گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ «میراث آلبرتای 1» را خیلیها دیدند، بیشتر هم دانشجویان مخاطبان اصلیاش بودند. دستاندرکاران آن حرفهای نبودند، اما در فاصله کوتاهی اسم و رسمی پیدا کردند و شناخته و تحسین شدند. کاری که تولید کرده بودند هم به لحاظ فنی خوشقواره بود و هم موضوع ارزشمندی داشت.
حالا بخش دوم این مستند هم ساخته شده و با همه حرفهایی که میشود، درباره آن گفت، کار قابل تأملی است؛ آن قدر که میشود از همین جا توصیه کرد، برای اینکه به قول حسین شمقدری، گروه تولید «میراث آلبرتا» امکان ادامه حیات داشته باشد، همت کنید و قسمت دوم مستندشان را با کمی هزینه، بخرید تا سهمی داشته باشید در حمایت از این مستندسازان جوان!
«خبرگزاری دانشجو» - قرار است بیننده از تماشای میراث آلبرتای 2 به چه نتیجهای برسد؟ اینکه مهاجرت برای تحصیل کار اشتباهی است؟
شمقدری: نه. در حقیقت دو جنبه دارد؛ اول اینکه وقتی درباره رفتن به خارج صحبت میکنیم و دوربین را میبریم آن طرف و زندگی دانشجویانی را که به خارج رفتهاند، نشان میدهیم، مقایسهای در ذهن بچهها ایجاد میشود و شرایط خودشان را با شرایط کسانی که به خارج رفتهاند، مقایسه میکنند.
در واقع الگویی از امکانات و برنامهریزیهای آنها به مسئلان نشان میدهیم تا با توجه به این الگو، کم و کاستیهای داخل را رفع و رجوع کنند که بچهها به هوای امکانات به خارج جذب نشوند. آن طرف شرایطی برای بچههای نخبه فراهم میشود که ما نتوانستیم این شرایط را برایشان فراهم کنیم، به همین دلیل بچهها به خارج میروند. این نقد وضعیت موجود است که باید درست شود.
نکته دوم اتفاقی است که برای خود بچهها میافتد. یعنی با همه این شرایط، بچههایی که به خارج میروند، مشکلهایی دارند که در پی آسیبشناسی آن هستیم. ما سعی کردیم فیلم دو لبه داشته باشد. هم نقد شرایط موجود باشد و هم نقد رفتار نخبگان در مواجهه با این شرایط.
در این پروسه یک راه درست این است که نخبهای برای تحصیل مهاجرت کند و به کشورش برگردد. ممکن هم هست که راه درست این باشد که اصلاًنرود. اتفاقاً کسی که رفته و برنگشته را هم باید درک کنیم و دلایل و شرایطش را در فضایی منطقی بشنویم.
«خبرگزاری دانشجو» - به نظر میآید در هر دو جنبهای که گفتید، میراث آلبرتای 2 به قدر کافی موفق نبوده است. مثلاً در نقد شرایط موجود، میشد خیلی دقیقتر درباره نوع امکانات و شیوه پژوهش و ارائه تز به بیننده اطلاعات بدهید. نکته دوم هم اینکه به نظر میرسد میراث آلبرتای 2 کمی از فضای منطقی خارج شده و بیشتر در حوزه احساس بسر میبرد. شما به کشورهای مختلفی رفتهاید و با دانشجویان متعددی صحبت کردهاید که تقریباً همه از شرایطی که دارند، کاملاً راضی هستند، کمی با آنها کلنجار میروید، میگویند: «ولی هیچ جا وطن خود آدم نمیشود»! یعنی انگار تنها وجه نارضایتمندی کسانی که برای تحصیل به خارج از کشور میروند، همین نکته است که این هم انگار با یک تلاشی از میان حرفهای آنها درآمده، موافقید؟
شمقدری: البته نسخهای که شما در جشنواره فجر دیدید، با نسخهای که الان رونمایی میشود، متفاوت است. آن نسخه اولیه فیلم بود که 70 دقیقه بود، اما نسخه نهایی 60 دقیقهای است و با آن نسخه کمی متفاوت است. درباره اینکه میگویید «چرا بیشتر وارد جزئات نشدید؟»، مسئل این است که ما فکر کردیم اگر بخواهیم وارد همه این بحثها بشویم، خسته کننده میشود. بیشتر سعی کردیم نکتههایی که اثرگذاری بیشتری دارد، در فیلم بیان شود.
