتی هم میتواند به ذهن مردم جهت بدهد و هم به آنها در انتخاب اصلح کمک کند. به هر روی اتفاقی که باید بیفتد این است که مباحث نظری و چارچوب فکری ما باید بین خود و مسائل روزمره مردم رابطه برقرار کند؛ مثلا آقای روحانی در سال ۹۲ کوچکترین و ملموسترین مسائل و چالشهای مردم را به تعامل با دنیا و تاثیر عقلانیت و همچنین آزادیهای سیاسی و فرهنگی پیوند زد به گونهای که رئیس جمهور حل مشکل آب مردم را به تعامل با دنیا گره زد و یا گفته میشد که مشکل مسکن و گرانی به دلیل وجود فضای بسته و افراطی گری و عدم تعامل با دنیا حل نشد و این در حالی است که واقعیت اینگونه نبوده است؛ فلذا یکی از نقصها و ایرادهای ما این است که نمیتوانیم گفتمان خود را به نیازها و چالشهای روز ربط بدهیم و این مسئلهای است که میتواند در ایام تبلیغات انتخاباتی موثر باشد.
عدم تحقق شعارهای دولت زمینه ساز کاهش سطح مشارکت مردم در انتخابات بوده است
زادمهر: مشارکت حداکثری زمانی تحقق پیدا میکند که مردم به آینده امید داشته باشند؛ اما متاسفانه در این ۴۰ سال روسای جمهور کشورمان اغلب شعارهایی داده اند که در طول دوران ریاست جمهوری خود به آن پایبند نبوده اند؛ مثلا آقای روحانی در سال ۹۶ با شعار گشایش اقتصادی و معیشتی، مجدد رئیس جمهور شد، اما در این دوران بدترین و سختترین فشارهای اقتصادی به مردم وارد شد. با این وجود هر کسی در سال ۹۶ به آقای روحانی رای داده و شاهد عدم تحقق وعدههای او بوده قطعا در دوره بعد حتی اگر همفکران رئیس جمهور هم در بین سایر رقبا نباشند رای نخواهد داد؛ پس تحقق شعارها و عملی شدن گفتمان دولتها زمینهای را فراهم میکند تا مردم در انتخاباتهای پیش رو شرکت کنند.
واقعیت این است که مردم زمانی ببینند که انتخاب آنها در سایر انتخاباتها منجر به تغییر رویکردهای نظام و حاکمیت میشود سطح مشارکت آنها در انتخاباتهای پیش رو بیشتر خواهد شد؛ اما وقتی مردم ببینند که به هر کسی رای میدهند باز هم روندهای قبلی تکرار میشوند در انتخابات شرکت نخواهند کرد، چون به این نتیجه میرسند که رای دادن یا ندادن آنها هیچ اثری در تصمیمات حاکمیت ندارد. در واقع وقتی مردم به یک نفر رای میدهند آن فرد باید دست فرمان اداره کشور را عوض کند از این رو مردم در سال ۹۶ به کسی رای دادند که انتظار داشتند بتواند اوضاع اقتصادی و معیشتی کشور را عوض کند، ولی آقای روحانی نتوانست و این نتوانستن یک پیامی است مبنی بر اینکه ما به هر کسی رای بدهیم رویکرد عوض نمیشود. با این اوصاف میتوان گفت که در انتخابات سال ۱۴۰۰ مشارکت پایینی خواهیم داشت؛ اما اگر جامعه به این جمع بندی برسد که گزینههای انتخابات ریاست جمهوری میتوانند رویکردها را عوض کنند و با انتخاب هر کدام از آنها شرایط اقتصادی، معیشتی و رفاهی جامعه بهتر خواهد شد قطعا مشارکت هم افزایش پیدا میکند.
ناکارآمدی مجلس دهم موجب روی برگرداندن مردم از انتخابات شد
تواناراد: مشارکت پررنگ مردم به مولفههای مختلفی وابسته است؛ مثلا یکی ازمهمترین مولفهها این است که مردم با شرکت در انتخابات و با رای خود احساس کنند که تغییر در کشور اتفاق میافتد و رای آنها در تغییر مسیری که فکر میکنند غلط است موثر است؛ لذا فاکتور موثر بودن رای در افزایش مشارکت بسیار مهم است. مضاف بر این افرادی که انتخاب میشوند باید به شعارهای خود عمل کنند یعنی در دوران تبلیغات انتخاباتی به گونهای شعار ندهند که در دوران مسئولیت نتوانند به شعارهای خود عمل کنند و به موجب آن باعث ناامیدی و سرخوردگی مردم شوند. همچنین عامل دیگری که در افزایش مشارکت موثر است این است که کاندیداهای منتخب پای آرمانهای انقلاب اسلامی بایستند، چون این ایستادگی در ایجاد امید و مشارکت حداکثری موثر است.
