به گزارش گروه ورزشی «خبرگزاری دانشجو»، روزنامه VALVE اسپانیا در تحلیلی از تیم ملی فوتبال ایران، یکی از 5 تیم راه یافته به جام جهانی 2014 برزیل نوشته است:
سال 1998 و در یک بعداز ظهر شهر لیون به یادماندنیترین افتخار تیم ملی ایران رقم خورد. تیم ملی در یک تقابل سیاسی موفق شد شکست 2 بر یک را بر آمریکا تحمیل کند.
ایران با وجود آن پیروزی نتوانست از مرحله گروهی صعود کند. تیم ملی برای اولین بار در سال 1978 به جامجهانی راه یافت و امروز برای چهارمین بار با غلبه بر کرهجنوبی بلیت حضور در جامجهانی را دریافت کرده است. ایران پس از اینکه توانست جواز حضور به جامجهانی را در اولسان با پیروزی بر کرهجنوبی به دست آورد، موفقیت کارلوس کیروش سرمربی خود را پس از پایان بازی جشن گرفت.
کیروش از همان زمان که به ایران رسید از مشکلات کار که برای رسیدن ایران به جامجهانی پیش پایش بود، خبر داشت. کمبود سازماندهی در تیمهای پایه، تعداد اندک بازیکنان باتجربه بینالمللی و به طور کلی سطح پایینتر فوتبال آسیا نسبت به اروپا یا آمریکای جنوبی از جمله این مشکلات است. وی با حضورش در ایران سیستم 3-3-4 را انتخاب کرد؛ با یک هافبک که در مواقع لزوم به خط حمله کمک کند. ایران مقابل برخی رقبای آسیایی خود، منتظر میماند تا از اشتباهات حریف یا ضربات آزاد برای گلزنی استفاده کند.
دروازه نقطه ضعف تیم ملی نیست. پیش از این مهدی رحمتی (استقلال) درون دروازه تیم ملی قرار می گرفت اما مشکلات شخصی باعث شد که کیروش او را به تیم ملی دعوت نکند. در مدت حدود یک سال برخی چیزها تغییر کرد و کیروش درها را به روی وی بست. اکنون رحمان احمدی (سپاهان) درون دروازه تیم ملی ایران قرار گرفته است. سوشا مکانی (نفت تهران) و علیرضا حقیقی (روبینکازان) روی نیمکت منتظر بودند تا به آنها فرصتی برسد.
خط دفاعی ایران باید با دقت بیشتری مورد تحلیل قرار بگیرد. جلال حسینی (پرسپولیس) یکی از اعضای ثابت خط دفاعی است. همکاران وی معمولا زوج پژمان منتظری (استقلال) و امیر حسین صادقی (استقلال) هستند. پژمان منتظری کنترل خوبی روی توپ دارد و همتیمیاش صادقی نیز بازی نابی را از خود به نمایش می گذارد. شجاع خلیل زاده (سپاهان) یک نمونه از جوانانی است که اکنون این فرصت را برای حضور در ترکیب تیم ملی پیدا کرده است. ایران تیمی واکنش دهنده است و فرصتهایش همیشه از یک توپدزدی شروع میشود.
در حالی که کیروش با تفکری هجومی، خسرو حیدری (استقلال) را در اختیار دارد اما تمایل دارد او را در پست خود نگه دارد. حیدری تلاش می کند کمی خط حمله را تقویت کند اما ظاهرا حضورش در این نقش در برزیل مشکل به نظر میرسد. ماهینی (پرسپولیس)، نیز در این جناح میتواند در خط دفاعی به منتظری و حسینی کمک کند. در سمت چپ سوالات بیشتری وجود دارد که چه کسی گزینه بهتری است. هاشم بیکزاده (استقلال) در بازیهای اخیر عملکرد خوبی از خود به نمایش گذاشته است اما مهرداد پولادی (پرسپولیس) و پژمان نوری (استقلال) نیز در بازیهای اخیر در این پست به میدان رفته اند. خلاصه یک خط دفاعی برای مسابقات آسیایی به اندازه کافی خوب است اما برای حضور در میادین جهانی به تلاش بیشتری نیاز است. با این فرضیهها محمد نصرتی (تراکتورسازی) که در جامجهانی 2006 آلمان نیز حضور داشت، میتواند یکی از گزینههای پیوستن به خط دفاعی باشد.
در خط میانی دو بازیکن باتجربه در تیم ملی وجود دارند. جواد نکونام (استقلال) در جلوی خط دفاعی قرار گرفته و مسئول هماهنگی میان بازیکنان است. یک سازماندهنده دفاعی قوی، که دقت زیادی در پاسکاری ندارد اما کسی نمیتواند منکر ویژگی خاص وی در به ثمر رساندن گلهای مهم برای کشورش شود. همکاری وی با خط دفاعی در دور کردن خطر از نزدیکی محوطه جریمه بااهمیت است. آندرانیک تیموریان (استقلال) در سمت راست وی قرار دارد. بازیکنی با عملکرد با ثبات در طول 90 دقیقه بازی. فشاری که او به حریف وارد میکند برای شروع حملات تیم حیاتی است؛ توپدزدیهای وی با قابلیت پاسکاریاش میتواند منجر به شروع حرکتی برای گلزنی شود. تعویض کردن هر دو بازیکن سخت است؛ هرچند امید ابراهیمی (سپاهان) و رضا حقیقی (پرسپولیس) روی نیمکت منتظر هستند.