«خبرگزاری دانشجو» - اما برای اینکه نقد شما به فضای داخل، دقیقتر شود، میتوانستید بهتر روی نکتهها کار کنید. درباره اینکه چه امکانات فیزیکی در اختیار دانشجوها گذاشته میشود، از نظر مادی چه قدر تامین میشوند؟ چند استاد در طول پروژه با آنها همکاری میکنند و...
شمقدری: البته ما سعی کردیم این فضای نقد، یکی از عنوانهای کاریمان باشد و بیشتر در موضوعهای کلیتر وارد شویم، اما برای من خیلی جالب است که هر یک از این موضوعها دقیقتر و جزئیتر بررسی شود؛ چون خیلی جای کار دارد.
اما درباره اینکه گفتید «بیشتر جنبه احساسی پیدا کرده است» واقعیت این است که در آن طرف وضعیت مادی و رفاهی برای بچهها بهتر است، ولی واقعاً ما تلاشی نکردیم برای اینکه از غربت و دلتنگی و دیگر مسائل بگویند. بچهها همین که از زندگیشان میگویند، به جنبههای دیگری هم اشاره میکنند. فقط مسئله مادی و رفاهی نیست. آن جنبههای دیگر، آدمها را در دوگانگی قرار میدهد که آیا برگردد یا برنگردد؟ و همیشه این چالش در ذهنش هست که اگر میتوانستم برگردم، چه میشد؟
ما سعی کردیم به این جنبههای دیگر برسیم. اینکه بخواهیم تخطئه کنیم که شرایط در آنجا خوب نیست و بچهها وضعیت خوبی ندارند، هم به واقعیت نزدیک نیست و هم اثرگذاری دقیقی ندارد. موضوع این است که ما بتوانیم به جنبه دیگری از زندگی بچهها برسیم که آنها را بین دوگانگی برگشتن به کشور خودشان یا ماندن در کشور خارجی میگذارد. اینها چند دلیل دارد؛ یکی از آنها همان چیزی است که شما گفتید، اینکه هیچ وقت وطن آدم و کشوری که در آن متولد و بزرگ شده، جایش را به کشور دیگری نمیدهد.
جنبه دوم بحث تعهد است که خیلیها به آن اشاره کردند؛ اینکه به خاطر تعهداتی که داریم، برمیگردیم. به خاطر کسانی که برای ما زحمت کشیدند و کمک کردند تا بتوانیم به اینجا بیاییم و از این شرایط استفاده کنیم و ...
جنبه دیگری هم که باز خود بچهها به آن اشاره میکردند، درباره خانواده و انتخاب همسر است؛ خانوادهای که آن طرف شکل بگیرد، خیلی شرایط متفاوتی دارد با کسی که بخواهد در اینجا ازدواج کند و تشکیل خانواده بدهد.
این جنبههایی است که شاید دانشجو در چهار پنج سال اول درگیر آن نشود، ولی بعد از این مدت ناچار است با آن درگیر شود و تصمیم بگیرد. سعی کردیم همه این جنبهها را کم و بیش مطرح کنیم تا کسی که میخواهد به آن طرف برود، واقعاً به این موضوع فکر کند و برای این مسئلهاش جواب و راه حلی پیدا کند.
«خبرگزاری دانشجو» - در نهایت در آلبرتای 2 هم حرف آخر متوجه نخبگان و دانشجویان است. نمیخواهید سراغ مسئولان بروید که مثلاً چرا امکانات در اختیار نمیگذارند، چرا فضایی فراهم نمیکنند که بچهها کمتر به سمت مهاجرت بروند و...
شمقدری: الان سیستم کلی کشور ما از نظر آموزش عالی و اقتصاد که به این موضوع مربوط میشود، مشکل دارد. اگر بخواهیم یک مسئول را در معرض اعتراض قرار بدهیم که چرا درست کار نکردی، درست نیست؛ چون واقعاً در توان آن مسئول نیست که این سیستم غلط را اصلاح کند.
«خبرگزاری دانشجو» - یعنی چیزی که الان هست، نسبت به شرایط و امکانات موجود، تمام توان مسئولان ما است؟
شمقدری: تمام توان مسئولان نیست. ولی دلیل اصلی این است که سیستم از پایه مشکل دارد و مسئول وقتی وارد این سیستم میشود، در آن هضم میشود و نمیتواند آن را اصلاح کند. به نظر من اصل داستان متوجه بدنه نخبگان جامعه است. باید عزم ملی در این مجموعه نخبگانی ایجاد شود؛ چون اینها هستند که میتوانند سیستم را تغییر دهند و مسئولان را وادار کنند تا به این مطالبه عمومی تن بدهند.