در مجلس دهم شاهد بودیم که برخی از نمایندگان آراء مردم را به خوبی کسب کردند؛ اما پای آرمانهای انقلاب و وعدههایی که به مردم دادند نایستادند و لذا مردم نه تنها از این نمایندگان بلکه از شرکت در انتخابات مجلس شورای اسلامی هم روی برگرداندند و این نتیجه ناکارآمدی مجلس دهم بود.
حذف مردم از سایر عرصههای مشارکت
دانشجو: آیا بستری غیر از انتخابات وجود دارد که مردم در مدیریت و تصمیم گیریها تاثیر داشته باشند؟ چقدر این بسترها توسعه پیدا کرده است؟
صبوری: انتخابات بستر بسیاری کوچکی در امر مشارکت سیاسی است. با این وجود ما در سایر عرصهها مردم را حذف کرده ایم، اما وقتی که قرار است میزان مشارکت در انتخابات به صورت رقمی و کمی مشخص شود وقتی با چالش مواجه میشویم به یک باره به فکر بالابردن میزان مشارکت میافتیم و این در حالی است که کاهش میزان مشارکت طی یک فرآیند به این نقطه رسیده است.
زادمهر: اساسا نظام حاکمیتی کشورمان در حوزههای مختلف تلاش کرده تا زمینه مشارکت مردم را در حوزههای مختلف فراهم کند؛ مثلا جدای از برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری، انتخابات شوراهای شهر و روستا و شوراهای محلات هم برگزار میشوند تا مردم بتوانند در تصمیم گیریهای مرتبط با خود نقش آفرینی کنند. مضاف بر این مردم میتوانند به پیگیری شعارها و مطالبات خود از مدیران و نمایندگان بپردازند؛ مثلا ما اگر در انتخابات اسفند سال ۹۸ به افرادی در راستای تحقق شفافیت، عدالت و رفع مشکلات اقتصادی رای داده ایم باید به طور مداوم مطالبات خود را از آنها پیگیری کنیم؛ چون اگر این پیگیریها صورت نگیرد و اگر نمایندگان هم از پایههای ضعیفی از نظر وابستگی به حاکمیت، نظام و ارزشها برخوردار باشند یادشان میرود که چه شعارها و قولهایی به مردم داده اند در نتیجه مدیریتها و تصمیم گیریها ممکن است به جهتهای نادرست و آنچه که برخلاف انتظار مردم است وارد شوند.
تواناراد: حتما بسترهایی غیر از انتخابات وجود دارند که مردم بتوانند در مدیریتها و تصمیم گیریها موثر باشند. مثلا شوراهای مشورتی مردمی متشکل از اقشار و اصناف مختلف میتوانند در حوزه قانون گذاری و اجرا مشاوران خوبی برای نمایندگان مجلس و مجریان دولتی باشند؛ اما تا کنون چنین بستری شکل نگرفته است. مضاف بر این از ظرفیت مشورتی و مطالبه گری گروههای مردم نهاد، تشکلهای سیاسی و تشکلهای دانشجویی آنگونه که باید و شاید استفاده نشده است.
کاهش سطح مشارکت در انتخابات زمینه را برای تشدید فشارهای دشمن فراهم میکند
دانشجو: مشارکت مردم در انتخابات همواره یکی از مولفههای قدرت جمهوری اسلامی در عرصه داخلی و بین المللی بوده به نظر شما این مشارکت در مجموع چه دستآوردههای سیاسی و اجتماعی را میتواند برای کشور رقم بزند؟
زادمهر: مشارکتهای بالا بیانگر پایبندی مردم به نظام بوده و مشروعیت مردمی نظام را بالا میبرند؛ یعنی اگر ما در این ۴۰ سال مشارکت ۸۰ درصدی و ۹۰ درصدی داشته ایم پیام این مشارکت بیانگر این است که مردم پای نظام و حاکمیت خود ایستاده اند و نسبت به سرنوشت خود حساس هستند. در بعد بین الملل نیز یکی از اثرات مشارکت حداکثری مردم در انتخاباتها این است که مردم در دفاع از حاکمیت مستحکم ایستاده اند و دشمنان جمهوری اسلامی هم این پیام را دریافت میکنند که براندازی این نظام و حاکمیت غیرممکن است، چون این نظام و حاکمیت مردمی است؛ اما اگر سطح مشارکت پایین باشد پیام داخلی آن این است که مردم بی تفاوتند و این پیام خارجی را هم مخابره میکند که نظام مشروعیت مردمی خود را از دست داده و قطعا در این شرایط فشار دشمنان و تحریمها چندین برابر خواهد شد تا به ظن خود بتوانند نظام را ساقط کنند.