مجتبی جباری (استقلال) در زمین بازیکن بسیار دوندهای و از لحاظ بدنی آماده است. وی بازیکنی با بالاترین تواناییها برای هماهنگی با خط حمله و بسیار خلاق است. محمد نوری (پرسپولیس)، دیگر نامزد حضور در این پست است.
همچنین بازیکن دیگری هم وجود دارد که توجه زیادی را به خود جلب کرده است. اشکان دژاگه (فولام) که معمولا در سمت راست بازی میکند، بازیکنی با سرعت زیاد، قابلیت نفوذ و جنگندگی است. مصدومیت اخیر وی باعث شد که غلامرضا رضایی (پرسپولیس) بتواند دقایقی حضور در زمین را تجربه کند؛ بازیکنی سریعتر و با قابلیت دریبل زنی. محسن مسلمان (ذوبآهن) با 22 سال سن نیز برای حضور در ترکیب اصلی تلاش میکند. بال چپ ایران در مقایسه با جناح راست، وضعیت متفاوتی دارد. مسعود شجاعی (که در حال حاضر تیمی ندارد) در این قسمت چندان موفق نبوده است؛ هرچند کیروش به حضور او در ترکیب اصلی اصرار دارد. محمدرضا خلعتبری (عجمان) زهر بیشتری دارد و احسان حاجصفی (سپاهان) یکی از جوانهای پرامید است.
کریم انصاریفرد (پرسپولیس) بازیکن جوان اما توانمندی است که در پاسکاری و دریبل ظرفیتهای تکنیکی دارد که باعث میشود یکی از نامزدهای جدی برای این پست باشد.
به هر حال خط حمله مالک مشخصی دارد. رضا قوچاننژاد (استاندارد لیژ)، تنها در 7 بازی ملی به میدان رفته است اما یکی از بهترینهای بیچون و چرا برای حضور در این پست است. او که با نام گوچی خوانده میشود در خط حمله هوشمند و هماهنگ کار میکند. فرزاد حاتمی (فولاد) یکی از گزینههای حضور در خط حمله است که از شانس کمتری نسبت به قوچاننژاد برخوردار است.
کیروش این تیم ملی را بر اساس دلایل منطقی ساخته است. دو نفر از بهترین بازیکنان وی ویژگیهای ویرانگری دارند و به دلیل انتخاب این بازیکنان او نمیتواند پایه بازی تیمش را بر اساس خلاقیت یا مالکیت توپ بنا نهد. ایران یک تیم واکنشگر است و فرصتها از یک توپدزدی شروع میشوند. نکونام به عنوان کلیدی برای روان کردن سیستم بازی 3-3-4 در حالی است که بسیاری از بازیکنان تیم ایران در زمین باتجربه نیستند اما جواد همیشه آنجاست تا پاسهای بازیکنان حریف را قطع کند و از لحاظ تاکتیکی محوری است که تیم حول او میچرخد. به هر حال اجرا کنندهای که همیشه توپدزدیهای معجزهآسایی انجام میدهد کسی نیست جز تیموریان.
اگر حریف ایران لحظهای غفلت کند، گوچی به تنهایی یا به همراه جباری، مسعود یا دژاگه تلاش خواهد کرد توپ را به دروازه برساند. کیروش میتواند دست به تغییراتی بزند. انصاریفرد اکنون گزینه خوبی به نظر میرسد؛ هرچند خلعتبری و حاجصفی نیز سلاحهای خود را برای متقاعد کردن کیروش دارند. در عوض به نظر میرسد مسعود شجاعی که در نقشش چندان موفق ظاهر نشده جایش را به جباری بدهد. نقش وی در این گروه به حداقل رسیده است.
تصویر کلی از ایران چیزی فراتر از پاسکاریهای بلند از میان میدان که به قوچاننژاد منتهی میشود نیست. تلاش برای تصاحب توپ دیر یا زود به از دست دادن آن در خط دفاعی حریف منجر میشود. تصاحب توپ تنها در بازیهای خانگی و بیشتر در سمت چپ اتفاق میافتد. مسیر دیگری که ایران میتواند از طریق آن به گل برسد، فاصلهها است.
همچنین کیروش با استفاده از ابراهیمی در برخی بازیها مثل بازی مقابل ازبکستان سیستم بازی را به 2-3-5 تغییر داده است. اما حقیقت این است که ایران در سال 2014 از حضور در برزیل لذت خواهد برد. ایران در بازی مقابل کره نمایش بسیار خوبی داشت و توانست آنها را در دو بازی شکست دهد. به نظر میرسد این تیم باید خود را در خط حمله و مقابل دروازه حریف تقویت کند.
مطمئنا انتخاب دیگری نخواهید داشت جز اینکه کلاهتان را به احترام کارلوس کیروش بردارید. راهیابی به جامجهانی همیشه موفقیت بزرگی برای تیم ملی بوده است و هر نتیجه مثبتی در برزیل اما نه لزوما مقابل آمریکاییها میتواند مثل آن پیروزی در سال 1998 یک خاطره خوش برای ایرانیها باشد.