1-1-شعر از وحیده احمدی: برید و دوخت نگفتم چرا به قدّ خودت چرا همیشه به مترِ قبول و ردّ خودت به من بگو که بدانم چه کاره‌ای خانم گلیم خویش مگستر ورای حد خودت من از ادامه‌ی جوش و خروش افتادم نشانده بودی‌ام آرام پشت سدّ خودت همینکه خواستم از قهر موج بردارم کشاندی‌ام به تماشای جزر و مدّ خودت بیا و بگذر از این وصله‌ی دوپاره شده قسم به هر که پرستی، تو را به جد خودت 2-1- شعری از عابد ساوَجی وسعت سرگردانی را کس نمی‌داند جز گل آفتابگردان وقتی آسمان ابریست... 3-1- شعری از زینب سرهنگی: نیامدی دل تنگم بهانه می‌گیرد مرا به قصد تباهی نشانه می‌گیرد نگاه شعله ورم در میان طوفان‌ها به جاده می‌زند و هی زبانه می‌گیرد امان که راز و نیازم نمی‌رسد به خدا امان که تیر دعایم کمانه می‌گیرد به سرسپردگی‌ات فخر می‌کنم ای کاش تو باشی آنکه سرم را به شانه می‌گیرد تو ای همیشه فروزان بدان که این ناهید فقط درون مدار تو خانه می‌گیرد پر از ترانه‌ام و نیستی بخوانیشان دلم از این همه شعر و ترانه می‌گیرد 4-1- شعری از نرگس کاظمی‌زاده من مثل سربازی که جا مانده است از لشکر دلشوره دارم سرزمینم مانده بی یاور آخر چگونه می‌تواند باز برخیزد ققنوس تنهایی که مانده زیر خاکستر گفتم اگر بی تو بمانم بهتر است اما آخر چگونه سر کنم بی تو شبی دیگر حس می‌کنم دارد کنارم می‌گذارد عشق جای مرا هم می‌دهد به آدمی بهتر دیدی امیدی نیست دیگر، آریو برزن شیرازمان افتاد آخر دست اسکندر من می‌روم تنها و سرگردان و بی مقصد در جنگ مفقودالاثر هم لازم است آخر 5-1- شعر طنز از حسین مدرسی نشان داد آن کلید و گفت غم پر! و تحریم و تورم بیش و کم پر! بهای جنس‌ها هم پر کشیدند، چه بپر بپری، یارانه هم پر...!