به گزارش گروه دیگر رسانه های خبرگزاری دانشجو، «بارون جولیوس دو رویتر» بنیانگذار آژانس خبری رویترز که هنوز هم به اخبار ایران علاقه عجیبی دارد! یک روز آمده بود تا «بزرگترین امتیاز تاریخ» را از ایران بگیرد؛ امتیازنامه رویتر را. رویتر یک یهودی آلمانیتبار بود که بعدها مسیحی و شهروند انگلستان شد. وی در زمانه خودش فردی موفق محسوب میشد؛ کارآفرین و سرمایهدار و مبتکر روشهای خبررسانی سریع بود. یک روز هم به فکرش افتاد که بیاید ایران و امتیازی انحصاری بگیرد؛ کاری که در دوره قاجاریان مد روز فرنگیها بود! 50 هزار لیره انگلستان به میرزا حسینخان سپهسالار، صدراعظم ناصرالدین قاجار رشوه داد و کار شروع شد. قراردادی تنظیم شد که در تاریخ به امتیازنامه رویتر مشهور است؛ امتیازنامهای 24 مادهای با انحصارهایی به مدت 70 سال.
همه انحصارهای رویتری!
قرارداد رویتر چه بود و چه امتیازهایی را واگذار میکرد؟ امتیاز انحصاری ساخت هر نوع راه و راهآهن و سد، بهرهبرداری از تمامی معادن ایران بهجز طلا و نقره، ساخت مجاری آب و قنات و کانالهای کشتیرانی و کشاورزی، راهاندازی بانک و هرگونه شرکت صنعتی و کارخانه، ساخت آسیاب، راهاندازی تراموا شهری، راهاندازی خطوط تلگراف، انحصار کارهای عامالمنفعه، خریدوفروش توتون و تنباکو و بهرهبرداری از جنگلهای ایران. شیرینی معامله برای رویتر هم اجاره گمرکات ایران برای 25 سال بود! در مقابل رویتر 6 میلیون لیره انگلیسی میپرداخت بهاضافه سود 5 درصدی از عایداتش.
بزرگترین قرارداد استعماری تاریخ
برای عقد این قرارداد میرزا ملکم خان، معین الملک، اقبال الملک و باقی خانها و الملکها و الدولهها و السلطنهها! نیز رشوههای کلان چندده هزار لیرهای گرفتند و امضای شاه در سال 1872 رفت پای امتیازنامه. رویتر هم خوشحال و خندان بود از امتیازی که گرفته بود و چرا نباشد. حتی دولتمردان بریتانیا آن را بزرگترین قرارداد استعماری تاریخ نامیدند و لرد «کرزن» سیاستمدار و ایرانشناس معروف انگلیسی آن را چنین توصیف کرد: «این امتیاز، بخشیدن یکپارچه تمامی منابع صنعتی یک کشور است که همانند آن تابهحال در هیچ مستعمرهای داده نشده است.»
روحانی بیدار
وقتی پس از مدتی پنهانکاریها بالاخره خبر اعطای این امتیازنامه به مردم رسید ماجرا تازه شروع شد. روحانیون به رهبری «ملاعلی کنی»، مجتهد متنفذ آن دوره، پرچم اعتراض برداشتند که چرا اینهمه امتیازات ملی به یک نفر واگذارشده و چه خبر است؟ مردم هم این قرارداد را خلاف اسلام و مصالح ملی میدانستند چراکه استقلال سیاسی و اقتصادی ایران را از بین میبرد. در شهرهای بزرگ و بهویژه تهران علما و روحانی در مساجد علیه این امتیاز سخنرانی کردند و شبنامههایی نیز در تهران پخش شد. مبارزه ملاعلی کنی نقشه رویتر برای استعمار ایران را نقش بر آب کرد.
عاقبت رویتر
اعتراضات بالا گرفت و خیلیها دیگر رویشان نشد که از رویتر دفاع کنند؛ حتی دولت انگلستان. ازنظر دولتمردان بریتانیایی این امتیاز بهقدری استعماری و یکطرفه بود و جاهطلبی رویتر بهقدری زیاد بود که دیگر جای دفاع باقی نمیگذاشت. اینگونه شد که میرزا حسینخان سپهسالار مجبور شد استعفا بدهد تا از زیر بار فشار و ننگ فرار کند. ناصرالدین قاجار هم فهمید که اینطوری نمیشود و قرارداد را ملغی کرد. رویتر هم سالها در ایران دنبال گرفتن خسارت بود که بهجایی نرسید.