اگر بدنه نخبگانی با هم متحد شوند و نقاط ضعف و قوت را پیدا کنند و بخواهند و برای آن فداکاری کنند، این اتفاق میافتد. پس الان در توان فلان مسئول و مدیر نیست که این کار را بکند. شاید بشود جایی چند درصد جلو ضرر را گرفت، ولی آن در اصل موضوع خیلی فرق نمیکند. مثل اینکه بین دولت خاتمی و هاشمی و احمدینژاد فرقهای بنیادی وجود ندارد. همه سیستمها در حوزه اقتصاد، وابسته به نفت هستند و یک مسیر را جلو رفتند.
اگر قرار باشد اتفاق خاصی بیفتد، باید بدنه نخبگانی وسط بیاید. حمایتهای دولت و عوامل دیگر موثر هست، اما اثرگذاری اصلی در جای دیگری است؛ در بدنه نخبگانی. البته نقد مسئولان را باید داشته باشیم کما اینکه ما هم در فیلمهای مان داریم، اما روی آن نباید توقف کرد. دشمن همین را میخواهد که ما در این مرحله متوقف شویم. به هر حال آن مسئول با همه تصمیمهای درست و غلطی که داشته، به تنهایی نمیتواند کاری بکند.
در دورهای عزم ملی شکل گرفت و توسط نخبگان جامعه هدایت شد و انقلاب اسلامی به وقوع پیوست. خب الان باید وارد مرحله بعدی بشویم و سیستمها را اصلاح کنیم.
«خبرگزاری دانشجو» - متشکرم، این نکته خوبی بود. کسی که از بیرون به پروسه تولید میراث آلبرتای 1و 2 نگاه میکند، چند تا آدم خوشفکر می بیند که از فضای خودشان شناخت درست و دقیقی دارند، مسئلههای مهم محیط خودشان را پیدا کردهاند و حالا دربارهاش یک اثر فرهنگی تولید کردهاند. شناخت درست شما از فضای دانشگاه و مناسبات دانشجوها و آدمهایی که در آنجا رفت و آمدی دارند و دغدغههای این گروه از آدمها، نقطههای قوتی به فیلمتان داده است. شما از موضوع خودتان پرت نشدید، تعداد زیادی آدم داشتید که میتوانستید سراغ آنها بروید، اما انتخابهای خوبی کردید، مثلاً آقای مشایخی را پیدا کردید و او حرفهایی میزد که شاید برای ما که اهل قضاوت ظاهر هستیم، قابل پیش بینی نبود یا در همین آلبرتای 2 که آن خانم دانشجو درباره تعهداتش نسبت به شهدا صحبت میکند و... این فضا چطور فراگیر میشود؟ اینکه هر کس درباره کاری که از آن سر در میآورد حرف بزند و اثر تولید کند؟
شمقدری: وقتی شما اثری میسازید، اگر بتواند مخاطب خودش را پیدا کند و برای مخاطب خودش تاریخ بسازد و روی او اثر بگذارد، به نتیجه مورد انتظار خودش رسیده است. این اتفاقی است که متاسفانه برای درصد کمی از تولیدات ما در عرصه سینما و تلویزیون میافتد. آثارمان معمولاً با بدنه مردم همراه نبوده و مسئله زندگی آنها نیست. این مشکل بزرگ فضای فرهنگی ما، بویژه در فضای فیلم و مستند است. خدا را شکر، ما در این زمینه موفق بودیم.
میراث آلبرتا مستندی بود که در سینما و تلویزیون پخش نشد و از جای خاصی هم حمایت نشد، در دانشگاهها بین گروههای مختلف دانشجویی دست به دست شد و در اینترنت پخش شد و اهل خودش را پیدا کرد. به طوری که سال گذشته تقریباً پربینندهترین مستند اینترنت بود و حدود یک میلیون بیننده داشتیم. چند سال پیش یک مستند داشتیم با عنوان «کسی از گربههای ایرانی خبر ندارد»؛ این، مستندی بود درباره موسیقی زیرزمینی. آن مستند هم بیننده خودش را داشت، اما نه به اندازه آلبرتا.
