یکی از معدود آثار هنری که توانست در حد امکان روایت تاریخ را در خدمت مسائل و معضلات امروز جامعه ما قرار دهد، مجموعه ارزشمند «مختار نامه» است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی«خبرگزاری دانشجو»، سعید مستغاثی در وبلاگ شخصی خود به بهانه پخش مجدد سریال مختار نامه مطلبی را منتشر کرده که در زیر متن کامل این مطلب آمده است:
گروهی از منتقدان و کارشناسان سینمایی براین باورند که فیلم های تاریخی نبایستی صرفا به روایت تاریخ بپردازد که این روایت صرف در کتب و اسناد مکتوب نیز موجود بوده و در کتاب های تاریخ مدارس نیز بیان شده است. آنها معتقدند که تاریخ وقتی به فیلم در می آید ، بایستی بتواند به مسائل روز طعنه بزند. دسته ای دیگر پا را حتی از این فراتر گذارده و معتقدند که سینما برای امروزی کردن تاریخ ، حتی می تواند آن را تغییر داده و تحریف نماید. مثلا در فیلم «دانتون» ، آندری وایدا حتی دانتون سلطنت طلب را آزادیخواه جلوه داد و روبسپیر جمهوری خواه را دیکتاتور نمایاند تا ما به ازای تاریخی برای لخ والسا ، رهبر جنبش همبستگی لهستان و رییس جمهوری آن کشور در دوران مبارزات و اعتصابات کارگری اوایل دهه 80 پیدا نماید. همان اعتراضات و اعتصاباتی که در واقع جزو نخستین انقلابات مخملی علیه بلوک کمونیسم به شمار آمد.
یا وقتی آنتونی مان ، فیلم «ال سید» را ساخت ، آن شخصیت اسطوره ای که در تاریخ آدم کوتاه قد و چاقی ترسیم شده را حتی به لحاظ فیزیکی نیز تغییر داد و به انسان رشید و بلند قامتی بدل ساخت که نقشش را چارلتون هستون بازی می کرد تابتواندحرکات تاریخی ضداسلامی غرب صلیبی/ صهیونی را حداقل در شکل و قیافه نیز مثبت و جذاب جلوه دهد.
اما روایات و حکایات اسلامی همچون سیره و زندگی پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) بدون هیچگونه تغییر و تحریفی ، برای همه دوران و همه ملت ها قابل استفاده و بهره گیری است ، چرا که آیات کلام الله مجیدش جاودانی و تا ابد راهگشای بشریت به سوی رستگاری است و همین قرآن مجید است که مکرر بر مطالعه و تعمیق در زندگی گذشتگان به خصوص پیامبران و صالحین و تکذیب کنندگانشان توصیه نموده است.
از همین روست که حضرت امیرالمومنین علی ابن ابیطالب (ع) تاریخ را مایه عبرت آیندگان می دانند و از همین روست که درخشان ترین فرازهای تاریخ اسلام ، الگوی همه زمان ها شده است همچون حماسه حسینی در کربلا که بر روایت «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» استوار بوده و هست. اینکه قیام عاشورای حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) در همه زمین ها و همه زمان ها جاری و ساری است.
اما کمتر در سینما و تلویزیون ایران اتفاق افتاده که از این ظرفیت عظیم تاریخ و اندیشه اسلامی در فیلم ها و سریال های تلویزیونی بهره گرفته شده باشد. اغلب آثار سینمایی تاریخی تنها روایاتی خشک و خالی از تاریخ است که بعضا هم دارای اشکالات اسنادی فراوان بوده و از آن گذشته، کمترین استفاده را از این منبع بزرگ شناخت و معرفت برای امروز کسب کرده اند.
اما یکی از معدود آثار هنری که توانسته در حد امکان روایت تاریخ را در خدمت مسائل و معضلات امروز جامعه ما قرار دهد ، مجموعه ارزشمند «مختار نامه» است. مجموعه ای تلویزیونی که به دلائل مختلف ساختاری و محتوایی در حد و اندازه های چندین و چند کار سینمایی فاخر به شمار می آید.