تواناراد: یکی از دستاوردهای مشارکت حداکثری این است که میتواند موجب اعتماد حداکثری مردم شده و این اعتماد نیز همراهی بیشتر مردم با تصمیمات نظام را در پی داشته باشد. همراهی اجتماعی برای اجرای یک طرح و برنامه در سطح کشور از جایگاه حائز اهمیتی برخوردار است؛ مثلا اگر در بحث تولید مردم همراهی حداکثری داشته باشند و کالاهای ایرانی را خریداری کنند به طبع طرحهای دولت برای افزایش تولید موفقتر خواهند بود. از طرفی در عرصه بین الملل دولت و نظامی که مشارکت و تاییدعمده مردم را در عرصه انتخابات با خود به همراه دارد میتواند در عرصه چانه زنیهای سیاسی و ارتباط با دوستان و دشمنان خود به بهترین نحو عمل کرده و قدرتمندتر ظاهر شود.
دانشجو: در انتخابات اخیر مجلس شورای اسلامی شاهد کاهش سطح مشارکت مردم بودیم به نظر شما چه آسیبهایی موجب میشود تا میزان مشارکت مردم در صحنهای که میتواند سرنوشت کشور را رقم بزند کاهش پیدا کند؟
زادمهر: سطح مشارکت در انتخابات زمانی بالا میرود که مردم حس کنند رای آنها در تصمیم گیریها و رویکردهای کلان کشور اثرگذار بوده و ایدهای که به آن رای میدهند موجب تحول خواهد شد و اگر اینگونه نباشد و مردم احساس کنند که سایر مسئولان در یک مسیر قرار دارند و یک گفتمان را دنبال میکنند دیگر رای دادن برای آنها معنایی نخواهد داشت.
ریلگذاری جریانات اصلاحطلب و اصولگرا باید به نفع یک جریان واقعی عدالتخواه مردمی تغییر کند
تواناراد: متاسفانه در این سالها یک جریانی روی کار آمد که شعارها و وعدههای آنها شعارها و وعدههای سراب و دروغینی بود. این جریان طی این سالها توانست اذهان مردم و ساخت سیاسی کشورمان را به سمت راه حلهایی ببرد که از پیش شکست خورده بودند. مثلا دولت با شعار توافق با غرب و به صورت خاص توافق با آمریکا بر سر منافع هستهای در پی رفع تحریمها بود، اما طی این مدت با معطل گذاشتن برنامهها درعرصه اقتصادی و دیپلماسی کشور نه تنها نتیجهای را که باید به هیچ وجه دریافت نکرد؛ بلکه ما به نقطه منفی هم برگشتیم به گونهای که تمام تحریمهای هستهای علی رغم پایبندی کشورمان به تعهدات خودهمچنان پابرجا هستند و این مسئله مردم را نسبت به ادعاهای دولت ناامید و بدبین کرد.
در جریان برگزاری انتخاباتها برخیها برای کسب آراء مردم رنگ عوض میکنند به گونهای که وقتی آراء مردم را به دست میآورند به شکل دیگری دست به اقدام میزنند؛ فلذا مردم میبینند که علی رغم شعارها و وعدههای داده شده در عمل همان مسیر غلطی که در گذشته وجود داشته ادامه پیدا کرده و همین مسئله موجب ناامیدی و بی اعتمادی آنها به جریانهای مختلف سیاسی اعم از اصلاح طلب و اصولگرا شده و بنده این حق را به مردم میدهم.
مردم دو جریان سیاسی اصولگرا و اصلاح طلب را علی رغم تفاوتهای فاحشی که بین آنها وجود دارد یکی میدانند با این وجود ریل گذاری که توسط این دو جریان در کشور شکل گرفته باید به نفع یک جریان واقعی عدالتخواه مردمی که در پشت سر رهبری قرار دارند تغییر مسیر دهد و ما به این شکل میتوانیم مشارکت را افزایش دهیم.