فکر میکنم اگر ما سوژه و نوع ادبیاتمان را از جنس دغدغه مردم قرار دهیم، در موفقیتمان اثر زیادی دارد. وقتی طرف در فیلمی که میبیند، احساس کند حرف خودش را میشنود و میبیند، از فیلم اثر می گیرد. گاهی خوشش می آید و گاهی بدش. ممکن است کسی یک فیلم هنری در فضای خودش بسازد و واقعاً هم کار، هنری باشد، ولی نتواند با مردم ارتباط برقرار کند. به نظر من ارتباط با مردم است که به کار ارزش میدهد. در درجه دوم این است که چه آدمهایی را انتخاب کنیم، اما نکته مهم این است که بتوانیم خودمان را با جریان مردمی جامعه همراه نماییم.
«خبرگزاری دانشجو» - شما الان یک گروه فیلم سازی دانشجویی هستید، احتمالاً با موفقیت شما، گروههای مشابهی در فضاهای دانشجویی شکل گرفته، چه کردید که به این گروهها افق یا الگویی برای فراگیر شدن این اتفاق خوب بدهید؟
شمقدری: ما گروهی هستیم به نام «آرمان مدیا» از بچههای دانشگاه شریف. مرکزی هم درست کردیم به نام مرکز مستند سفیر که در زمینه آموزش و کادرسازی خوب کار میکند.
«خبرگزاری دانشجو» - خودتان آنجا مشغولید؟
شمقدری: نه بچههای دیگری هستند. میراث آلبرتای 1 در آنجا ساخته شد، اما چون سیستم خصوصی نبود، از آنها جدا شدیم. آنجا فضای خوبی برای تجربه چنین کارهایی است. ما الان وظیفه اصلی خودمان را تولید محصولاتی میدانیم که بتواند در فضای دانشجویی الگو باشد. هنوز این قدر بزرگ نشدهایم و در توانمان نیست که بخواهیم فضای آموزشی برای گروههای دیگر ایجاد کنیم. واقعاً در دنیا هم کم پیش میآید مستند بتواند جریانی تولید کند و با فضای عمومی همراه شود.
«خبرگزاری دانشجو» -بله، چون مستند معمولاً مخاطب عمومی ندارد...
شمقدری: بله، هدف ما این است که با تولید کارهای موفق بگوییم این کار شدنی است.
«خبرگزاری دانشجو» - قرار است موضوع میراث آلبرتا را ادامه دهید؟
شمقدری: میراث آلبرتای 1 را که ساختیم مطمئن نبودیم شماره 2 را هم میسازیم. آخر فیلم نوشتیم که ادامه دارد، ولی واقعاً قصد قطعی نداشتیم، میخواستیم فضایش باز باشد.
«خبرگزاری دانشجو» - این را به لحاظ مالی میگویید یا موضوعی؟
شمقدری: از نظر موضوعی. وقتی دیدیم خیلی جا باز کرد و طرح مسئله کرد، به ساختن شماره 2 ترغیب شدیم. درباره ادامه کار هم به همین ترتیب است. باید بازخوردها را ببینیم. ارتباط با بچهها موضوع را به ما میدهد. شاید در همین بحثهای چند نفره به سوژه برسیم، اما این ارتباط با بچهها و مخاطبان فیلم است که به ما میگوید دقیقاً باید چه کار کنیم و کجا برویم.
«خبرگزاری دانشجو» - غیر از اکران دانشگاهی برنامه دیگری هم دارید؟
شمقدری: غیر از اکران دانشگاهی، در اینترنت هم پخش داریم.
«خبرگزاری دانشجو» - از آلبرتای 2 به اندازه شماره یک راضی هستید؟
شمقدری: بله، من فکر میکنم آلبرتای 2 خیلی بهتر و اثرگذارتر است. شاید در ظاهر سادهتر به نظر بیاید، اما عمق و وسعت بیشتری دارد و فضا را برای کارهای بعدی باز میکند. شماره یک جنبههای ژورنالیستی و جذابیتهای ظاهری بیشتری داشت اما شماره 2 اثر بیشتری دارد.
«خبرگزاری دانشجو» - حرف آخر؟
شمقدری: ما چون گروه مستقلی هستیم، قصد داریم شماره 2 را بفروشیم، یعنی به نحوی آن را به مخاطب برسانیم که از ما خریداری کند. شماره یک در اینترنت آپلود شد و به صورت رایگان پخش گردید، اما درباره مستند 2 قصد داریم، 20 دقیقه اول را در اینترنت پخش کنیم و بگوییم نسخه کامل آن را باید خریداری کنید. مشتریهای داخلی و خارجی میتوانند مستند را به صورت اینترنتی از ما بخرند. احتمال دارد که باز هم آپلود شود و دست به دست بچرخد، اما ما از مخاطبان میخواهیم آلبرتای 2 را بخرند تا بتوانیم در این فضا ادامه حیات داشته باشیم.