نوشتن درباره ابعاد مختلف سینمایی مجموعه تلویزیونی «مختار نامه» مقالات و حتی کتاب های متعدد می طلبد و البته تخصص و دانش در زمینه های گوناگون دینی و تاریخی و فلسفی و هنری که نه ظرفیت محدود نگارنده پاسخ گوی آن است و نه محدودیت های فیزیکی این مطلب. اما تنها اشاره به یک موضوع از این مجموعه هنرمندانه بود که نگارنده را وادار به نوشتن این مطلب نمود، همان موضوعی که مطلع این مقاله بود یعنی استفاده از سوژه های تاریخی به ویژه موضوعات تاریخ اسلام برای وقایع و رویدادهای روز جامعه و کسب رهیافت از آنها برای فراز و نشیب های انقلابی که تداوم همان تاریخ محسوب می گردد.
دوستی در یک مطلب تحلیلی ، سریال «مختارنامه» را انقلاب اسلامی مختار خوانده بود و بسیاری از مخاطبان آن، تشابهات فراوانی بین اتفاقات سریال یاد شده با حوادث و رویدادهای انقلاب و به خصوص وقایع یکی دو سال اخیر پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری یافتند. برخی می گفتند که گویی اساسا آنچه در «مختارنامه» نمایش داده می شود، به مناسبت همان وقایع معروف به فتنه 88 ساخته شده است. غافل از اینکه سریال «مختارنامه» 8 سال قبل وارد مراحل تولید شده و در یکی دو سال آخر (مصادف با فتنه 88) فقط به بخش های مونتاژ و فنی آن پرداخته شد.
حقانیت حکومت علوی در زمان غیبت
در واقع هنرمندی داوود میرباقری و همکارانش در روایت بخشی از تاریخ اسلام ، به خوبی توانسته از ظرفیت «همه زمانی و همه مکانی» فراز های آن تاریخ بهره ببرد. این بهره برداری به خصوص در زمینه مبارزه با ظلم و بی عدالتی ( یکی از بارزترین پیام های قیام عاشورا) و برپایی حکومت علوی در زمان امام معصوم (در حالی که ایشان به طور مستقیم حضور ندارند)، واضح تر از سایر نقاط تاثیر گذار قیام مختار به نظر می رسد. اینکه مختار ثقفی در شرایطی برای انتقام خون شهیدان کربلا قیام می کند که امام معصوم (حضرت امام سجاد علیه السلام ) حی و حاضر هستند ولی به طور مستقیم و رسمی نه از قیام مختار حمایت می کنند و نه آن را تایید می نمایند. این درحالی است که براساس روایات معتبر، پس از قیام مختار و انتقام از قاتلین شهدای کربلا به خصوص حرمله ، امام سجاد (ع) سخنانی در تایید حرکت فوق دارند و همچنین در حدیث معتبر دیگری حضرت امام محمد باقر(ع) چندین بار برای آمرزش روح مختار تقاضای مغفرت از خداوند متعال کرده اند. ضمن اینکه قیام و انتقام وی از قاتلین کربلا را موجب تسکین آلام اهل بیت دانسته اند.
اما در سریال «مختارنامه» این فراز مهم از قیام مختار با ظرافت و هوشمندی روایت شده، به طوری که اسناد آن نیز خدشه دار نگردد. فی المثل در دیدار محمد بن حنفیه با مختار این دیالوگ ها مابین آنها رد و بدل می شود:
مختار : به حقیر فرصت دهید تا ننگ از دامان کوفه پاک کنم .
محمد بن حنفیه : چه در سر داری مختار، می خواهی چه کنی ؟
مختار : می خواهم علم قیام بر افرازم ، می خواهم قاتلین امام شهیدم را به مسلخ قصاص بکشانم.
محمد بن حنفیه : از من چه می خواهی ؟
مختار : اجازه. حکم می خواهم .
محمد بن حنفیه : حکم همانا وعده خداست انا من المجرمین منتقم .
مختار : این یعنی رضایت ، این یعنی رضایت به انتقام ، یعنی رضایت به قیام .
و در صحنه ای دیگر که عبدالرحمان بن شریح برای اطمینان از تایید مختار توسط امام سجاد(ع) نزد محمد بن حنفیه رفته ، این دیالوگ ها مابین آنان رد و بدل می شود:
محمد بن حنفیه : اهلا و سهلا ، مشرف فرمودید،یا الله بفرمایید
عبدالرحمان بن شریح : جهت کسب تکلیف مصدع شدیم .
محمد بن حنفیه : کدام تکلیف مسلمان؟
عبدالرحمان بن شریح : مختار ثقفی که معرف حضورتان هست؟
محمد بن حنفیه :بله مختار از شیعیان ما است، از محبان ابویم علی (ع) است حالش چطور است؟
عبدالرحمان بن شریح :دعاگوی شماست، ایشان مدعی هستند که از طرف شما مامور به قیام در کوفه شدند اگر ادعای وی درست باشد شیعیان عراق با وی بیعت می کنند و به پا می خیزند. شما به ایشان حکمی داده اید، مختار امین و وزیر شماست؟
محمد بن حنفیه:این چه پرسشی است ،آیا سلیمان صرد خزاعی(خدایش قرین رحمت کند) وقتی قیام کرد حکم از کسی داشت؟ محاربه با قاتلین برادرم یک تکلیف است ، تکلیفی که از من وبرادرزاده ام سجاد ساقط شده .
عبدالرحمان بن شریح: پس اگر مغز آفتاب خورده من درست فهمیده باشد مختار هم کذاب است هم جاعل ، او به مهر و دست خط شما حکمی دارد که او را امین و وزیر خود کرده اید در کار قیام اگر شما به او حکمی نداده باشید قطعا مهر و دست خط شما را جعل کرده .
محمد بن حنفیه : خدایا تو غفوری و رحیم ، تویی دانا به اسرار نهان پس چنان کن که خود دانی... الهی آمین
مختار به نام من و به مهر من شما را به چه دعوت کرده؟
عبدالرحمان بن شریح: به قیام، به خونخواهی، به قصاص از قاتلین اخوی شهیدتان حسین
محمد بن حنفیه : یاریش کنید تا خداوند شما را یاری کند .
عبدالرحمان بن شریح: خدا را شکر از عراق تا مدینه ، از مدینه تا مکه به صحت وسقم ادعای مختار شک داشتیم خوف داشتیم بر کذب ابواسحاق مختار ، حال که رای شما چنین است همه شیعیان عراق دوشادوش مختار قیام خواهند کرد ومیمونهایی را که از منبر رسول الله بالا رفته اند به زیر خواهند کشاند وتقاص خونهای اهل بیت را خواهند گرفت .
با این جملات و دیالوگ ها یکی از پرچالش ترین و مهم ترین موضوعات فقهی شیعه مطرح می شود یعنی مقوله قیام علیه ظلم و برپایی حکومت اسلامی برای فراهم آوردن امکانات آن قیام ، در زمان امام معصوم و در شرایطی که به هر حال ایشان از صحنه سیاسی – اجتماعی غایب هستند. ( امام سجاد علیه السلام نیز در دوران سخت و طاقت فرسای پس از عاشورای حسینی و در زمان قیام مختار از چنان صحنه ای کنار بودند چنانچه محمد ابن حنفیه می گوید: «محاربه با قاتلین برادرم یک تکلیف است، تکلیفی که از من وبرادرزاده ام سجاد ساقط شده.» اگرچه معتقدیم امامان معصوم در هر حالت، واسطه فیض و رحمت الهی هستند.)
و این می تواند پاسخی برای همه آنانی باشد که مبارزه با ظلم و بی عدالتی و طاغوت را تنها با حضور مستقیم امام معصوم، مشروع دانسته و بدون اذن رسمی ایشان ، هرگونه مبارزه و قیام برعلیه ستم و استکبار را غیر شرعی می دانند. چنانچه در تمامی دوران نهضت امام خمینی (ره) ، مبارزه با رژیم شاه و سپس برپایی حکومت اسلامی و مبارزه با آمریکا و امپریالیسم را نامشروع می دانستند و هر اقدام سیاسی و اجتماعی در برابر شاه و آمریکا را موکول به ظهور حضرت ولی عصر (عج) و رهبری مستقیم قیام توسط ایشان می کردند. همان طور که امروز نیز برپایی جمهوری اسلامی در غیاب امام زمان (عج) را صحیح نمی دانند.
اما در همان سالهایی که امام در نجف درس ولایت فقیه و حکومت اسلامی می گفتند ، علاوه بر احادیث و روایاتی که در این باب وجود داشت، اساسا برپایی حکومت اسلامی در زمان غیبت امام معصوم و توسط فقیه جامع الشرایط را یک امر عقلانی به حساب می آوردند حضرت امام خمینی (ره) در ابتدای این درس ها گفته اند :
« ... ولایت فقیه از موضوعاتی است که تصور آنها موجب تصدیق می شود و چندان به برهان احتیاج ندارد. به این معنی که هرکس عقاید و احکام اسلام را حتی اجمالا دریافته باشد چون به ولایت فقیه برسد و آن را به تصور آورد ، بی درنگ تصدیق خواهد کرد و آن را ضروری و بدیهی خواهد شناخت...»
اغتشاش و سرسپردگی به استکبار
اما حکومت علوی مختار با فراز و نشیب های متعدد در سریال «مختار نامه» به تصویر کشیده می شود که تقریبا تمامی این فراز و نشیب ها علاوه بر سندیت تاریخی ، انگار هریک روایتی از حوادثی است که در طول این سی و اندی سال بر انقلاب اسلامی و حکومت جمهوری اسلامی رفته است. هوشمندی داوود میرباقری و همکارانش در بیان و تصویر صحنه های یاد شده گویی ناگفته های 30 ساله این ملت را بازگو می کند.
از توطئه های مختلف آل امیه و آل زبیر گرفته که استکبار زمان به شمار می آمدند تا توطئه های داخلی کوفه در ناراضی ساختن مردم و شایعه پراکنی علیه مختار و یاران نزدیکش و احتکار اجناس هنگام محاصره از سوی زبیریان و ... که هریک به نوعی خیل توطئه های سی و اندی سال اخیر علیه انقلاب و نظام اسلامی را تداعی می نمود. ضمن اینکه به دلیل معصوم نبودن هیئت حاکمه اسلامی، اشتباهات و خطاهای حکومتی نیز غیر قابل اجتناب است.
یکی از توطئه های داخلی قابل تحلیل علیه حکومت مختار توسط «ابن حر» صورت می گیرد که زمانی در لشگر مختار از رزمندگان شجاع به شمار آمده و جنگ های متعددی را در رکاب مختار شمشیر زده بود. امادر زمان دیگر ظاهرابه دلیل اعتراض به تقسیم غنائم،به دلیل آنچه بی عدالتی مختار می خواند ، خروج کرده و همراه دوستانش علیه مختار و حکومت اسلامی شورش می کند. دیالوگ های حق به جانب «ابن حر» و نوع تبلیغات سوء وی علیه حکومت علوی مختار شباهت زیادی به تبلیغات افراد و گروههایی داشت که زمانی در جبهه انقلاب اسلامی قرار داشتند ولی پس از مدتی به دلیل برآورده نشدن خواسته های شخصی شان، به جبهه ضد انقلاب پیوسته و از پشت به یاران سابق خنجر زدند.
بسیاری از این افراد و گروهها را به سهولت می شد حدس زد که اگر از یک سو از انقلاب بریدند اما از سوی دیگر به جبهه استکبار پیوستند و ولو در سالهای بعد، اما وابستگی آشکار آنها به خبیث ترین جناح های امپریالیسم روشن و آشکار گشت. شورش «ابن حر» نیز اگرچه در ابتدا مستقل و ظاهرا عدالت طلبانه به نظر می رسد اما به زودی سرسپردگی اش به یکی از قدرت های مستکبر زمانش یعنی آل زبیر مشخص می شود که مخالفتش با مختار و حکومتش نه واقعا به خاطر عدالت طلبی و ظلم ستیزی بلکه اساسا به دلیل زیاده خواهی و نوکری جبهه استکبار بوده است و از همین رو با همان چهره حق به جانب که خیلی زود پرده از صورت برمی گیرد، شبانه به غارت و آتش زدن مال و اموال مردم دست زده و جامعه اسلامی را نا امن می کنند. آیا این نوع اقدام ضد انقلابی «ابن حر»، حرکات و اقدامات تروریستی گروهک منافقین را در سالهای اولیه انقلاب و بعد از آن ، اغتشاشات فتنه 88 را به اذهان متبادر نمی سازد؟
عدم بصیرت نزد یاران سابق
اما یکی از تکان دهنده ترین نقاط «مختارنامه» که به شدت برخی بیراهه روندگان انقلاب اسلامی را به خاطر می آورد، جایی است که رفاعه (یکی از سران توابین ) پس از برپایی حکومت علوی مختار، به دلیل انتقاد از روش وی در مقابله با قاتلین کربلا ، از مختار بریده و تصمیم می گیرد راسا به قصاص قاتلین خون شهدای کربلا بپردازد اما در روند دشمنی با مختار به جایی می رسد که در کنار همان قاتلین شهدای کربلا قرار می گیرد.
در یکی از صحنه های قسمت بیست و ششم سریال "مختارنامه" که شورش متحد رفاعه و توابین در کنار قاتلین کربلا مانند شمر و سنان و شبث و خولی و ...علیه مختار در اثر حمله سپاه ابراهیم ابن مالک در حال شکست است ، ابراهیم در مقابل رفاعه قرار گرفته و وی را خطاب قرار می دهد:
« ... ابراهیم : رفاعة تو هنوز به حقانیت یارمان شک داری؟ چشم باز کن ببین خون خواه حسین دوشادوش قاتلین حسین ایستاده»
نوعی گمگشتگی و گیجی و سرگشتگی که در اثر عدم بصیرت حاصل می شود و چه خوب در مجموعه «مختار نامه» این عدم بصیرت نزد برخی مدعیان قصاص قاتلین کربلا نشان داده می شود.
نمونه ها و مصادیق بسیاری از این گونه نداشتن بصیرت و موضع گیری های دوستان سابق انقلاب در طول این سی و اندی سال در خاطر یاران همیشگی نظام اسلامی باقی است که چه آشخاص و افراد و گروههایی که ادعای مبارزه و مقابله با استکبار و آمریکا و اسراییل داشتند و حتی بارها انقلاب و نظام را به خاطر مسامحه در این مبارزه شماتت کردند اما در مسیر این سالهای پرفراز و نشیب و در دشمنی با نظام جمهوری اسلامی ، به جایی رسیدند که برای مقابله با انقلاب در کنار ارتجاعی ترین جناح های امپریالیستی قرار گرفتند ، بدنام ترین نهادها و سازمان های جاسوسی و امنیتی غرب از آنان حمایت نمود و سیاه ترین مراکز استکباری همچون کاخ سفید برای مرگشان بیانیه تاسف و تاثر و تجلیل صادر کرد!
جبهه ای که این دوستان سابق انقلاب و نظام اسلامی را خصوصا در دوران پس از فتنه 88 جذب کرد ، دست کمی از اشقیایی نداشت که رفاعه در کنارشان قرار گرفته بود. جبهه ای متشکل از تروریست های منافق و ساواکی ها و فراریان رژیم طاغوت و بهاییان و صهیونیست ها و سرویس های جاسوسی آمریکا و اسراییل و انگلیس و ...
ولایت مداری؛ محور عزت و پیروزی و سرفرازی
از طرف دیگر علیرغم تمامی روایات و حکایاتی که از نیمه راه بودن برخی مسلمانان انقلابی صدر اسلام همچون طلحه و زبیر نقل می شود که چگونه علیرغم خدماتشان به اسلام (به طوری که هر دو از جانب رسول خدا القابی همچون طلحه الخیر و سیف الاسلام گرفتند) پس از رحلت پیامبر و به خصوص پس از به خلافت رسیدن حضرت امیرالمومنین (ع) در مقابل ولایت علی (ع) ایستادند و خسر الدنیا و الاخره شدند، در سریال «مختارنامه» با هوشمندی و درایت هنری، نمونه های عبرت آوری از سرپیچی از امر ولایت به تصویر کشیده شد که مهمترین آنها در مورد ابراهیم این مالک اتفاق افتاد. همان سرداری که علیرغم همه وسوسه های خناسان با مختار دست بیعت داد و در سخت ترین زمان ها و دشوارترین شرایط در کنار مختار جنگید و خبیث ترین دشمنان خدا از جمله ابن زیاد را به هلاکت رساند. یعنی تا زمانی که ولایتمدار بود ، با شجاعت جنگید و پیروزی های فراوانی برای سپاه اسلام به بار آورد ولی تنها در یک عرصه بود که از ولایت اطاعت نکرد و از باعث و بانیان اصلی شکست قیام مختار لقب گرفت.
یا اسماعیل که در آخرین لحظات قیام ، از حمایت مختار دست کشید و فرمان او را برنتافت و بسیاری از سپاهیان باقی مانده در دارالعماره کوفه را نیز از جهاد بازداشت تا اینکه مختار شکست خورد و به شهادت رسید و خود اسماعیل به همراه تمامی سپاهیان گریخته از جنگ توسط مصعب ابن زبیر گردن زده شدند!!
ادای به تکلیف الهی؛ رمز پیروزی واقعی
و بالاخره ادای به تکلیف الهی ، یعنی همان موضوعی که تمامی پیامبران و اولیاء الهی و صالحین و مبارزان راه الله تنها و تنها برای آن (و نه به خاطر شکست و پیروزی های صوری) ، جان و مال خویش را فدا کردند . ادای تکلیف همواره نسل ما را به یاد توصیه ها و فرمایشات حضرت امام خمینی (ره) در سخت ترین شرایط و اوضاع و احوال نهضت پیش از پیروزی بر طاغوت می اندازد که چگونه همواره دوستان و یاران خویش را از محاسبه شکست و پیروزی های دنیوی باز می داشتند و پیروزی واقعی را فقط و فقط در ادای به تکلیف الهی می دانستند.
شاید جملات حضرت امام در نامه هایشان به آیت الله شهید سعیدی بهتر بتواند بخشی از آنچه منظور نظر است را بیان کند. ایشان در یکی از همین نامه ها می نویسند :
« ... از پیشامدها (هرچه باشد) مایوس نشوید. خداوند تعالی با شماست و با عمل به وظیفه تایید خواهد فرمود و بر فرض شکست صوری، فتح نهایی با اهل تقوا و عامل به وظیفه است ...»
امام خمینی (ره) در نامه مورخ 19 خرداد 1345 نیز به شهید سعیدی چنین می نویسند:
« ...گله از اوضاع فرموده بودید ، اگر انسان به وظیفه الهیه موفق شود ، نتیجه حاصل است ، چه به نتیجه منظوره برسید یا نه...»
همچنین در نامه مورخ 14 اسفند 1346 به آیت الله سعیدی می نویسند:
«... آنچه مهم است آن است که انسان با هر منطقی که بتواند ، خدمت کند و ادای وظیفه نماید که پیش وجدان خود شرمنده نباشد. وصول به به مقاصد و عدم آن ، بسته به اراده الهیه و به ما تکلیفی نیست...»
حضرت امام تقریبا در اغلب نامه هایشان به شهید آیت الله سعیدی به مسئله ادای تکلیف الهی و رضای خداوند تاکید کرده و آن را مهمترین عامل پیروزی دانسته اند. ایشان در نامه ای دیگر به تاریخ 29 اسفند 1347 می نویسند:
«... لکن ما نباید در ادای وظایف منتظر نتیجه قطعیه باشیم. اگر در محضر مقدس حق تعالی عامل به وظیفه معرفی شویم ، همین ، «نتیجه» است...»
و به نظر می آید که میرباقری در برخی از لحظات سریال «مختار نامه» به خوبی مقوله ادای تکلیف را به عنوان پیروزی واقعی نمایش داده و در لحظات دیگری عقل حسابگر مادی را عاجز از فهم و درک پیروزی و تکلیف نشان داده است. فی المثل در قسمت های اولیه سریال ، مختار انسانی به شدت حسابگر به نظر می آید و از همین روی حتی حاضر به حمایت از ولی و امام زمان خویش یعنی حضرت امام حسن مجتبی (ع) نشده و ایشان را در صحنه های نبرد با معاویه تنها گذارده است چراکه در محاسباتش ، تنها مردم کوفه و عراق قرار گرفته اند و جایی برای پیروزی باقی نمانده است!
از همین روی حتی هنگامی که به دستور عمویش برای دفاع از حریم ولایت امام مجتبی(ع) به مدائن می رود ، با اکراه آن وظیفه را می پذیرد.
همین عقل حسابگر مادی است که مختار را از همراهی حضرت اباعبدالله الحسین (ع) در کربلا باز می دارد و وی را به خسرانی ابدی و پشیمانی جاودانی دچار می گرداند. چراکه پس از حضور مسلم در کوفه و بعد از جمع آوری سپاهیان قبایل اطراف برای حمایت از حسین ابن علی (ع)، هنگامی که مختار در مراجعت به کوفه با سپاه ابن حریث مواجه می شود و تعداد آنها را بیش از مجموعه نیروهای خودی تشخیص داده و جنگیدن را مصادف با شکست پیش بینی می نماید ، تسلیم شده و آن سپاه آماده را هم تسلیم می کند!
اما همین مختار پس از واقعه کربلا و کشیدن درد حسرت نبودن در عاشورای حسینی، در گذر از بیابان های عربستان و به سوی کعبه، دچار تغییر و تحول روحی شده و از آن پس ادای تکلیف را عین پیروزی می داند که همین ادای تکلیف باعث می شود تا در آخرین روز علیرغم تعداد قلیل یاران و عدد کثیر دشمنان به قلب سپاه مصعب بزند و با شهادت خود، پیروزی حقیقی را تعریف کند.